مسابقه معکوس

علیرضا خانی، 31 فروردین 93

31 فروردين 1393 ساعت 11:10


نامه ۱۵ اقتصاددان مجلس به رئیس‌جمهوری با این تأکید که بررسی حساب‌های بانکی به منظور پرداخت یارانه‌، امری کاملاً قانونی و بلکه ضروری است، اتفاق مهم هفته گذشته بود.

این گروه از قانونگذاران قوه مقننه، برخلاف برخی دیگر از مسئولان نه تنها مراجعه به حساب‌های بانکی برای پرداختن یارانه را لازم دانسته‌اند بلکه این کار را برای اخذ مالیات نیز ضروری و مشروع خوانده‌اند. ممکن است در نگاه اول، برای بسیاری از مردمی که اندک پس‌اندازی در بانک دارند، نگرانی بوجودآید که دریافت مالیات از حساب‌های بانکی امری غیرمنصفانه است و اگر کارمند یا بازنشسته‌ای، مختصر پاداش بازنشستگی یا پس‌اندازش را در بانک گذاشته، روا نیست که از آن مالیات کسر شود و چنین سخنانی از سوی برخی نمایندگان مجلس یا هر شخصیت حقیقی و حقوقی دیگر، ایجاد التهاب و نگرانی می‌کند. اما در نگاه دقیق و منطقی، آنچه برخی نمایندگان مجلس گفته‌اند، از اساس حرف درستی است به شرطی که درست گفته و درست فهمیده شود.

معلوم است که از پس‌انداز چند میلیونی کسی که همه زندگی‌اش همان پس‌انداز است، نباید مالیات گرفت و حتی سود آن هم باید از مالیات معاف باشد. اما موضوع این است که کم نیستند کسانی که با استفاده از حفر‌ه‌های بزرگی که در نظام اقتصادی کشور هست، پول‌های بسیار کلان چند ده‌میلیاردی به دست‌آورده‌اند و مالیاتش را نپرداخته‌اند و بخشی از این ثروت‌ها را در بانک گذاشته‌اند و سود بیست و چند درصدی می‌گیرند و نه تنها مالیات اصل آنرا نداده‌اند بلکه مالیات سود بانکی‌اش را هم نمی‌دهند. دولت باید از این گروه از ثروت‌ها مالیات بگیرد نه چند میلیون پس‌انداز کارمندی که قبل از دریافت حقوق، مالیاتش را پرداخته است.

به عبارتی دیگر، هم‌اکنون حدود نیمی از درآمدهای کلان کشور از مالیات فرار می‌کند و اگر همین میزان مالیات گرفته ‌می‌شد، دولت می‌توانست کل نظام درمانی کشور را برای همگان رایگان کند.

بخشی از این درآمدهای هزاران میلیاردی در انواع کاسبی‌های سوداگرانه و ثبت نشده است و از مالیات فرار می‌کند و بخشی دیگر، به خاطر بالا بودن نرخ سود بانکی‌، در نظام بانکی جا خوش‌ کرده‌ است و باز سودهای میلیاردی نصیب صاحبانش می‌کند. دولت باید از این ثروت‌‌های انبوه یا دست‌کم از سود آنها مالیات اخذ کند.

کدام شخص منصف، متشرع، انسان دوست و میهن‌‌دوستی است که روا بداند در این سرزمین کسانی به خاطر فقر و دست نیافتن به آمپول گران‌قیمت یک بیماری صعب‌العلاج به مرگ تن دهند و در عین حال کسان دیگری با دست یافتن به انواع رانت‌ها و استفاده سوداگرانه از شکاف‌های موجود در نظام اقتصادی و قانونی کشور، ثروت‌های انبوه بادآورده بر هم بگذارند و نظام بانکی از وام فقرا بهره بگیرد و به آنها سود بپردازد؟

وقتی مسئولی با بی سلیقگی، صحبت از مالیات بر سپرده‌های بانکی می‌کند، معلوم است که همه اقشار متوسط که اندک پس اندازی دارند نگران می‌شوند و اعتراض و انتقاد می‌کنند. اما اگر به نیکویی و درستی تشریح شود که دولت از ثروت‌های افسانه‌ای گریزان از مالیات، بدون تسامح و ملاحظه مالیات می‌ستاند و در مقابل مثلاً نظام درمانی کشور را رایگان می‌کند و این دغدغه را از دوش خانواده‌ها ـ که دغدغه بزرگی است ـ برای همیشه برمی‌دارد، معلوم است که عموم مردم استقبال می‌کنند و همراه و هم داستان حاکمیت می‌‌شوند.

در تعریف اقتصادی، دو نوع مالیات داریم. اول، مالیات مثبت که دولت از صاحبان درآمد می‌گیرد و هر چه افراد ثروتمندتر باشند باید مالیات تصاعدی و بیشتر بدهند. این مالیات صرف امور کشور می‌شود. دوم، مالیات منفی. یعنی همین یارانه.

در اقتصادهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته، مالیات مثبت را تصاعدی و دقیق می‌گیرند. مثلاً اگر یک کارمند کم درآمد ۵ درصد حقوقش را مالیات می‌دهد، یک تاجر پردرآمد ۶۰ درصد درآمدش را مالیات می‌دهد. بنابراین ثروتمندان مالیات بیشتری می‌دهند و این کار دو خاصیت دارد، اول آنکه خزانه دولت پر می‌شود و این درآمد صرف توسعه و رفاه عمومی می‌شود که همگان از آن برخوردارند و دوم اینکه با پرداخت مالیات بیشتر توسط پردرآمدها، درآمد خالص پردرآمدها و کم درآمدها به هم نزدیک می‌شود و این به معنای کاهش شکاف طبقاتی و کاهش فاصله بین فقیر و غنی است. اما مالیات منفی که همان یارانه است، در اقتصادهای توسعه یافته صرف دو کار می‌شود. یکی حقوق بیکاری که نصیب بیکاران و بر زمین ماندگان واقعی می‌شود و دوم نظام درمانی که همگان از آن بهره می‌برند.

در کشور ما متاسفانه بسیاری از ثروتمندان نه تنها مالیات مضاعف نمی‌دهند بلکه اساساً از مالیات فرار می‌کنند و مجازات و جریمه هم نمی‌شوند اما همه حقوق بگیران یعنی بخش بزرگی از فقرا مالیاتشان را تمام و کمال می‌پردازند.

و اما در بخش مالیات منفی(یارانه) اتفاق بدتری می‌افتد. یارانه‌ به جای اینکه به بیمه بیکاری و نظام درمانی اختصاص یابد به سوخت اختصاص می‌یابد، یعنی باز ثروتمندان که هم خانه‌های بزرگ‌تری دارند و گاز و برق بیشتری مصرف می‌کنند و هم اتومبیل‌های بیشتر و پرمصرف‌تری دارند، بیشترین بهره را از یارانه می‌برند!

این نظام اقتصادی معیوب و واژگونه بالاخره روزی باید به هر تقلا و جبری، اصلاح شود و این قطار به ریل برگردد و چه خوب است اگر این دولت افتخار آغاز این تغییر بزرگ را که قطعاً پرهزینه و دشوار است، داشته باشد. تردیدی نیست که صاحبان ثروت‌های افسانه‌ای و درآمدهای بی‌حساب گریزان از مالیات، بزرگترین نیروهای گریز از مرکزی هستند که در مقابل این تغییر بزرگ تمام قد خواهند ایستاد،‌ اما به هر روی اگر این کار بزرگ انجام نپذیرد و دولت‌ها از نیروهای گریز از مرکز شکست بخورند، ثروتمندان کماکان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر می‌شوند و این مسابقه معکوس همچنان ادامه می‌یابد.


کد مطلب: 223398

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceox8wvjh8wxi.b9bj.html?223398

الف
  http://alef.ir