لزوم پرهیز از تقلید کورکورانه

بخش تعاملی الف - میلاد حمیدی، 27 اردیبهشت 93

27 ارديبهشت 1393 ساعت 10:03


دلیل آپارتمان سازی در کشور های غربی و برخی کشورها مانند ژاپن این است که کشورهای آن ها دارای مشکلات جغرافیایی و منابع محدود و ناچیز است. بنابر این در کشور ما نیازی به ساخت و ساز آپارتمان به شکل گسترده نیست. از طرفی آپارتمان های ساخته شده دارای تراکم بالا و بی نظمی فراوان است و حتی با معیار های سبک زندگی ایرانی و اسلامی ما همخوانی ندارد. همه اینها به دلیل تقلید کورکورانه از غرب است تقلیدی که صرفا ادا در آوردن است و بدون دانستن و یا در نظر گرفتن حکمت پیدایش یک چیز. بخش اعظم مشکلات آن عدم خلاقیت است. عدم خلاقیت از این جهت که حتی در صنعت و فرهنگ فقط کپی برداری می کنیم. بدون هیچ گونه تغییری که یک تکنولوژی را با سبک زندگی ما همخوانی بدهد. فارغ از توجه به عواقب یک چیز به سرعت آن را وارد زندگی هایمان می کنیم و خیلی زود عواقب منفی آن را به مزایای محدود آن می بخشیم!

دانشگاه های ما با سبک غربی اداره می شوند. مدارس ما سبک غربی دارند. درس حرفه و فن دختران و پسران یکی است. در مدرسه همان طور که برای پسران اشتغال بعنوان یک اصل مطرح می شود متاسفانه توسط معلمین برای دختران هم رفتن به دانشگاه و اشتغال بعنوان ضرورت مطرح می شود. بعد کشور به دلیل محدودیت زمان و توان زنان برای تولید نسل و به دلیل بیکاری مردان که ناشی از ورود زنان به بازار کار است و عدم مسئولیت قانونی برای تامین مالی خانواده توسط زنان شاغل، دچار کمبود ازدواج، افزایش طلاق و کاهش موالید و در نتیجه رشد منفی جمعیت می شود. زنان روحیه زنانه شان را از دست می دهند چون در مدارس به آنها یاد داده شده که باید مرد باشید.

کسی که سیستم آموزشی ما را دقیقا منطبق با غرب اعمال می کند اصلا به واقعیت های جامعه توجهی ندارد! در نتیجه این همه مشکل پدیدار می شود. نه سیستم قانون گذاری خودش را با سیستم زندگی و آموزش منطبق می کند و نه آموزش خودش را با سبک زندگی وفق می دهد. این وسط مردم گیر می کنند در این تضاد ها و هیچ کس هم گوشش بدهکار نیست.

از طرفی چون زنان به یک سری چیزهایی رسیده اند که نباید می رسیدند امروزه برخی افراد متاثر از فمینیست های احمق چیزهای جدیدی را بعنوان حقوق زن مطرح می کنند. در حالی که هیچ دانشی از آن ندارند. فقط فکر می کنند چون مثل یک زن غربی دارند کار می کنند، دیگر شوهر در قبال آنها دارای هیچ حقی نیست و باید مثل یک زن غربی آزادی ها و بی قیدی هایی هم داشته باشند و شعار برابر ی زن و مرد را سر می دهند. آنها اصلا توجهی به بی مسئولیتیشان در تامین مالی خانواده ندارند. خبر هم ندارند فمینیست های از خدا بی خبر قانونی تصویب کرده اند تا هر پولی که در خانه شوهر خرج می کنند با مهریه و نفقه یک جا از حلقوم مرد بیچاره بیرون بکشند! تازه به فرض هم که بدانند، بدشان نمی آید که مهریه و نفقه سرجایش باشد و هم از توبره بخورند هم از آخور!

آنها اصلا نمی گویند ما اگر هم کار نکنیم واجب النفقه هستیم. چه از جانب پدرمان و چه از جانب شوهرمان. هیچ کس هم غیرتش قبول نمی کند که ما تنها باشیم. بر خلاف مرد که از سن قانونی به بعد نان خور اضافی تلقی می شود و حتی بدون اشتغال نمی تواند به ازدواج فکر کند! آنها نمی دانند که یک زن اروپایی درست مانند یک پسر از سن قانونی به بعد دیگر خودش باید خودش را تامین مالی کند. نه پدر و نه شوهر در اروپا وظیفه ای برای حفاظت و تامین مالی زن ندارند. زنان اروپایی وظایفشان با مردان یکسان است اما از حقوق برابر برخودار نیستند. اما در ایران زنان وظایفی ندارند اما حقوق برابر می خواهند.

مقصر اینجا این فمینیست های ملعون هستند! اما مقصر اصلی مسئولینی هستند که به زنان مدیریت و پست و مقام می دهند و حتی مسئولین زن را از میان فمینیست ها انتخاب می کنند و حتی اگر زنانی که مسئول می شوند و ناحق پست هایی را تصرف می کنند فمینیست هم نباشند کمال هم نشین در آنها اثر می کند و آنها هم فمینیست می شوند.

تازه فمینیست هم نباشند در موقع مصاحبه با روزنامه ها و مطبوعات اینترنتی و کاغذی فمینیستانده می شوند. یعنی مصاحبه کننده با طرح سوالات به شکل خاص و گذاشتن حرف در دهن فرد، شخص مصاحبه شونده را در تنگنایی قرار می دهند که طرف مجبور شود پاسخ مطابق با خواسته آنها که همان اهداف فمینیستی است را بیان کند!

این مطالب را بیان کردم تا نشان دهم به جز موارد خاص، اشتغال برای زنان در جامعه ما یک اصل و ضرورت نیست و بیشتر جنبه تفننی دارد. لذا بهتر است اولویت اشتغال با توجه به ضرورت آن به مردان داده شود و نیمی از ترافیک بیهوده شهر ها بخاطر حذف اشتغال های تفننی زنان کاسته شود و از بیکاری مردان کم شود. سطح درآمد مردان بالا رود و مجددا خانواده احیا شود.

در مطلب قبلی در هفتمین مورد در مورد لزوم استاندارد سازی ساختمان ها صحبت کردیم و قرار شد در این مطلب به آن اشاره داشته باشیم. از آنجایی که این موضوع یک موضوع تخصصی است و این وبگاه حیطه بحث تخصصی را ندارد به شکل اجمالی مطالبی را در خصوص آن بیان می کنم.

اولا وقتی صحبت از استاندارد می شود لزوما استاندارد های اروپایی صرف نیست. متاسفانه برخی مسئولین ما در مقابل استاندارد مثل انسان های کور رفتار می کنند. یعنی اصلا دلیل و حکمت یک استاندارد را نمی دانند و مانند مطالب گفته شده صرفا تقلید می کنند.

و تازه اصلا الزامات همان استاندارد ها را هم بطور صحیح رعایت و اجرا نمی کنند.

ریشه همه این ها بر می گردد به جهالت و انجام تقلید از غرب بدون دانستن دلیل و هدف انجام آن کار توسط غربی ها.

توضیح اینکه خود تدوین استاندارد ها در غرب همیشه به روز می شود. به روز شدن استاندارد ها ۲ دلیل اصلی دارد:

۱- اینکه خود استاندارد وحی نیست و ممکن است خطا داشته باشد. لذا به مرور اصلاح می شود.

۲- اینکه شرایط و امکانات کشورهای تدوین کننده استاندارد تغییر می کند و استاندارد ها به روز می شوند. (لزوم تدوین استاندارد ها به شکل بومی و با شرایط و امکانات موجود):

برای توضیح این مورد برای افرادی که فنی نیستند باید عرض کنم هر استانداردی دارای یک سری پیش فرض ها و شرایط است.

بعنوان مثال سازنده اتوبوس یا خودرو موظف می شود خودری یورو n تولید کند! اما سوخت مصرفی که ما در کشور استفاده می کنیم در واقع آن استاندارد را به گند می کشد!

معاون محیط زیست ریاست جمهوری طبق معمول با کم سوادی تمام می گوید سوخت را با فلان استاندارد تولید کنید، اما خودرو های تولیدی اصلا استحقاق سوخت های با آن کیفیت را ندارند!

اتوبوس اسکانیا ادعا می کند که استاندارد ها را رعایت کرده است. شاید هم درست بگوید. اما آیا استانداردی که در اروپا تدوین شده است با ویژگی های اقلیمی و وضعیت جاده های ما همخوانی دارد؟ آیا سایر موارد مثل اتوبان و جاده و آسفالت و غیره استاندارد است؟ آیا هیچ موردی از قلم نیفتاده است؟

شرکت سایپا زمانی که سری های اولیه پراید را تولید می کرد متوجه شد که این خودرو در نواحی مرطوب مثل جنوب کشور و یا شمال کشور دچار نقص فنی می شود. کاری نداریم که پراید اصلا استاندارد هست یا نه. اما سازنده با تغییراتی که در ساخت خودرو داد بومی سازی کرد و خودرو را طوری تغییر داد تا دیگر دچار آن مشکل نشود.

اغلب پزشکان ما برای زنان استفاده از کلم و بخصوص کلم بروکلی را توصیه می کنند. حتی میزان مصرف آن را هم را هم به میزان مصرف زنان اروپایی و برنامه های روزانه ای که یک پزشک اروپایی تجویز می کند در نظر می گیرند.

در حالی که این کار اشتباه است. پزشکان ما باید میزان و برنامه های غذایی را مطابق ویژگی های محیطی و بومی کشور خودمان طراحی و تنظیم کنند و در مورد آن پژوهش های بیشتری انجام دهند. تقلید کورکورانه اصلا خوب نیست.

استفاده از کلم بروکلی به میزانی که یک زن اروپایی از آن استفاده می کند به هیچ وجه مناسب زن ایرانی نیست. چرا که در دراز مدت ممکن است برای او عوارض جبران ناپذیری ایجاد کند.

زیرا برخلاف خاک اروپا و در نتیجه منابع گیاهی و غذایی اروپا که غنی از ید است، خاک ما و کشور ما و سبزیجات ما و حتی آبزیان ما میزان ید کمتری دارند و ما از لحاظ ید کشور فقیری هستیم. همان طور که هر پزشکی می داند استفاده از کلم به دفع ید از بدن کمک می کند. حالا آیا درست است که یک زن ایرانی که ید کمتری نسبت به یک زن اروپایی دریافت می کند به اندازه یک زن اروپایی از کلم استفاده کند و عوارض کاهش ید در سال های کهنسالی او بروز کند و او را دچار بیماری و مشکل کند؟

اصلا چرا راه دور برویم. همین استاندارد های ساختمان و مقررات و مباحث مختلف مربوط به ساختمان که تدوین شده است آیا انصافا درست اجرا می شود؟

چند درصد از ساختمان های کشور شرایط این استاندارد را دارند؟ آیا عایق کاری حرارتی و رطوبتی در ساختمان ها در حد استاندارد است؟

آیا سیستم های حرارتی و برودتی ساختمان ها دارای استانارد های روز دنیا هستند و راندمان کافی دارند؟

اغلب خانه های ما حتی ساختمان هایی که نوساز هستند به لحاظ عایق کاری رطوبتی و حرارتی و حتی صوتی اصلا شریط مناسبی ندارند!

به دلیل تراکم بالای ساختمان ها و فضای ناکافی بین آنها امکان استفاده از موتورخانه وجود ندارد. موتورخانه های قدیمی با راندمان پایین کار می کنند. دولت حاضر نیست از ساخت و ساز بی رویه آپارتمان های متراکم، کوچک، بدون موتور خانه و سیستم تهویه مناسب جلوگیری کند. بخاری های گازی راندمان به شدت پایینی دارند. آبگرمکن های دیواری اصلا کیفیت مطلوبی ندارند. خود انشعابات گاز شهری دارای نشتی فراوان هستند و سوخت زیادی را هدر می دهند. حتی از اتصالات استاندارد در آنها استفاده نشده است و بسیار خطرناک است.

بعد رسانه ملی به چین می رود و دمای ۲۲ یا ۲۳ درجه را که در خانه شهروندان چینی تنظیم شده و با سنسور کنترل می شود نشان می دهد و عنوان می کند مصرف گاز در کشور چندین برابر متوسط استاندارد در جهان است. یعنی همه چیز را گردن مردم می اندازند. مردمی که خیلی هایشان به نان شب هم محتاجند. دولت برای فشار آوردن به مردم قیمت انرژی را بالا می برد. بدون اینکه به وسع مردم توجه کند.

در بسیاری از ساختمان ها امکان نصب موتور خانه و سیستم های گرمایشی هوشمند وجود ندارد. اغلب بودجه آن راندارند. در ثانی تولیدات داخلی برای آنها دارای کیفیت و راندمان مناسب نیست. شرکت گاز پوستر آموزشی در مترو نصب می کند و در یک نظر غیرکارشناسی دمای آسایش اتاق را ۱۸ درجه اعلام می کند و یک کاریکاتور از یک مرد را در کنار آن قرار می دهد که در کنار بخاری نشسته و عرق کرده و دارد خودش را باد می زند و در واقع مغلطه که می کند به کنار به شعور مخاطب هم توهین می کند. هیچ فرد متخصصی هم صدایش در نمی آید و اعتراضی نمی کند. در پاسخ به این نظر غیرکارشناسانه شرکت گاز باید گفت دمای استاندارد برای محیط های عمومی به لحظ اینکه افراد دارای لباس های اداری و پوشیده هستند ۱۸ درجه است. این دما برای محیط خانه و اتاق های منزل که افراد می خواهند راحت باشند و با لباس های راحت داخل خانه اندکی آسوده باشند و اسمش هم هست دمای آسایش ۲۱ الی ۲۴ درجه است. چون اینجا دیگر فرد شلوار ضخیم و لباس ضخیم اداری به تن ندارد.

متاسفانه برخی کارشناسان هم توقع دارند مردم در منزل لباس های گرم بپوشند. یعنی حتی دوست ندارند مردم در آسایش به سر ببرند.

اگر با کمبود گاز مواجهیم کمتر صادر کنید. اگر نیاز به صادرات گاز است بیشتر تولید کنید. اگر به تولید بیشتر نیاز است استخدام کنید. این همه جوان جویای کار. این همه سرمایه ملی چگونه است که برای گاز صادراتی نگرانی از مصرف بالا ندارید؟ اما برای مردمی که از سرمایه ملی شان استفاده می کنند و به دلیل بی مبالاتی مسئولین از امکانات لازم برخوردار نیستند و از بی کیفیت ترین محصولاتی که در انحصار ساخت عده ای خاص است استفاده می کنند نگران مصرف زیاد هستید و هزینه انرژی را بالا می برید و حتی دمای ۲۱ درجه خانه را به ۱۸ درجه اتاق های عمومی تقلیل می دهید؟


کد مطلب: 226791

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceop8wzjh8wfi.b9bj.html?226791

الف
  http://alef.ir