«حافظ خوانی» از «ترانه» خوش تر است!

محمد جعفری، 16 خرداد 95

16 خرداد 1395 ساعت 8:35


حضور ترانه علیدوستی «یکی بازیگران خوب سینمای ایران» چندی پیش در نشست خبری و رسانه ای جنجالی شد. خالکوبی (تاتو) روی دست چپ او که نماد فمنیسم یا «زن گرایی» است نمایان شد و اتفاقا از دید عکاسان حاضر در صحنه نیز دور نماند. او بعدا در توییتر خود با بازنشر عکسی مربوط به یکسال پیش از صفحه اینستاگرامش توضیح داد که اظهار علاقه او به فمنیسم تازه نیست و مربوط به سال قبل است.

دو احتمال می توان در نظر گرفت. ۱- عمدی ۲- سهوی
یا نمایش خالکوبی اش را به عمد انجام داده و یا به سهو بوده است. آنطور که در فیلم های منتشر شده از این نشست دیده می شود ترانه علیدوستی حداقل دو بار دستش را طوری دراز می کند که منجر به دیده شدن نماد فمنیسم روی دست چپش شد. یک بار میکروفن اصغر فرهادی را تنظیم می کند و بار دیگر کاغذی به او می دهد. البته خود خانم علیدوستی در توییتر طوری صحبت کرده که گویی عمدی در کار نبوده است. اما برای ترانه علیدوستی که در یکسال گذشته به شهرت چند برابری رسیده است، دیده شدن در لنز دوربین ها و احیانا ماندن در یادها به واسطه جنجال خبری اهمیت بیشتری پیدا می کند. چه اینکه او در جشنواره کن نیز جایزه ای کسب نکرد و این اتفاق ممکن است روند اوج بازیگری و شهرت ایشان که به واسطه سریال شهرزاد و سپس حضور در جشنواره کن بواسطه فیلم اصغر فرهادی بوده را تحت تاثیر قرار دهد. لذا گزینه جلب توجه از سوی خانم علیدوستی منتفی نیست. همچنین صفحه اینستاگرام او سال گذشته یعنی زمانیکه اولین بار عقایدش در مورد فمنیسم را بیان کرد تنها ۳۰۰ هزار دنبال کننده داشت و ابراز، این مسئله پژواک چندانی در فضای فرهنگ و هنر هم پیدا نکرد. اما اکنون بیش از ۲میلیون و ۶۰۰ هزار دنبال کننده در اینستاگرام دارد و بازنشر عقاید شاذ با تاثیر و واکنش چند برابری مواجه شده است.

جلب توجه یا ترویج فمنیسم؟
جلب توجه رسانه ها و ایجاد هیاهو بهترین فرضی است که برای این عمل خانم علیدوستی می توان در نظر گرفت. چرا که اگر منظورش از آنچه در توییتر نوشته ترویج فمنیسم باشد، باید با دقت و حساسیت بیشتری اندیشید و تصمیم گرفت. ترانه علیدوستی در توییتر خود بر این مسئله تاکید کرده است که «یک فمنیست است و از دیگران می خواهد که آن ها هم فمنیست باشند یا بشوند.» این را دیگر سهو نمی توان خواند.

با این وجود خانم علیدوستی فروردین همین امسال در مصاحبه با مجله «سیب سبز» اظهاراتی متفاوت از مرام و مسلک فمنیست ها انجام داده است.

او در بخشی از مصاحبه با این مجله تشکیل خانواده، تعهد به همسر، فرزند دار شدن و مسئولیت مادرانه را شیرین، جذاب و دوست داشتنی عنوان کرده است، در حالی که فمنیسم تحت عناوین به ظاهر مدافع حقوق زنان در اروپا، نتایج خسارت باری بر تشکیل خانواده، رابطه عاطفی همسران و نقش مادرانه برای زنان تحمیل کرده است.

بخشی از مصاحبه خانم علیدوستی:
-          «آمدن فرزند به آدم نگاه جدید می‌دهد و نه فقط برای یک بازیگر بلکه برای هر زنی و حتی هر مردی این اتفاق می‌افتد که بچه‌دار شدن رنگ و بوی جدیدی به زندگی می‌دهد.
-          وقتی زندگی همراه با فرزند و مسئولیت جدید را یاد بگیری، واقعا ارزش دارد و آدم دلش نمی‌خواهد همان آدم قبلی باشد.
-          آدمی که مادر می‌شود به هر حال رشد می‌کند و مسلما دیگر دوست ندارد به قبل برگردد، به‌خصوص برای من که بازیگرم و تمام اینها برایم تجربه است؛ تجربه زیستن.»
اما امیدواریم ترانه علیدوستی همچون برخی بازیگران سینما و تلویزیون که بواسطه ساختار و سیستم ناقص حاکم بر دستگاه فرهنگ و رسانه ی کشور به صورت بادکنکی رشد کردند و حتی در برخی موارد دارای سواد و دانش و اطلاعات کافی حتی در زمینه تخصصی خود نبودند و یا جدیدا افرادی که با ظهور پدیده مد به مدل های معروف تبدیل شدند و صرفا به دلیل زیبایی چهره و جاذبه جنسی و خودنمایی و بعضا هر از گاهی با اظهار نظرات و کارهای شاذ ضد فرهنگی و گاها سیاسی در شبکه های اجتماعی به شهرت رسیدند و چشمان میلیون ها دختر و پسر که منتظر الگو گیری هستند را به خود خیره کرده اند نباشد.

حافظ خوانی از ترانه خوش تر است
ولی ای کاش ترانه علیدوستی به جای نماد فمنیسم عکس حافظ، سعدی، فردوسی و حتی مولانا را خالکوبی کرده بود. چه الگویی بهتر از الگوی بومی فرهنگ ایران که سده های متمادی طلایه دار فرهنگ و آداب و سنن جهان بوده است. اشعار زیبای این شاعران در رثای بانوی ایرانی تا آنجا است که زن را همچون گوهر، گران بها و دست نایافتنی معرفی می کنند و جایگاه اجتماعی ویژه ای برای زنان در اشعارشان یافت می شود. بخصوص فردوسی که یکی از مهمترین شخصیت های شاهنامه یعنی سهراب را حاصل تربیت مادرش می داند.
و یا حافظ که در شعرش تا به زن می رسد گل از گلش می شکفد
در آسمان نه عجب گر به گفته‌ی حافظ               سماع زهره به رقص آورد مسیحا را
*
بیاور می که نتوان شد زمکر آسمان ایمن به لعب زهره ی چنگی و مریخ سلحشورش
و یا در وصف شوق عاشق برای وصل یار می فرماید:
گر به سر منزل سلمی رسی ای باد صبا چشم دارم که سلامی برسانی زمنش
*
ز حسرت لب شیرین هنوز می بینم که لاله می دمد از خون دیده فرهاد
*
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد
*
از حیات لب شیرین تو ای چشمه ی نوش غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

این کجا و آن کجا؟
البته کم نیستند بازیگران بزرگی که به دور از خودنمایی و جلب توجه، هنر نمایش را و فرهنگ را خجالت زده رفتار خود کردند. مانند جمشید مشایخی ها، علی نصیریان ها، جشمید هاشم پور ها و ... در نسل قدیم و به تازگی شهاب حسینی و الهام حمیدی در نسل جدید. کاش ترانه علیدوستی از هم بازی اش شهاب حسینی می آموخت که در همان نشست خبری و در پایان، جایزه «بهترین بازیگر مرد جشنواره کن» را تقدیم به آستان مقدس امام زمان کرد. کار پسندیده ای که به اندازه کافی مورد تشویق قرار نگرفت. و یا الهام حمیدی که در مدح شهدای مدافع حرم خطابه قرّایی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد. این ها کجا و دفاع ترانه علیدوستی و مهناز افشار از فمنیسم کجا؟


کد مطلب: 359180

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcdjn0szyt0kf6.2a2y.html?359180

الف
  http://alef.ir