واکنش‌ها به اظهارات جنجالی یک جامعه شناس درباره پدیده پاشایی

بخش اجتماعی الف، 23 آذر 93

23 آذر 1393 ساعت 19:03


تحليل آنچه به «پديده پاشايي» شهرت يافت، بار ديگر حاشيه‌ساز شد. اين‌بار نه مرگ پاشايي و واكنش و حضور گسترده و غيرقابل پيش‌بيني مردم، بلكه اظهارات جنجالي روشنفكران و جامعه‌شناساني كه در كمتر از يك ماه از گذشت اين اتفاق، براي چندمين بار به تحليل اين پديده نشسته بودند، خبرساز شد.

انجمن جامعه‌شناسي دانشگاه تهران روز سه‌شنبه ١٨ آذرماه نشستي تحت عنوان «پديدارشناسي فرهنگي يك مرگ» با حضور اساتيد و جامعه‌شناساني همچون حميدرضا جلايي‌پور، سعيد معيدفر، يوسفعلي اباذري، نعمت‌الله فاضلي، محمدسعيد ذكايي، هادي خانيكي، محمد‌امين قانعي‌راد و... در تالار ابن خلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار كرد.

در ميان همه تحليل‌هاي صورت‌گرفته از «پديده پاشايي» در اين نشست، صحبت‌هاي يوسفعلي اباذري، استاد جامعه‌شناسي و دانشيار دانشگاه تهران با واكنش گسترده در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي همراه شد.

آنطور که اعتماد گزارش داده، لحن صريح و بي‌پرده اباذري در تحليل «پديده پاشايي»، كه با انتقاداتي به عكس‌العمل هواداران و حوزه رسمي همراه بود، در همان تالار ابن‌خلدون با واكنش حاضران و جنجالي شدن فضا همراه شد و با گذشت چند روز از انتشار فايل صوتي و متن صحبت‌هاي او در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي، همچنان موافقت‌ها و مخالفت‌ها به اظهارات «جنجالي» او ادامه دارد.

عده‌يي از مخالفت‌ها، به لحن تند و همراه با عصبانيت و انتقادي اباذري است. اين دسته معتقدند اباذري مي‌توانست همين تحليل را با لحني آكادميك و محترمانه مطرح كند و بخش ديگري از مخالفت‌ها با محتواي صحبت‌هاي اباذري و قضاوتي است كه او در مورد سطح سليقه عموم مردم دارد. در مقابل، موافقان صحبت‌هاي اين استاد دانشگاه، تحليل او را مبتني بر واقعيت حال حاضر جامعه ايراني مي‌دانند.

اباذري در ابتداي سخنان خود به مستندي كه از تلويزيون درباره وضع بد اقتصادي يكي از استان‌هاي كشور پخش شده اشاره كرد و گفت: نكته جالب براي من اين است كه هيچ‌كس، هيچ‌كس به اين فيلم كوچك‌ترين توجهي نكرد... و شما كه اينجا نشسته‌ايد نمي‌دانيد چنين فيلمي تهيه شده، و اين فيلم درباره زندگي يك استان مملكت است.

اباذري اين سوال را مطرح كرد: «چه شده كه مي‌آيند و مسائل واقعي‌اي را كه ما با آن روبه‌رو هستيم از ذهن ما مي‌برند؟» و در ادامه به مرتضي پاشايي پرداخت: «اين آقايي كه عكسش را اينجا زده‌اند و چراغ‌ها را تاريك كرده‌اند، يك خواننده پاپ بود و پاپ در سير موسيقي، مبتذل‌ترين نوع موسيقي است... من داده‌ام يك موسيقي‌دان، فرمت موسيقي او را تحليل كرده... مبتذل محض است! ما [موسيقي] پاپي داريم كه پيچيده است. اين ساده‌ترين، مسخره‌ترين، احمقانه‌ترين و بدترين نوع موسيقي است. صداي فالش، موسيقي مسخره، شعر مسخره‌تر. بنابراين من چطور مي‌توانم چنين چيزي را تحليل نكنم؟»

اباذري از رفتار مردم و حضور آنها در مراسم رسمي پاشايي انتقاد كرد و گفت: «برای من خیلی جالب است که [۲۰۰-۳۰۰ هزار، یک میلیون نفر] یک ملتی می‌افتند به ابتذال، و در مجلس ترحیم چنین خواننده مسخره‌ای (!) شرکت می‌کنند و توی سرشان می‌زنند... و یک نفر در فیس‌بوک می‌نویسد که "من تا ابد می‌سوزم"... چرا مردم ایران به این افلاس افتاده‌اند؟ چطور مردم ایران به این فلاکت افتاده‌اند؟ اینجاست که تحلیل بسیار مهم است.»

اباذري دليل اصلي شكل‌گيري پديده پاشايي را سياست‌زدايي دانست كه نمود آن ميدان دادن به افراد غير نخبه همچون ورزشكاران، بازيگران، خوانندگان و... در امور سياسي است. به گفته اين مدرس دانشگاه، در سال‌هاي اخير هم حاكميت و هم مردم دچار ترسي متقابل از يكديگر شده‌اند. از اين رو هم مردم و هم حاكميت به سمت سياست‌زدايي حركت مي‌كنند و در اين فضا شخصي چون پاشايي به يك اسطوره و نماد تمركز بر امور غيرسياسي تبديل مي‌شود.

اباذري ادامه داد: «وقتي قرار است سياست‌زدايي انجام شود، لاجرم چنين وقايعي پيش مي‌آيد. متوسل مي‌شوند به خوانندگان پاپ براي اينكه جاي سياست واقعي را بگيرند.»

اين استاد دانشگاه، تشييع جنازه مرتضي پاشايي را با تشييع جنازه خواننده كوچه و بازاري زمان شاه مقايسه كرد و از حضور مردم و رفتار دولت و حوزه رسمي در مراسم تشييع و خاكسپاري پاشايي انتقاد كرد.

اباذری، سپس تشییع جنازه بزرگ مرتضی پاشایی را با تشییع جنازه و بزرگداشت مهوش مقایسه کرد و در ادامه گفت: «لات و سوسول! دست به دست هم داده‌اند که سیاست واقعی این مملکت را داغان کنند و از بین ببرند و دولت و حاکمیت نه تنها با این مساله مشکلی ندارد، که تشویق می‌کند. توی ستادهای تبلیغاتی‌شان می‌آورد. سخنگوی‌شان می‌کند، مقام بهشان می‌دهد، کار بهشان می‌دهد، در تلویزیون برای‌شان تبلیغ می‌کند... و حاصل همین می‌شود که در مرگ یک خواننده‌ای که فالش می‌خواند و در پایین‌ترین سطح موسیقی جهان قرار دارد... پاپ هم درجات دارد... موقعی که [پاشایی] می‌میرد، از او به عنوان یک قهرمان استقبال می‌کنند...

اباذری، ادامه داد: «شما اسمش را بگذارید مقدس یا نامقدس، خودشان را دارند با یک‌دیگر هم‌هویت می‌کنند. منتهی کجا؟ در اینجا. موسیقی این آقا در برابر آرمان‌های اولیه انقلاب چه جایی دارد؟ هیچ. ابتذال و سقوط. مردم و دولت با هم این سقوط را انجام می‌دهند. این مساله، یک نکته شبه‌ فاشیستی دارد که من از آن وحشت دارم. یک ترس متقابل است... سیاست‌زدایی، انهدام هر آن چیزی است که برایش انقلاب شد و عده زیادی برایش ایستاده‌اند... چرا وقتی یک روشن‌فکر می‌میرد کسی برای تشییع جنازه‌اش نمی‌رود؟ مگر وقتی [ساموئل] بکت مرد، چند نفر رفتند؟ سه نفر... این ماجرا نشانه بدی است، نشان این است که سیاست‌زدایی دارد به یک جاهای بدی کشیده می‌شود و خود مردم طالب این هستند.»

اباذری در پاسخ به اعتراض حاضران در جلسه که او را متهم به اهانت به خواسته‌های مردم کردند، گفت: «بسیار خوشحالم که دارم توهین می‌کنم!! برای اینکه این ملت نشان داده که باید بهش توهین بشود!! تا برود و بفهمد که شما نمی‌توانید هم به این آقا گوش بدهید، هم به بتهوون گوش بدهید بعد هم تسکین بگیرید و بخوابید!!».

این جامعه‌شناس در ادامه در پاسخ یکی از حضار که او را خطاب قرار داده و گفت که «شما نماینده مردم نیستید»،‌ اظهار داشت: «معلوم است من نماینده مردم نیستم. شما نماینده مردم هستید. من همین کسی هستم که دارم می‌گویم این مردم ابله‌اند. معلوم است که من نماینده مردم نیستم. چه کسی گفته من نماینده مردم هستم؟ من از جانب خودم حرف می‌زنم به عنوان یک آدم. معلوم است که نماینده این مردم نیستم. شما این مردم هستید»!!

در بخش پرسش و پاسخ اين برنامه كه با اعتراض‌هايي هم همراه بود، اباذري ضمن دفاع از گفته‌هاي خود گفت كه «سرانجام اين موسيقي، فاشيزم است.»

حضور در مراسم پاشايي اقدامي خودانگيخته بود
حميدرضا جلايي‌پور، عضو هيات علمي دانشگاه تهران نيز در اين نشست در بيان چرايي حضور گسترده مردم در مراسم تشييع پاشايي گفت: تغييرات اجتماعي فراگير جامعه ناشي از گسترش آموزش و رسانه‌هاي عمومي، ستاره بودن پاشايي در موسيقي پاپ و پرطرفدار بودن اين موسيقي، حضور در برنامه‌هاي صدا و سيما و همساني ويژگي‌هاي شخصيتي خواننده پاپ با شركت‌كنندگان در مراسم وي، چهار عامل و محرك براي حضور مردم در مراسم تشييع جنازه پاشايي بود.

«سعيد معيدفر»، جامعه‌شناس و استاد بازنشسته با اشاره به مساله شكاف نسلي در ايران گفت: بحث شكاف نسلي در كشور ما چند سال است كه مطرح شده است اما شايد كسي باور نداشت كه چنين پديده‌يي اتفاق مي‌افتد. ما نسلي داريم كه برآمده از انقلاب است و اين نسل همچنان صداي بسيار بلندي دارد.

«هادي خانيكي» استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي بحث خود را با عنوان «روايت در بستر شبكه» آغاز كرد و مرگ پاشايي را يك «فراواقعيت» دانست كه مدت‌ها در ذهن بسياري از كارشناسان خواهد ماند زيرا شكل‌گيري اين پديده موجب شد بسياري از كارشناسان اجتماعي و مسوولان جامعه غافلگير شوند.

مرگ پاشايي به مثابه يك حيرت
«محمد امين قانعي‌راد»، رييس انجمن جامعه‌شناسي ايران يكي ديگر از سخنرانان حاضر در اين نشست با يادآوري برخي مراسم‌هاي تشييع چند صد هزارنفري قبل و بعد از انقلاب گفت: مردم ايران از لحاظ فرهنگي مردماني عاطفي هستند كه معمولا در سوگ افراد بزرگ هميشه نهايت احترام را به فرد دارند و مصداق اين سخن من حضور گسترده مردم در تشييع جنازه «آيت‌الله بروجردي» مرجع تقليد برجسته، «غلامرضا تختي» قهرمان كشتي جهان و المپيك سال‌هاي قبل از انقلاب است.

در مورد پاشايي نيز حضور مردم در مقابل بيمارستان محل بستري خواننده پاپ (بيمارستان بهمن) و انتشار فيلم‌هايي از آخرين لحظات زندگي وي موجب شد كه مردم بيشتر نسبت به مرگ وي حساس شوند.

واكنش شبكه‌هاي اجتماعي به سخنان اباذري در دانشگاه تهران
پس از درگذشت مرتضي پاشايي، اظهارنظرها درباره حركت اجتماعي مردم در حمايت از اين خواننده در اكثر مطبوعات و رسانه‌ها مطرح شد، اساتيد دانشگاه‌ها هم با برگزاري نشست‌هاي مختلف اين پديده اجتماعي را تحليل كردند و بعد از گذشت چند روز اين اتفاق را «پديده پاشايي» ناميدند. اما صحبت‌هاي هفته گذشته يوسف اباذري در دانشگاه تهران، واكنش‌هاي مختلفي را در شبكه‌هاي اجتماعي به وجود آورد. نزديك به دو روز تمام تايم لاين‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي و بحث‌هاي مردم به اين اظهارنظر مربوط مي‌شد.

به نظر مي‌رسد كه لزوم بحث درباره مسائل اجتماعي وقتي به شبكه‌هاي اجتماعي مي‌رسد مي‌تواند محلي براي ارايه نظرات مختلف براي تحليل يك پديده باشد و كاركرد صحيح اين شبكه‌ها كه براي تبادل نظرات مردم با يكديگر است را بار ديگر نشان مي‌دهد. در ميان موافقان صحبت‌هاي اباذري عده‌يي اين لحن تند را براي شرايط اجتماعي كشور لازم مي‌دانستند و معتقد بودند كه سليقه مردم دچار تغيير و تحولاتي شده كه مثبت نيست.

حرف‌هاي اباذري تند بود اما هميشه حقيقت براي مردم تلخ بوده كه اينگونه بعضي‌ها به ايشان تاخته‌اند. «اما مخالفان اين لحن را نپسنديدند و پاسخ‌هاي تندي به اين اظهارنظر دادند.» بايد به سليقه توده مردم احترام گذاشت، عده‌يي نمي‌خواهند انتخاب مردم را مهم تلقي كنند، اگر هم انتقادي بخواهد مطرح ‌شود مي‌توان با لحن آرام‌تر و محترمانه‌تري اين اتفاق بيفتد.

تحليل اباذري از اين تجمع خيلي تك بعدي و غير علمي بود. من تعجب مي‌كنم چرا استاد بزرگي مثل اباذري بايد لايه‌هاي پنهاني كه در اين تجمع وجود داشت را به يك مكانيسم ساده تقليل بدهد؟ و آن را طرحي از جانب مردم براي گريز از دنياي سياست قلمداد كند.

موافقان از جنبه‌هاي ديگري هم به اين صحبت‌ها نگاه مي‌كنند و معتقدند كه منظور اباذري شخص مرتضي پاشايي نبوده است و به‌طور كلي مساله اجتماعي را در كشور بررسي كرده است. كلا اشاره اباذري به مراسم پاشايي فقط يك كنايه بود وگرنه منظور ايشان دشمني يا مخالفت با شخص پاشايي نبود.

در واقع هدف اباذري مطرح كردن سطحي شدن افكار جامعه بود كه درست هم هست. البته بايد اين را هم در نظر گرفت كه در اكثر دنيا عموم مردم نسبت به نخبه‌ها افكار سطحي‌تري دارند. عموم مردم ترجيح مي‌دهند فكر نكنند چون فكر كردن سخت‌ترين كار دنياست.

در اكثر شبكه‌هاي اجتماعي و سايت‌ها موافقان و مخالفان زيادي در اين باره اظهارنظر كرده‌اند. اما در شبكه اجتماعي توييتر هم با قرار دادن هشتگ اباذري صحبت‌هاي او را تحليل كرده‌اند. يكي از مخالفان نوشته است «به هيچ كس اجازه و فرصت اين شهامت را نبايد داد كه به مردم توهين كند. چرا اين دسته از افراد به جاي اينكه صداي مردم را بشنوند از آن فرار مي‌كنند؟»


کد مطلب: 252556

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdccpiqie2bqpp8.ala2.html?252556

الف
  http://alef.ir