گروه تعاملی الف - محسن دیناروند:
یکی از دلایل مهم عقب افتادگیها و از عمدهترین موانع پیشرفت و توسعه یک جامعه این است که در آن جامعه، به خصوص از طرف مسئولانش به کار کارشناسی و تخصصی اهمیت داده نمیشود.
در مورد مردم، هزینه کار کارشناسی باعث شود مردم کمتر به سراغ کارشناسی امور بروند اما در مورد مسئولان قضیه متفاوت است. در جامعهای که مسئولانش خود را کارشناس امور میدانند و بلکه کارشناستر میدانند و بلکه بالاتر از آن یعنی خود را همهچیزدان میدانند، کار کارشناسی بیمعناست، این در حالی است که حتی اگر مسئولان در مقام کارشناس صاحب نظر هم باشند و با طی گذراندن تمام صلاحیتهای حرفهای و بدون لابیهای سیاسیِ معمول به قدرتِ ریاست رسیده باشند که عموما اینگونه هم نیست، این امر به هیچ وجه آنها را از پذیرش نظر کارشناسی معاف نمیکند چرا که به قول معروف همه چیز را همگان دانند و قطعا هر سری فکر و راهی و نظری دارد.
اما مسئولان در جامعههای اینچنینی بنا به خودشیفتگی بالا و خود کارشناسدانیها و درگیر شدن به این قبیل بازیها، همواره کارها را با نظر غیر کارشناسی خود پیش میبرند و اینگونه موجب عقب افتادگیها و نابسامانیها و مانع پیشرفت و توسعه جامعه خود میشوند. مسئولیت مهم دیگر مسئولان در این زمینه، فرهنگ سازی کار کارشناسی در بین مردم است! و با این زاویه دید چگونه چنین امری میتواند تحقق یابد؟
از دیگر ظلم های دیگر و موثر در قتل کار کارشناسی دست و پا کردن رزومه کارشناسی برای غیر متخصصها است، بله دقیقا منظورم وجود کارشناس نماهااست! و اغلب مسئولان در چنین جوامعی با این شکل دست و پا زدنها برای خود رزومه کارشناسی به هم میزنند. یعنی اگر شما به مسئولی یا از این دست با ذکر دلایل کارشناسی بگویی فلان کار کارشناسی نیست، او در جواب رزومهای از خود بیان میکند که زبان آدم کوتاه میشود. رزومهای که اصلا اعتبار کاربردی ندارد. مثلا اگر بگویی برای ساختن فلان دیوار دارید اشتباه میکنید، میگویند من مدرک مهندسی عمران دارم! حالا مهم هم نیست این مهندس عمران فقط مدرکی گرفته و نمیتواند یک نقسه ساده را هم بخواند!
در مجموع جامعهای که پیشرفت و توسعه را میخواهد ناگریز از کمک کار کارشناسی است.