این نوع «سیاست» باید پوست بیندازد !

ابوالفضل فیضی‌خواه،   4010217107 ۱۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۲ تکراری یا غیرقابل انتشار
این نوع «سیاست» باید پوست بیندازد !

طی هفته های اخیر و قبل از انتخابات فرانسه، ویدئویی از حضور امانوئل مکرون در میان برخی معترضان به شرایط دشوار اقتصادی در فضای مجازی منتشر شد که نمونه گویایی از تفاوت دو نوع حکمرانی است. حکمرانی که در برخورد با مشکلات به جای توجه به واقعیات و برخورد صادقانه در بیان پیچیدگی های پیش روی حل آن به بیان شعار و راه حل های سطحی درباره آن می پردازد و حکمرانی که در حل مساله به این دو ویژگی یعنی واقع گرایی و صداقت بی اعتنایی نمی کند. 

در ویدئوی یاد شده فرد معترض از گرانی و وضعیت بد معیشتی خود به خصوص بعد از آغاز جنگ اوکراین می گوید و مکرون به صراحت می گوید نمی توان این مشکل را به راحتی حل کرد.   توجه به زمینه و موقعیت این گفتگو بسیار مهم است: انتخاباتی در پیش است و مکرون می توانست با دادن وعده های ناشدنی برای خود رای بخرد! 

البته این اتفاق بیش از آنکه از فضیلت اخلاقی شخص مکرون حکایت کند ناشی از نوعی اخلاق سیاسی نهادینه شده است. بدون اینکه بخواهیم چشم بر ناکارآمدی ها و نقصان های سیاسی و اجتماعی در جوامع غربی ببندیم باید بگوییم چنین اخلاقی حاصل سالها تجربه و آزمون و خطا و البته فرهنگسازی است که باید در فضای سیاست به تدریج حاکم شود. 

متاسفانه فضای سیاست در کشور ما گرفتار چرخه باطلی از مشکلات مزمن و تکرارشونده و وعده های خام دستانه برای حل آن ها در موسم انتخابات و غیره است واین هیچ اختصاصی هم به یک جریان و گروه سیاسی ندارد هر چند ممکن است در مواقعی نمود بیشتری در یکی از آن ها داشته باشد. گفتمان سیاسی در کشور ما نوعا آغشته و آلوده به این سهل پسندی ها و سهل گیری ها در گفتار و کردار است.  عجیب تر آنکه همان سیاسیونی که دولتمردان فعلی را در موسم تبلیغات انتخاباتی قبل به پوپولیسم متهم می کردند و از نقدهای شعاری و ساده انگارانه برخی نامزدها در مواجهه با مشکلات اقتصادی  به درستی گله مند بودند خودشان در حال حاضر در فقره مربوط به حذف یارانه آرد صنعتی, نسبت به دولتی که تنها چند ماه از روی کار امدنش می گذرد چنان طوفانی از تخریب و تمسخر را راه انداخته اند که آدمی در می ماند هدف از سیاست و سیاست ورزی چیست؟! 

اخلاق فردی و اجتماعی حکم می کند در مواجهه با این مشکلات اجتماعی پیچیده دولت ها افکار عمومی را صاحب قدرت تشخیص و تعقل بدانند و با آنها در این باره صادقانه سخن بگویند. طبیعتا تغییر رفتار سیاسی در جامعه ای که عادت به برخورد شعاری و سطحی با مسایل دارد دشوار است و حتی ممکن است این نوع مواجهه اهل سیاست با مسایل را حمل بر ناتوانی آن جریان سیاسی و سیاستمداران وابسته به آن کند اما قدری حوصله و ازخودگذشتگی در این زمینه بستر مناسبی برای اصلاحات لازم را فراهم می آورد. 

این نسخه حتی در مواقعی که ما مشکلات اقتصادی مزمن یاد شده را نه ناشی از پیچیدگی های طبیعی بلکه ناشی از «اراده » هایی خاص یا چنانکه این روزها زیاد می شنویم ناشی از وجود « مافیا»  می دانیم نیز کارگر است و اتفاقا عمل به این نسخه در این صورت ضرورت  بیشتری دارد چرا که مبارزه با «مافیا»ی مورد ادعا نیاز به همراهی و پشتیبانی نیروی اجتماعی دارد و سخن گفتن با مردم در این زمینه به افزایش اعتماد عمومی به کارگزاران سیاسی می شود. 

 فضای سیاست در کشور ما متاسفانه کمتر شاهد این نوع مخاطب قراردادن افکار عمومی بوده است و باید دیر یا زود در این زمینه پوست بیندازد.