«جمهوری خلق نسیان»
(تجدید دیدار با تیانآنمِن)
نویسنده: لوئیزا لیم
مترجم: مسعود یوسف حصیرچین
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1400
351 صفحه، 75000 تومان
****
صحنۀ اول: روز چهارم ژوئن سال 1989 صدها هزار چینی، غالباً دانشجویان، در میدان عظیم تیانآنمن جمع شدند که مساحتش به اندازۀ 60 زمین فوتبال است. این اعتراضات از چند هفته قبل به رهبری دانشجویان آغاز شده بود. دانشجویان به فساد دولتی، ناکارامدی اقتصادی، سرکوبهای حزب کمونیست چین و دیگر مشکلات معیشتی معترض بودند. آن تجمع عظیم بهتدریج دچار فوران خشم و خروش شد و کار به درگیری با مأموران پلیس و نیروهای امنیتی کشید. در نهایت رهبران چین فرمان مقابلۀ نظامی را صادر کردند و نظامیان به روی مردم آتش گشودند و حمام خون راه افتاد. آمارهای نهادهای بینالمللی نشان میدهد چیزی بین 10 تا 27 هزار نفر کشته شدند، هرچند آمار رسمی دولت چین کشتهشدهگان را فقط چند صدنفر اعلام کرد. چند روز بعد از این قتلعام در پایتخت، اعتراضات به نقاط دیگر کشور هم سرایت کرد. در شهر جنگدو باز هم تجمع بزرگ و درگیریهای گسترده اتفاق افتاد و عدۀ زیادی کشته شدند.
صحنۀ دوم: 25 سال پس از این کشتار هولناک، که به واقعۀ تیانآنمن یا کشتار 4 ژوئن شناخته میشود، در یک پژوهش میدانی، عکس مشهور جف وایدنر در آن روزها، با نام «مردِ مقابل تانکها»، را به یکصد جوان نشان دادند. فقط 15 نفر از آنان تشخیص دادند که موضوع تصویر چیست؛ این درحالیست که عموم افراد در سراسر دنیا بهخوبی با این عکس آشنا هستند.
مسئلۀ بزرگ: واقعاً در این فاصلۀ بیستوپنج ساله چه اتفاقی افتاده است و چگونه چنان فاجعهای با آن ابعاد گسترده اینچنین به محاق فراموشی رفت؟ پاسخ، در یک کلمه، تحریف تاریخ است؛ تحریفی که حکومت کمونیستی چین با موفقیت آن را عملی کرد، به طوری که امروزه بیشتر مردم چین، بهویژه جوانان، از آن رویداد سرنوشتساز بیخبرند؛ رویدادی که وضعیت مطلوب امروزی خود را تا حد زیادی مدیون آن هستند.
چکیدۀ وضعیت از این قرار است که از یک طرف حکومت کمونیستی چین زور میزند که آن را از تاریخ پاک کند تا مردم فراموشش کنند؛ از طرف دیگر روشنفکران سیاسی و فعالان اجتماعی چینی تمام تلاش خود را میکنند که به هر قیمتی آن فاجعۀ خونین را زنده نگه دارند و به دیگران یادآوری کنند. در این میان، خانم لوئیزا لیم هم نقشی برجسته را ایفا کرده است. وی بهعنوان خبرنگار و بهسبب این حرفه، به سراغ بازماندگان آن روز رفته و از زبان آنان تهماندههای ناگفتۀ آن ماجرا را بازگو میکند. کتاب علاوه بر «مقدمه» و «پسگفتار»، از هشت فصل تشکیل شده است: «سرباز»، «ماندن»، «تبعید»، «دانشجو»، «مادر»، «میهنپرست»، «مسئول»، «جنگدو». هر کدام از این فصول، بهجز فصل آخر، با محوریت کسانی است که عنوان فصل آنها را معرفی میکند. نویسندۀ خوشقلم خاطرات، دیدگاهها، سخنان طبقات مختلف مردم به شیوهای جذاب روایت میکند. تنوع مضامین این کتاب جالب باعث میشود که نتوانیم آن را در دستۀ خاصی جای دهیم. میتوانیم آن را مربوط به حوزۀ تاریخ، تاریخ شفاهی، سیاست، نقد فرهنگی-اجتماعی و حتی ادبی به شمار آوریم. بله؛ سبک و ساختار و ریخت کتاب بهقدری خوب پرداخته شده که آن را به طراز ادبیات ارتقاء داده است. در کل، با کتابی بسیار خواندنی مواجهیم که هم به جزئیات شخصی میپردازد و هم دادههای کلان و سیاستهای کلی را توضیح میدهد.
این کتاب موضوع مسئلهبرانگیز این فرآیند بیستوپنج ساله را نشانه میگیرد و آن را به شکلی بدیع بررسی میکند. علاوه بر این، نویسندۀ متعهد وظیفۀ خود میداند که کاری کند تا از فراموش شدن آن رخداد جلوگیری کند. حکومت چین در این زمینه بسیار سختگیرانه عمل کرده است، به گونهای که فراتر از تصور است. تفصیل و جزئیات این شیوه را در کتاب میخوانیم، اما برای روشن شدن قضیه، ماجرای ژو یوفو را ذکر میکنم. ژو یوفو یکی از روشنفکران سیاسی ناراضی است. سال 2012 در ضمن تماسی شخصی با یکی از دوستانش از طریق اسکایپ شعر جدیدش را برای او خواند:
«زمانش فرا رسیده است ای مردم چین!
میدان متعلق به همه است.
پاهایتان از آنِ خودتان است.
زمان آن رسیده که به پا خیزید و راهی میدان شوید تا دست به انتخاب خود بزنید.»
ژو یوفو این شعر را در شبکههای اجتماعی به اشتراک نگذاشت و حتی منتشرش هم نکرد. با وجود این، همان تماس خصوصی تلاش برای براندازی تلقی شد. عاقبت او را محکوم کردند و هفت سال راهی زندان شد.
این حساسیت بالا و سختگیری شدید بیهزینه نیست. در واقع، همین هزینههاست که هم حالا مشکلساز شده و هم در آینده پیامدهایی خواهد داشت. نمونهای از هزینهها بدین قرار است: «مقامات چینی، برای خفه کردن ناآرامی در نطفه، چیزی بین 20 تا 30 میلیون دوربین مداربسته در سرتاسر کشور نصب کردهاند تا یک سیستم نظارت ملی به نام "اسکاینت" را به راه بیندازند. حکومت شاید از دیکته کردن زندگی مردم پا پس کشیده باشد، اما توانایی نظارت بر شهروندانش را تقویت کرده است. بودجۀ چین هراسهایش را افشا میکند: اولویت مخارج امنیت داخلیاش بیشتر از بودجۀ دفاعی است و همین نشان میدهد که از نظر این کشور، منشأ تهدید اصلیای که متوجه حاکمیت کمونیستی است است در داخل است، نه در خارج.»
هزینههای مالی تنها هزینههای جاری نیستند. این فراموشی عمدیِ فراگیر هزینههای بزرگ و زیادی دارد. هم هزینههای مالی و هم هزینههای جانی و اخلاقی، هم در زمان حال و هم در آینده. بهعلاوه، این رابطۀ نظارتی یکطرفه باعث بروز یا تشدید فساد سیستماتیک در حکومت چین میشود که شده است؛ برای مثال، معلوم شد که وزیر سابق حمل و نقل ریلی چین بسیار اهل دل بود و هجده معشوقه و 374 آپارتمان داشت. بار روانی و پیامدهای اخلاقی و انسانی چنین کارهایی را نباید نادیده گرفت. شهروندان آگاه چینی و روشنفکران آن سرزمین پهناور در برابر چنین عملکردی واکنش نشان میدهند و انباشت این واکنشها نهفقط به سود کشور نیست، بلکه حتی به نفع حکومت کمونیستی هم نخواهد بود. کتاب گزارشی مبسوط و تحلیلی عالی و گسترده از مجموع کنشها و واکنشها ملت و حکومت نسبت به آن رخداد تاریخی است. در واقع، قصد غایی نویسنده این است که با محوریت واقعۀ تیانآنمن و جنگدو مسائل کلی و مشکلات اساسی چین امروز را تجزیه و تحلیل کند. لذا کتاب از موضوع خود فراتر میرود و به اثری انتقادی در عرصۀ سیاست تبدیل میشود. همۀ اینها نیز با زبان و ادبیاتی انجام میشود که هم خواندنش را لذتبخش میسازد و هم سخت تأملبرانگیز است.
*دکترای فلسفه