دومینوی بحران آب در ایران: چرا و چگونه؟‎

گروه تعاملی الف،   4000901007 ۱۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار
دومینوی بحران آب در ایران: چرا و چگونه؟‎

گروه تعاملی الف - مسلم میری، پژوهشگر حکمرانی آب:

وقتی تعادل بین عرضه و مصارف آب به هم زده شود به نحوی که مصرف مدیریت نشده منابع آبی بر عرضه آن پیش بگیرد بحران آب را باید به انتظار بنشینیم. بحرانی که از دهه‌های قبل در ایران آغاز و در سال‌های اخیر شدت یافته است.

اگرچه در ابتدا بحران کم آبی در حوضه‌های آبریز کم آبی مانند سیستان و بلوچستان و کرمان شکل گرفت اما در حال حاضر شاهد آن هستیم که این مسئله با گذر زمان به حوضه‌های آبریز پر آب نیز کشیده شده است. دلیل این مدعا را می‌توان به اعتراضات آبی تابستان سال جاری در خوزستان نسبت داد. حال این دومینو بلافاصله و با مدت کمی به فلات مرکزی ایران یعنی اصفهان رسیده است که در صورت عدم تدارک پاسخ مناسب، این بازی خطرناک سایر حوضه‌های آبریز ایران را نیز تهدید خواهد کرد.

نکته جالب و البته متفاوت اعتراضات اخیر آبی در ایران این است که مطالبات آبی قبلاً در قالب تشکل‌ها و انجمن‌های کشاورزی نمایان می‌شد ولی در حال حاضر دامنه این اعتراضات به کف خیابان‌ها کشیده شده است. این امر به تنهایی سیگنال خطرناکی است که به حاکمیت بفهماند که بحران آب به معنای واقعی شدت یافته است. لذا مسئله آب که قبلاً محلی و استانی بود اکنون به مطالبه ملی تبدیل و نهاد حاکمیت را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. اما سوال اصلی این است که چرا متولیان امر نتوانسته‌اند برای این دغدغه پاسخ و راه حل مناسبی ارائه دهند؟

باید گفت متاسفانه نسخه‌هایی که توسط تصمیم‌گیران آب ایران در گذشته و حال حاضر تجویز شده و می‌شود مقطعی و به اصلاح موقتاً التیام‌بخش این بحران بوده است. در حالی که اصلاح نظام مدیریت منابع آب به علت شدت بیماری آن نیازمند هزینه‌ها و مراقبت‌های ویژه است. وضعیت امروز آب ایران مشابه بیماری دردمند است. صدای بیماری که سال‌هاست برآمده و فریاد می‌زند که شدت بیماری آن با چسب زخم و تزریق سرم حل نمی‌شود بلکه باید برای درمانش هزینه‌های فوری و متنوعی انجام شود. بیماری که درد می‌کشد ولی حاضر است شیمی‌درمانی شود تا حالش خوب شود. اما اینکه آیا به معنای واقعی اقدام موثری برای درمان آب فراهم شده است یا خیر؛ باید بگوییم که پاسخ منفی است.

نکته مهم دیگر در بحران آب ایران این است که جنس غالب گروه معترضین به وضعیت آب کشاورزان هستند. گروهی که به تنهایی بیش از 90 درصد منابع آبی را می‌مکند. در این طیف نیز اکثریتشان از آب به عنوان ابزار معیشتی‌ بهره می‌برند. در چنین وضعیتی اگر تأمین آب آن‌ها تدارک دیده نشود چیزی را از برای از دست دادن نداشته و طبیعی است که با زن و فرزندانشان به خیابان‌ها کشیده خواهند شد. موضوعی که در حال حاضر توسط حقابه‌داران اصفهان شاهد آن هستیم. اما چالش‌هایی که در حال حاضر و آینده حاکمیت با آن مواجه است از کجا سر برآورده‌اند؟

اصولا‌ کم‌آبی و تغییرات اقلیمی را نباید مؤلفه اصلی بحران آب در ایران دانست. چه بسا وضعیت اقلیمی ایران از دیرباز به همین صورت بوده بلکه عامل اصلی را باید فقدان سیاست‌گذاری و نداشتن برنامه جامع مدیریت آب تحت استقرار هدفمند مدیریت حوضه آبریز دانست. عواملی که بر تشدید این وضعیت موثر بوده‌اند.

فقدان مؤلفه‌های حکمرانی در سیاست‌ها، قوانین و نهادها حکایت از مدیریت بیمارگونه مدیریت آب در ایران می‌نماید. سیاست‌های متناقضی که بدون در نظر گرفتن منابع آبی بر مبنای افزایش جمعیت و خودکفایی در محصولات کشاورزی به تصویب رسیدند. قوانینی که آب را نهاده‌ای رایگان در بخش آب کشاورزی در نظر گرفته و بر طبل تشدید برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی و منابع آب سطحی شدت بخشید.

فقدان آمایش سرزمینی آب و الگوی کشت مناسب با وضعیت آبی هر منطقه، نهادهای موازی و غیر همسو در مدیریت و بهره‌برداری از آب مانند وزارت نیرو و جهاد کشاورزی و در این میان بهره‌بردارانی که در گوشه زمین بازی مدیریت آب فقط بر طبل مطالبه آب می‌کوبند. بهره‌بردارانی که آن‌ها را در بازی مدیریت آب مانند حفاظت و تخصیص مشارکت ندادیم. آن‌ها را از مدیریت آب جدا کردیم و تصمیمات آب را در اتاق‌های سربسته گرفته و بر آن‌ها‌ تحمیل کردیم. اما حال از آن‌ها می‌خواهیم آرام باشند و وعده‌هایی می‌دهیم که خودمان هم می‌دانیم فعلاً نشدنی است. زیرا آب موجود در اکثر حوضه‌های آبریز فقط کفاف شرب می‌دهد. این‌ها و همه و همه عواملی شده‌اند تا بحران آب بهتر قابل لمس باشد و تنها کاری که در این وضعیت از دستمان برمی‌آید این است که فقط به تماشای بازی باخت – باخت آب بنشینیم.

عدم تلاش برای اصلاح سیاست‌های گذشته نظیر لزوم خودکفایی در محصولات کشاورزی و نه امنیت غذایی و عدم توجه به صنعتی کردن کشاورزی جهت افزایش بهره‌وری آب نسل‌هایی را پرورش داده که به غلط به آن‌ها فهمانده‌‌اند که آب است و هرگونه و هر چه می‌خواهید بکارید. چون سیاست مشخصی نداشته‌ایم، به جای سیاست‌ها، مدیران آب تصمیم گرفته‌اند و با تغییر پی در پی دولت‌ها نیز این تفکر ادامه یافته است. اکنون هم که آبی برای کشاورزی نداریم با انبوهی از مشکلات حل نشده مواجه شده‌ایم. چرا که خودمان اسباب این چالش‌ها را فراهم و به اصلاح خود کرده را تدبیر نیست.

اما چه کسی این بیمار بدحال را باید درمان کند؟ اگر بگوییم وزارت نیرو متولی آن است سخت در اشتباهیم. وزارت نیرو نتوانسته و به تنهایی هم نخواهد توانست بر این مشکلات فائق آید. بلکه مجموعه نهاد حاکمیت باید هزینه‌های این درمان را بدهد. درمانی که صرف‌نظر از صرف هزینه آن به اصلاح‌ ساختارهای فعلی مدیریت آب با تکیه مدیریت یکپارچه و مشارکت ذی‌مدخلان در بازی مدیریت آب دارد.

بازساخت شیوه تخصیص منابع آب با هدف ایجاد عدالت بین اقشار مختلف مصرف‌کنندگان موضوع مهم دیگری است که به ما کمک خواهد نمود تا چگونه حداقل منابع آبی را به صورت عادلانه توزیع و تعارضات و اعتراضات ناشی از تخصیص بد آب را کاهش دهیم. موضوع دیگر اطلاع‌رسانی و شفافیت در تخصیص منابع آب به مصارف گوناگون است. ذی‌نفعان باید بدانند که چه مقدار آب و برای چه مصرفی تخصیص داده می‌شود. غلفت از موضوعات بنیادین فوق در مدیریت منابع آب وضعیتی را رقم زده که قابل انکار نیست. بحرانی که وقوع آن یک دفعه به وقوع نپیوسته و بدیهی است اصلاح آن به گذر زمان نیازمند است. شاید در مقطع فعلی باید امیدمان به سخاوت آسمان باشد و طلب باران نماییم!