بیژن مقدم /
برخی هر چند اندک همچنان فکر میکنند ما درگیر «توهم توطئه» هستیم و با عالم و آدم سر جنگ و ستیز داریم.
بخشی از اینها جوانند و ممکن است اطلاعات کافی نداشته باشند اما بخشی دیگر جمجمههای خود را در اختیار رسانههایی قرار دادهاند که صبح تا شام این القائات را تکرار میکند و طبیعی است که چنین انگارههایی را در ذهن آنها کاشته باشند.
ما توهم توطئه نداریم.
اگر نبرد دو جبهه «اسلام و کفر» که قدمتی ۱۴۰۰ ساله دارد و نبرد «فقر و غنا» را که شاید به درازای تاریخ بتوان ردپای آن را یافت کنار بگذاریم و راه دور نرویم، میتوان مبدأ نبرد اخیر را 22 بهمن 1357 قرار بدهیم که فرو ریختن پایههای یک رژیم سلطنتی موروثی در این کشور و آغاز انقلابی به رهبری امام، صاحبان قدرت در جهان و منطقه خاورمیانه را در بهت فرو برد و آینده چرب و شیرینشان را به محاق کشید.
طبیعی بود آنها از هر شیوهای برای برانداختن و خاموشی طنین انقلاب بهره بگیرند که گرفتند، اما کارساز نبود وامروز خیلی از آنها دیگر نیستند ولی انقلاب هست.
یکی از ابزارهایی که طی بیش از چهار دهه اخیر روز به روز تیزتر و برّانتر شده ابزار «رسانه» است.بههمین دلیل میزان سرمایهگذاری آنها روی رسانههای مثلث «غربی - عبری و عربی» هر روز بیشتر میشود.
امروز بعد از سالها تجربه و مرور فعالیت آنها درمییابیم که روشها پیچیدهتر و نرمتر، یورشها سهمگینتر، در گرفتن نتیجه صبورتر و در پنهان کاری شیطانیتر عمل میکنند.
این جنگ تبلیغاتی گسترده است که به آنها کمک کرده تا چند دهه برنامه صلحآمیز هستهای ایران را تحت عنوان جلوگیری از ساخت جنگ افزارهای اتمی سر دست بگیرند و بهعنوان دستاوردی بزرگ در گرفتن رأی از مردم خود از آن سوء استفاده کنند و یا حتی کشورهای منطقه را چون گاو شیرده بدوشند.
همین ابزار تبلیغاتی و رسانهای است که به آنها فرصت داده است تا پیچیدهترین و هوشمندترین تحریمهای تاریخ بشریت را علیه مردم ایران اعمال کنند.
همین ابزار تبلیغاتی است که گاهی آنچنان «تحریفاتی» را رقم میزند که جای شهید و جلاد در ذهن بعضیها جابهجا میگردد.
همین قدرت رسانه است که به آنها فرصت میدهد با پوشاندن زشتیهای خود هر آنچه خود دارند را بزک کرده و بهشتی بیبدیل نشان دهند و از آن سو کاستیهای دیگران را به رخ بکشند و با پردهای ضخیم پیشرفتها و زیبایی ها را بپوشانند. با تکرار «جزئیات زشت» چشمها را روی «دستاوردهای بزرگ» ببندند و آینده را سیاه و موجی از ناامیدی را رقم بزنند.
تا آنجا که هر توریست و غیر توریست غربی که پایش به این سرزمین باشکوه باز میشود وقت رفتن نفرین میکند صاحبان مکار رسانههای غربی را که چگونه با«سانسور حقیقت» آنان را فریب دادهاند.
اما این همه ماجرا نیست. امروز دیگر این سلاح تنها در اختیار آنها نیست. جبههای گسترده، مردمی فداکار، جوانانی با ایمان، پرشور و با انگیزه از این سلاح بهره مندند.
آنچه امروز محل گفتوگوست چگونگی استفاده از این ابزار پر قدرت و مؤثر است.
نگارنده بر این باور است زمانی در این جنگ پیروز خواهیم شد که:
۱- اهمیت آن را درست بشناسیم و بدانیم درگیر یک جنگ حقیقی در فضای مجازی و رسانهای هستیم.
۲- در مقابل جنگ کلاسیک دشمن، روی آوردن به نبرد نامتقارن میتواند متضمن پیروزیهای بزرگ باشد.
۳- باید نبرد را به زمین دشمن کشاند واز زبان و رسانههای سرزمینی او بیشترین بهره را گرفت.
۴- پایبندی به اخلاق و ارزشها وجه تمایز حضور نیروهای انقلاب با دیگران در هر عرصهای است.دشنام، تحقیر، تهمت و دروغ در این مبارزه و جهاد جایی ندارد.
۵- هرچند نیازمند تک تیراندازهای هوشمند و مجرب هستیم اما وجود آنها مجوزی برای تکروی نیست. همافزایی، همگرایی و حرکت جبههای یک ضرورت است.
۶-وجود اختلاف سلیقه و نظر در هر گروه، جبهه و دستهای طبیعی است و باید به آن احترام گذاشت.مهم اصول و ارزشهای مشترک است. به همین دلیل باید از چنگ زدن بهصورت نیروهای هم رزم پرهیز کرد.
۷- «تبیین» رکن مهم این نبرد است که میتواند آثار «تحریف» را بزداید، غبارها را کنار بزند و رد پای دروغها را بشوید.
۸ - خسته نشدن و امید داشتن شرط حضور در این نبرد رسانهای است.هرچند نباید انتظار داشت همه از درجات ایمانی یکسانی برخوردار باشند اما میتوان خود و دیگران را به صبر و حق توصیه کرد.
۹- کار را باید کار «جهادی» دید نه کار اداری.کار جهادی کار عادی و روزمره نیست. سراسر انگیزه شور همت و تلاش است. در این مدل شب و روز و محل و موقعیت و امکانات و غیره معنا ندارد هرجا که باشی در خدمت یک جبهه هماهنگ گستردهای.چه در نقش سرباز چه فرمانده.
۱۰- دولت جدید که محل امید مردم است باید با توجه به ظرفیتهای رسانهای کشور ضمن برداشتن موانع از پیش پای فعالان رسانهای، چتر حمایت خود را بر سر همه رسانههایی بگستراند که منافع ملی و ایستادگی در برابر تهاجم دشمن برایشان موضوعیت دارد.
منبع: ایران