سعید آجورلو: اصلاح‌طلبان پاسخگوی عملکرد دولت روحانی باشند

  4000613034 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

اساسا جناح چپ جدا از طیف رادیکال و ساختارشکن آن مانند حجاریان و تاج‌زاده حق فعالیت برای بازیابی اعتماد ازدست‌رفته مردم و گرفتن رای آنها در انتخابات را دارند، اما قبل از چنین فعالیتی اصلاح‌طلبان هنوز درمورد نسبت‌شان با دولت روحانی پاسخ صریح به مردم نداده‌اند.

سعید آجورلو: اصلاح‌طلبان پاسخگوی عملکرد دولت روحانی باشند

 سعید آجورلو، کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گویی در فرهیختگان می‌گوید اصلاح‌طلبان اگرچه حق انتقاد دارند، اما باید درباره عملکرد دولت روحانی که با حمایت آنها رای آورد، پاسخگو باشند. او معتقد است جریان اصلاحات به‌جای مطالبه‌گری باید پاسخگو باشد. گفت‌وگو با سعید آجرلو را در ادامه می‌خوانید.

مواجهه اصلاح‌طلبان با دولت رئیسی را در چند وقت گذشته و حتی در آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در مدل‌های دموکراسی، دموکراسی قانونی را داریم که برابر دموکراسی اکثریت قرار می‌گیرد. در این نوع دموکراسی حزب بازنده در مقابل دولت قرار می‌گیرد، زیرا این امکان را دارد که خود از حالت اقلیت درآمده و روزی تبدیل به دولت مستقر شود. این روال طبیعی تمام دنیاست. دولتی که مستقر می‌شود، جلوی او اپوزیسیونی از جناح مقابل تشکیل می‌شود که شروع به نقد ایده‌های دولت مستقر می‌کند تا در دوره بعدی انتخابات، مردم به آنها روی آورده و دوباره در قدرت قرار گیرند. این مساله فقط محدود به ایران نمی‌شود. در بریتانیا هم همین‌طور است. آن‌جا نیز حزب کارگر مقابل حزب محافظه‌کار قرار می‌گیرد و بالعکس.

رفتار اصلاح‌طلبان در این چارچوب که گفتم قابل بررسی است. آنها در دوران احمدی‌نژاد هم مشابه دوران رئیسی، همین رویکرد را در نقد دولت پیش گرفتند. از نظر من این رویه منطقی است و اساسا جناح چپ جدا از طیف رادیکال و ساختارشکن آن مانند حجاریان و تاج‌زاده حق فعالیت برای بازیابی اعتماد ازدست‌رفته مردم و گرفتن رای آنها در انتخابات را دارند، اما قبل از چنین فعالیتی اصلاح‌طلبان هنوز درمورد نسبت‌شان با دولت روحانی پاسخ صریح به مردم نداده‌اند. روحانی با حمایت آنها در انتخابات سال‌های ۹۲ و ۹۶ روی کار آمد، اما اصلاح‌طلبان به میزان رایی که از مردم گرفتند، پاسخگو و مسئولیت‌پذیر نبودند و دربرابر ناکارآمدی‌های دولت تنها در سه مورد پاسخ داده‌اند که این پاسخ‌ها نیز به بحث برجام، بحران کرونا و بدشانسی‌های روحانی بازمی‌گردد. البته بخشی از اصلاح‌طلبان نزدیک به عارف، دولت را نقد می‌کردند، اما آنها نیز صدای غالب نبودند. آن چیزی که مشخص است عمده اصلاح‌طلبان معتقد بودند چون برجام به نتیجه نرسید دولت  نتوانست در اداره کشور موفق باشد. بخشی از اصلاح‌طلبان هم که واقع‌بین و عمل‌گرا بودند در این مدت دولت را نقد می‌کردند.  مهم‌ترین مساله اصلاح‌طلبان این است که آنها در شرایط فعلی باید درقبال دولت روحانی پاسخگو باشند. همانگونه که اصولگرایان نیز باید در قبال عملکرد دولت رئیسی پاسخگو باشند. اصلاح‌طلبان اکنون در موضع مطالبه‌گر نیستند و بیشتر باید به مردم درمورد حمایت‌شان از روحانی پاسخ بدهند. ما در دوره دوم دولت روحانی حوادث تلخی چون دی ۹۶، آبان ۹۸، اعتراضات خوزستان در همین اواخر و... را داشتیم. این میزان نارضایتی مردم در دولت‌های پس از انقلاب بی‌سابقه است. حتی در دوره هاشمی نیز یک‌بار اعتراضات و نارضایتی مردم در چنین سطحی رخ داد، اما در دولت روحانی چندین‌بار شاهد اعتراضات گسترده مردمی بودیم. درمجموع اصلاحات طی ۴ سال گذشته با چالش ناکارآمدی شورای شهر پنجم، مجلس دهم و دولت روحانی روبه‌رو بوده است و باید بیش از هرچیز پاسخگوی عملکردش در این سه حوزه باشد.

مورد دومی که باعث می‌شود اصلاح‌طلبان به‌جای مطالبه‌گری، پاسخگو باشند، چالش سیاست‌ورزی آنهاست، اصلاحات اکنون به دو بخش تجدیدنظرطلب و میانه‌رو شامل کارگزاران، اعتدال و توسعه‌ای‌ها، حزب ندا و... تقسیم شده است. همین دودستگی باعث ایجاد چالش سیاست‌ورزی در اصلاح‌طلبان شده است. خاتمی نیز در چند سال گذشته همواره بین این دو طیف در نوسان بوده و سعی کرده است یک تعادل و بالانس میان این دو طیف ایجاد کند. خود این موضوع یکی از عوامل ایجادکننده مناقشه است که ما آن را در انتخابات‌های اخیر دیدیم چه در انتخابات ریاست‌جمهوری و چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی اصلاح‌طلبان به یک جمع‌بندی واحد نرسیدند.

 در مواجهه اصلاح‌طلبان با دولت رئیسی نیز باید این دو طیف تجدیدنظرطلب و میانه‌رو را از هم تفکیک کرد، میانه‌روها همان‌طور که گفتم به‌دنبال بازگشت به قدرت از طریق دموکراسی مستقیم هستند، اما تجدیدنظرطلب‌ها سعی دارند دولت رئیسی را با حاکمیت یکسان قلمداد کرده و نقدهای خود را صرفا معطوف به نهادهای فراتر از این قوه در حاکمیت کنند. مساله بعدی چالش مقبولیت است که درواقع دولت روحانی ضربه بزرگی را به مقبولیت اصلاح‌طلبان زده است و آنها برای بازگشت سرمایه اجتماعی خود باید ابتدا چالش سیاست‌ورزی و هویتی خود را حل کنند، تعریف دقیقی از اصلاح‌طلبی را ارائه و پاسخ درستی به آنچه در دولت روحانی اتفاق افتاده است، بدهند تا بتوانند سرمایه اجتماعی خود را احیا کنند. در وضعیت فعلی که دولت رئیسی تازه کار خود را آغاز کرده است، این‌گونه نقدها بیشتر یک واکنش سیاسی است از سمت بخشی از اصلاح‌طلبان که ما باید اینها را از یکدیگر تفکیک کنیم.

این نوع کنشگری اصلاح‌طلبان در آینده چه تلاثیری می‌تواند در مردم داشته باشد؟

 این علامت باید از جانب جناح اصلاح‌طلب صادر شود که حاصل موفقیت رئیسی به‌نفع منافع مردم است و طبیعتا اصلاح‌طلبان نیز نباید بر تضاد این عمل کنند و این اختلاف‌ها نباید مرز منافع مردم را رد کند. اگر خدشه‌ای به منافع مردم وارد شود، بحران مقبولیت و مشروعیت و کارآمدی اصلاح‌طلبان نیز تشدید می‌شود. بالاخره یک دولتی با رای مردم روی کار آمده و انرژی و ایده دارد و اگر اصلاح‌طلبان نتوانند خودشان را با شرایط فعلی تنظیم کنند، مشروعیت‌شان کمتر نیز می‌شود؛ چراکه موفقیت دولت رئیسی خواسته همه مردم است و جناح‌های سیاسی نباید خودشان را جلوی موفقیت دولت، مجلس و قوه‌قضائیه قرار دهند، چون درنهایت به‌ضرر منافع مردم می‌شود. اگر یک جریان سیاسی اعتقاد دارد که ما می‌خواهیم بازتاب‌دهنده خواسته‌های مردم باشیم، طبیعی است که موفقیت دولت به‌معنی حل مشکلات مردم است.  اما تفکیک اینکه چگونه بتوانیم جریان سیاسی خود را زنده نگه داریم و درعین‌حال در مقابل منافع مردم نیستیم، این یک کار دقیق و ظریفی است و از این جهت تعریف جدیدی از اصلاحات نیاز است که بتواند آنها را با اصلاح‌طلبان تجدیدنظرطلب مرزبندی کند.

واکنش دولت رئیسی به این‌گونه نقدها باید چگونه باشد؟

دولت رئیسی چون دولت تمام جامعه و تمام نیروهای سیاسی است و باید یک دولت اجماعی باشد. هرگونه حرکتی که منجر شود به تضاد در داخل فضای سیاسی، به حرکت رئیسی ضربه می‌زند. من فکر می‌کنم تحمل نقد طرف مقابل لازمه یک قدرت سیاسی است که آمده است و در فضای اجرایی کار را جلو می‌برد. تفکیک‌کردن افرادی که ساختارشکنی می‌کنند با افرادی که واقعا دلسوز هستند حتما به دولت کمک می‌کند. من فکر می‌کنم در جناح اصلاحات اگر تعریف جدیدی صورت بگیرد نقدهای آنها نیز می‌تواند به دولت کمک بیشتری کند، اما از درون هدف برخی رفتارهایی که در این چند روزه مشاهده می‌شود، دوگانگی ایجادکردن در درون دولت برداشت می‌شود که این می‌تواند بحران سرمایه اجتماعی اصلاحات را تشدید کند. اما طبیعی است که توقع از دولت این است که با مدارا رفتار کند، یعنی رفتاری که روحانی با منتقدان خود داشت را این دولت نباید داشته باشد. به‌نظر من رئیسی تا به الان نشان داده است که می‌خواهد این حالت اجماع ملی را حفظ کند و این مدارا را تا به الان از خودش نشان داده است.