«درنگی در سکوت عرفانی»
نویسنده: قربان ولیئی
ناشر: نیستان، چاپ اول 1399
208 صفحه، 45000 تومان
***
«درنگی در سکوت عرفانی» تازهترین اثر قربان ولیئی، شاعر و پژوهشگر، همانگونه که از عنوانش برمیآید، در زمینه ادبیات عرفانی به رشتۀ تحریر درآمده است. قربان ولیئی که در این زمینه صاحبنظر شناخته میشود، این کتاب را پیش از تدوین کنونی در قالب پایاننامه دکتری خود در دانشگاه تربیت مدرس مورد دفاع قرار داده است. او مدتی پیش، در دفتر شعر «فقط تویی که منم» مناجاتهایی را در قالب گفتوگوی انسان با مخلوق خود سروده و منتشر کرده بود.
قربان ولیئی متولد ۱۳۴۹ در شهرستان صحنه کرمانشاه است؛ دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و هماکنون به عنوان دانشیار در دانشگاه زنجان مشغول به تدریس است. وی سال ۱۳۷۹ اولین کتاب خود در مجموعه «گزیده ادبیات معاصر» را منتشر کرد و از آن هنگام تلاش کرده تا خود را به عنوان شاعری با دغدغههای ویژه در حوزه عرفان و اندیشه به مخاطبان معرفی کند. اشعار ولیئی به باور برخی منتقدان نمایی از یک حس کاملاً متفاوت است. او که پیش از این خود را در جایگاه شعر با بیشتر سبکها و شیوههای روایت آزموده، اکنون در این کتاب انواع خاموشی در عرفان اسلامی، تحلیل محتوای چرایی خاموشی عرفانی، خاموشی در منازل سلوک عرفانی و فلسفه سکوت و خاموشی و سخنگفتن در فلسفه و عرفان ایرانی اسلامی را مورد توجه قرار داده است.
«درنگی در سکوت عرفانی» درباره موضوع سکوت و خاموشی در ادبیات و عرفان ایرانی اسلامی، با نگاهی به برخی از مهمترین آثار ادبی عرفانی ایران از جمله کشف المحجوب، رساله قشیریه، مرصاد العباد، مصباح الهدایه، مقالات شمس، فیه مافیه و ... نوشته شده است. تأکيد بر خاموشي زبان، از عناصر کليدی در اخلاق عرفاني است. در تقسيمبندی معروف مراحل عرفان به شریعت، طریقت و حقيقت، دو مرحله اوّل در واقع بخش عملي سلوك عرفاني را تشکيل ميدهند. همين بخش است که مشتمل بر اوامر و نواهي یا همان اخلاق عرفاني است. رویکرد بنيادی این پژوهش، تبيين چيستي و چرایي خاموشي به مثابه مدار و محور اخلاق عرفاني و کشف ارتباط آن با دیگر منازل و مراحل نظام سلوك عرفاني است.
محور اصلی کتاب، تبیین چرایی و چگونگی خاموشی از منظر مدار و محور اخلاق عرفانی و کشف آن توأم با دیگر منازل و مراحل سلوک است. تأکید بر خاموشی در عرفان اسلامی و متون ادبیات عرفانی، بسامد فراوانی دارد. در متون دینی نیز تأکید فراوانی بر این موضوع شده و خاموشی در سایر ادیان و شاخههای گوناگون عرفان نیز مورد توجه فراوان قرار گرفته است. نویسنده انواع خاموشی و دلایل تأکید بر آن را برمیشمرد و تشریح میکند که چرا عارفان بهرغم تأکید بر خاموشی، خودشان بسیار سخن گفتهاند. در این پژوهش از آثار منثور مهم دنیای عرفان و آثار منظوم شعرایی مانند سنایی، عطار، مولوی و ... بهرهبرداری شده است.
نویسندۀ «درنگی در سکوت عرفانی» توضیح میدهد که خاموشی از عناصر اصلی سلوک عرفانی است و دو نوع دارد: خاموشی زبان و خاموشی ضمیر. فصل نخست کتاب به این دو موضوع از انواع خاموشی اختصاص دارد. خاموشی زبان، معنایی جز سخننگفتن ندارد؛ به عبارت دیگر همان لب فروبستن و اجتناب از تکلم ظاهری است. در واقع خاموشی زبان، کیفیتی فیزیکی دارد و عبارت از عدم تولید اصوات است. خاموشی ضمیر هم به مفهوم قطع حدیث نفس یا گفتوگوی ذهنی است.
اما در فصل دوم به چرایی خاموشی اختصاص دارد و در آن به این پرسش پرداخته میشود که چرا عارفان بر ضرورت خاموشی زبان و ضمیر تأکید کردهاند؟ تأکید بر خاموشی زبان از عناصر کلیدی در اخلاق عرفانی است؛ از این رو پیش از پرداختن به اسباب و عوامل خاموشی زبان در سلوک عرفانی، مقدمهای در باب اخلاق عرفانی نیز گفته شده است. ولیئی در فصل سوم تبیین کرده که خاموشی زبان و خاموشی ضمیر با بخشی از منازل سلوک عرفانی در ارتباط است. وی ابتدا دورنمایی از ماهیت و مراحل و منازل سلوک عرفانی را ارائه داده و سپس به ذکر کیفیت ارتباط خاموشی با پارهای از آنها پرداخته که در ارتباط تنگاتنگ با خاموشی قرار دارند. به عبارتی در فصلهای دوم و سوم کتاب نشان داده شده که خاموشی زبان و ضمیر در سلوک عرفانی جایگاهی بنیادی دارد و سرّ تأکید فراوان عارفان بر لب فروبستن در پیمودن موفقیتآمیز مسیر سلوک عرفانی نهفته است.
در فصل چهارم و پایانی کتاب تلاش نویسنده مصروفِ یافتن پاسخی برای این پرسش شده که چرا عارفان با وجود تأکید بر ضرورت خاموشی، غالباً پرسخن بودهاند؟ عدمِ دادن حکم به ترجیح مطلق خاموشی، رسیدن عارف به مقام نطق ربّانی، کشش مریدان و مخاطبان و جوشش نطق از دلایلی است که در این فصل برای پاسخ به این مهم مورد تبیین قرار گرفته است. در همین بخش میخوانیم: «گاه عارف بیآنکه اعتنایی به مخاطب داشته باشد یا اساساً مخاطبی در میان باشد، در معرض غلیان کلمات قرار میگیرد و نطق او سرریز میکند. کتمان اسرار در همین مقام است که ضرورت پیدا میکند. مولوی معتقد است که در این حالت، خاموش شدن برای پرهیز از اسرار، چارهساز نیست و ممکن است جوش نطق را افزون سازد؛ بنابراین بهتر است عارف در این حالت سخن بگوید... .»