برنامه‌ای موزون با اجرای موزون!

احمد راسخی لنگرودی،   4000218088 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

شناخت دنیای رازآمیزِ پس از مرگ برای ما انسانها همیشه مایه کنجکاوی بوده است؛ زمانی این کنجکاوی مضاعف میشود که در برابر تجربه گرایان دنیای پس از مرگ قرار گرفته باشیم. در آن صورت، چیزی جذابتر و شنیدنی تر از تجربه معنوی این تجربه گرایان آنهم در ماه مبارک رمضان نیست

برنامه‌ای موزون با اجرای موزون!

شناخت دنیای رازآمیزِ پس از مرگ برای ما انسانها همیشه مایه کنجکاوی بوده است؛ زمانی این کنجکاوی مضاعف میشود که در برابر تجربه گرایان دنیای پس از مرگ قرار گرفته باشیم. در آن صورت، چیزی جذابتر و شنیدنی تر از تجربه معنوی این تجربه گرایان آنهم در ماه مبارک رمضان نیست. شنیدن خاطراتی از این دست از تجربه های کمیاب، کاری با روح و روان مخاطب میکند که دهها کتاب، سخنرانی و مجلس وعظ نمی‌کنند.

   کیست که عصرگاهان به پای برنامه آموزنده «زندگی پس از زندگی» شبکه چهار سیما با اجرای بسیار زیبا و موزونِ عباس موزون بنشیند و به سهم خود تاثیری از آن نپذیرد؟! در این برنامه قریب دو ساعت صادقانه خاطراتی بیدارگر درباره تجربه پس از مرگ از سوی کسانی که درگیر تجربه زندگی پس از مرگ موقت بوده اند ارائه می‌شود که بی اختیار هر بیننده ای را تسلیم حقایق خود می‌دارد؛ مشحون از انگیزه های تربیتی از بشارتها و انذارها.

   گزارش برخی از این تجربه گرایان واقعا تن و جان را می لرزاند. آدمی را در همان دقایق نخست تحت تاثیر خود قرار داده و از درون دچار تحول می‌کند. بیان شیوا، لحن دلنشین، حس و حال معنوی، اشک‌ و آه‌های از دل برآمده و خاطرات جذاب و گیرای حاصله از تجارب برخی از تجربه گرایان همذات پنداری عجیبی را در بیننده رقم میزند؛ مخاطب احساس میکند آنچه گفته میشود از صداقت لازم برخوردار بوده و به هیچ وجه خیالبافی و دروغ نیست؛ ریشه در حقایق ماورایی دارد. نکته جالب اینکه، مخاطب نیز شوق آن را پیدا میکند که خود این راه را رفته و شخصا چنین عالمی را تجربه نماید.

   با دیدن این برنامه کم نظیر با تجربیاتی روبرو میشویم که غالبا کمتر با آنها روبرو بوده ایم. گویی مجری و پژوهشگر برنامه دنبال این بوده است که به مخاطبان خود بگوید با علوم تجربی نیز میتوان باور کرد عالم غیب وجود دارد. 

   برخی از خاطرات درباره تجربه مرگ در این برنامه تلویزیونی آنچنان شنیدنی و دل انگیز است که بیننده نمیخواهد برنامه به این زودیها تمام شود. با وجود قریب دو ساعت مخاطب به هیچ وجه در خود احساس خستگی نمیکند، به طوری که با همان اشتیاق اولیه صحنه های پایانی آن را دنبال میکند، و این از امتیازات ویژه ای است که به ندرت نصیب برنامه های تلویزیونی میشود. برنامه ای که به گفته برخی از کارشناسان، تلویزیون را از قرار گرفتن بر ریل ایده‌های تکراری و خسته کننده نجات داده و اینروزها ناباورانه آن مخاطبان گریزان از برنامه های تلویزیونی را نیز به سمت خود کشانده است. تصور نمیکنم کسی با دیدن این برنامه اندکی به خود نیآید و در اعمال و رفتار خود تجدید نظر نکند و زبان درد و دریغ از خطاها و اشتباهات خواسته و ناخواسته خود بازنگشاید. به گفته برخی، این حالت حتی شامل کسانی نیز میشود که به ندرت به زندگی پس از مرگ اندیشیده و یا باور چندانی بدان ندارند. دستکم برای این دسته از افراد نیز جذاب میآید. طرفه اینکه، عباس موزون در نقش پژوهشگر و مجری برنامه در گفتگویی اظهار داشته است: «دورترین مخاطب را در این برنامه برگزیده ام؛ آنان که به غیب و زندگی پس از مرگ ایمان ندارند.»

   این برنامه در نوع خود برنامه منحصر به فردی است درباره رمز و رازهای روایت مرگ و عالم ماوراء، که هر روزه فصل جدید آن در لحظات عرفانی افطار از شبکه چهار سیما پخش میشود. برنامه «زندگی پس از زندگی» مدت دو سال است که در ماه مبارک رمضان میهمان خانه ها است و به تدریج مخاطبان بسیاری را در سطح کشور یافته است. بعید به نظر میرسد کسی توفیق دیدن چنین برنامه ای را پیدا کند اما سرانجام پشیمان شود و در نهایت وقت خود را هدریافته احساس کند. کاش زودتر از اینها چنین برنامه جذابی روی آنتن میرفت و مخاطبان مشتاق و علاقمند را از آموزه های زینهاردهنده خود بهره مند میساخت.

   برنامه شهودی و معرفت النّفسی «زندگی پس از زندگی» که نام آن از نام یکی از کتابهای دکتر ریموند مودی Raymond Moody روانپزشک آمریکایی گرفته شده است روایت افرادی است که در شرایط مرگ کلینیکی، از کالبد جسم خارج شدند و در مدت کوتاهی عالم برزخ را درک کردند و بازگشتند. روایتگرانی که پس از دیدن چشمه هایی از آن حقایق پر رمز و راز این تکلیف سنگین را بر دوش خود احساس کردند که با تحمل زخم زبانهای دیگران و قضاوتهای ناروای اطرافیان، مجموعه تجارب تلخ و شیرین خود را در قالب پیامی درسآموز به دیگران ابلاغ کنند؛ ابلاغ آنچه که در آن وادیِ رازآمیز شنیدهاند و آنچه که دیده اند و حس کرده اند.

   تجربه گرایان در این برنامه خیلی تلاش دارند در انجام رسالت روایتگری خود چیزی را ناگفته باقی نگذارند و بیهوده بر چیزی هم نیافزایند. بی دریغ آنچه که دیده اند بدون کم و کاست در نقش روایتگران صادق برای عبرت آموزی تقدیم علاقمندان کنند؛ شامل تمام آن خاطرات تلخ و شیرین، خوشیها و ناخوشیها، تجربه های مثبت و آرامبخش و تجربه‌های منفی و اضطراب آور، احساس شناور شدن، وحشت و آرامش، عبور از تونلی تاریک با نوری روش در انتهای آن، احساس امنیت و گرما و تجربهٔ از هم پاشیدگی، و به طور کلی گزارش از دیدن پاره هایی از آنچه که نتیجه رفتار خوب و بد ایشان در این دنیا بوده است.

   برنامه‌ای که در نوع خود فوق العاده دیدنی است و هر هموطن ایرانی به ویژه نسل جوان در این عصر دوری و گم شدن به مفاهیم آن‌ بسیار نیاز دارند. متن تیتراژ پایانی برنامه چه دلنشین و روح‌نواز است:

«باید برگشت به لحظه های رفته، باید رد شد از این پل شکسته

از حال بد این بیخبری از این شبای خسته

باید برگشت به خنده های ساده، باید بارید رو شونه های عاشق

باید نفس تردید گرفت تو آخرین دقایق

یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه

کسی که عاشقه محاله بگذره از اون که زندگی شه»