چوب گاندو

هادی توکلی، گروه تعاملی الف،   4000116012 ۱۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار
چوب گاندو

وقتی که چوب گاندو بلند شد خیلی ها  به  حساب کار خودشان حساس شدند و به این سریال واکنش نشان دادند. گاندو  سریالی مستند نیست بلکه سریالی  مبتنی بر واقعیت است. در این گونه فیلم و سریال غلو و اغراق امری عادی است و گاهی هنرمند از واقعه ای  که در 10 دقیقه اتفاق افتاده بیش از دو ساعت فیلم می‌سازد که آن واقعیت را در فیلم چند سال طول می‌دهد. بنابراین انتظار واقعی  و مستند بودن روایت‌های گاندو معقول به نظر نمی‌رسد، هر چند به نظر می‌رسد سریال گاندو از این جهت بسیار محافظه کار و محتاط بوده است و در بعضی از واقعیت‌های حساس نه تنها غلو نکرده بلکه بسیار کمتر از آنچه واقع شده است روایت کرده است. اما منظور این نوشته این وجه از سریال نیست بلکه وجه دیگری است و آن این که کارکرد فیلم و سریال بیشتر نمایش واقعیت ( به صورت واقعی یا بزرگنمایی) است و کمتر موفق به تحلیل می‌شود، و تحلیل را یا مخاطب انجام می‌دهد و یا تحلیلگران.

مثلا در مورد جیسون رضاییان سریال فعالیت‌های او را نشان می‌دهد و در دیالوگ‌ها او را جاسوس معرفی می‌کند اما تحلیل این که این فعالیت‌ها جاسوسی هست یا فعالیت معمول روزنامه‌نگاری یا فعالیت غیر معمول و متخلفانه روزنامه‌نگاری کار روایتگر سریال نیست هرچند نظر خود سریال جاسوسی است. از این جهت تحلیل‌ها و نقدهای سریال بسیار اهمیت پیدا می‌کند. یکی از مهمترین و جالب توجه ترین واکنش‌ها از این وجه، واکنش مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در مقاله‌ای به قلم آقای عبدالله گیویان است. این مقاله هر چند در مقام نقد و تخطئه‌ی سریال است با دقت نظر می‌توان آن را پیوست تحلیلی سریال به حساب آورد و آن را گاندوی نوشتاری به حساب آورد. مقاله مذکور درصدد القای این دیدگاه است که تمام آنچه در گاندو و نظایر آن به عنوان جاسوسی و نفوذ مطرح می‌شود، اموری عادی، معمول و مفید است که یک نگاه رادیکال و تندرو ضد غرب و  انزوا طلب آنها را جاسوسی و نفوذ معرفی می‌کند و به نظر می‌رسد این دقیق‌ترین تحلیلی است که به کمک گاندو آمده است زیرا روشن است که نظر گاندو و کسانی که به مسئله نفوذ حساسند این نیست که مسئولان رده بالای نظام جاسوس یا نفوذی هستند ( بر خلاف آنچه منتقدین دولتی گاندو سعی در القای آن دارند) بلکه نظر بر این است که این مسئولین به اندازه کافی نسبت به نفوذ حساس نیستند و عملیات نفوذی را عادی و معمول می‌بینند و خطر این بیشتر از آن است که خودشان نفوذی باشند.

بررسی همه جانبه مقاله مذکور بسیار طولانی می‌شود و احتمال این که سایت الف همین مقدار را هم منتشر کند بسیار ضعیف است، بنابراین تنها به ذکر شواهدی از مقاله اکتفاء می‌کنم و  در صورت استقبال سایت آن بررسی را به نوشته‌های  بعدی موکول و در غیر این صورت آن را به خود نویسندگان سایت توصیه می‌کنم.

مقاله با عنوان نویسنده این گونه شروع می شود: عبدالله گیویان لندن کالج سواس. دکتری انسان‌شناسی دین. ظاهر این است که شخصی که می‌خواهد سریالی را نقد کند که مربوط به نفوذ است و در آن لندن یکی از منابع اصلی نفوذ معرفی می‌شود، نباید مخاطب را حساس کند و در کنار نام نویسنده عنوان لندن کالج سواس را بیاورد، خصوصا این که عنوان دوم یعنی دکتری انسان شناسی دین خیلی موجه تر و مطلوب‌تر است، ولی روشن است که مقاله در جهت هدف خود که عادی جلوه دادن مباحث نفوذ است تأکید دارد عنوان اول را مقدم بر عنوان دوم برجسته کند. سپس قبل از عنوان مقاله این شعر آمده است: خویشتن نقش دیو می کردند.

پس ز بیمش غریو می‌کردند. این شعر به خوبی نمایانگر تمام محتوای مقاله است که آنچه گاندو به عنوان نفوذ و جاسوسی نمایش می دهد اموری عادی است که گاندو آن را دیو کرده است. (ضمن این که کنایه ای به شیطان بزرگ نامیدن آمریکا هم هست). صریح تر از همه مطلبی است که در اصل مقاله راجع به جیسون رضائیان آمده است: "کدام یک از فعالیت های مایکل هاشمیان به روایت این مجموعه، با فعالیت های یک خبرنگار مغایرت دارد؟ او به تبعیت از سیاست‌های نشریه متبوعش آشکارا سرگرم گردآوری اطلاعات است. آیا "ما" و دیگر مطبوعات توقع دیگری از خبرنگاران خود دارند؟ آیا از فرستادهء خود حمایت نمی‌کنند و مثلا او را به سراغ ذی‌نفوذان اقتصادی و فرهنگی و سیاسی نمی‌فرستند؟ آیا از منابع ایشان حمایت نمی‌کنند؟ آیا کشوری که یک خبرنگار را مطابق عرف بین الملل پذیرفته، او را در چارچوب قواعد پذیرفته شده آزاد نمی‌گذارد؟ آیا به‌شیوه‌های معمول بر اعمال او نظارت نمی‌کند؟ به نظر می‌رسد پاسخ این پرسش‌ها تا زمانی که موضوع "مقامات سیاسی" و "آقازاده‌ها" درمیان نباشد، روشن است. آقازاده تصویر شده در این مجموعه و خویشاوندان مقامات سیاسی با ابهامی متناسب با یک بیانیه سیاسی و اعلام مواضع یک گروه خاص تصویر شده‌اند و نقششان پیشبرد داستانی است که برای مصادره به مطلوب طراحی شده است."

این مقاله مفصل از این دست نکات که دقیقا بیانگر مقصود گاندوست فراوان دارد.