«با اعمال شاقّه»؛ محمد حنیف؛ نشر نیستان هنر متفاوت بودن

حمیدرضا امیدی‌سرور،   3991211073

رمان «با اعمال شاقه» رمان برگزیده بیستمین دوره جایزه شهید حبیب غنی پور شناخته شد. هیئت‌داوران بخش رمان بزرگ‌سال از تعداد ۹۰۰ عنوان رمان تألیفی بزرگ‌سال سال ۱۳۹۸، این رمان را به عنوان اثر برگزیده انتخاب کردند که در ادامه یادداشتی درباره این ر رمان متفاوت را می خوانید

هنر متفاوت بودن

«با اعمال شاقّه» 

نویسنده: محمد حنیف

ناشر: نیستان، چاپ اول 1398

300 صفحه، 60000 تومان

 

****

 

اگر علاقه دارید یک رمان متفاوت بخوانید، یا اینکه حال و هوای تکراری رمانهای نویسندگان ایرانی در سالهای اخیر شما را خسته کرده، «با اعمال شاقه» نوشته محمد حنیف می‌تواند یک گزینه مناسب برای شما باشد. رمانی که می‌توان آن را یکی از رمان‌های متفاوت و قابل اعتنای این سال‌ها محسوب کرد که ارزش خوانده شدن دارد. از نویسنده‌ای که نه فقط به شهادت آثار پژوهشی‌اش در حوزه‌‌ی ادبیات داستانی، بلکه به گواه دیگر آثار داستانی و بخصوص اثر حاضر، چهره‌ای آشنا  و مسلط بر صناعت‌های داستان‌نویسی است.

محمد حنیف در آثار پژوهشی خود نشان داده  با ادبیات داستانی ایران و جهان، به خوبی آشناست، بر ژانرهای ادبی، تکنیک‌های روایی و دیگر شگردهایی که شناخت آنها لازمه‌ی کار یک داستان نویس است، اشراف کافی دارد. از سوی دیگر اما آثار داستانی او نیز جنبه‌ی دیگری از توانایی‌هایش را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. به عبارتی این طور نیست که شناخت او فقط جنبه تئوریک و نظری داشته باشد و تنها به کار نقد و تحلیل آثار دیگر نویسندگان بیاید و حالا  که خود او به وسط گود آمده، نتواند از این اندوخته‌های نظری آنچنان که شایسته است، استفاده کند. اما حقیقت این است که حنیف همانقدر که در آثار پژوهشی خود دقیق و موفق جلوه کرده در داستان نویسی نیز موفق بوده است.

انتشار «با اعمال شاقه» به شکلی بارز تاکیدی بر همین مدعاست. در نگاه نخست عمده‌ترین موفقیت این رمان آن است که خواننده‌ی خود را دعوت می‌کند به دوباره خوانی. این نکته نه صرفا به واسطه‌ی پیچیدگی‌ها و یا دشواری‌های اثری است که می‌توان دوباره آن را خواند؛ بلکه به دلیل جذابیت‌های متنی است که خواننده را به دوباره خوانی دعوت می‌کند. چرا که در غیر این صورت خواننده به سادگی اثر را رها کرده و از کنار آن می‌گذرد. اما «با اعمال شاقه» با مخاطب خود چنان ارتباطی برقرار می کند که مخاطب نه تنها آن را رها نمی‌کند بلکه  می‌کوشد با رمزگشایی از شگردهای بکارگرفته شده در آن از ظرافت‌هایی که در متن پیدا می کند، لذت بیشتری ببرد. این رمان داستان معلمی است شهرستانی که برای زندگی به تهران می‌آید. اما در پایتخت بخت با او یار نیست، به جای پیشرفت در مسیر افول می‌افتد. از اداره اخراج می‌شود. برای گذران زندگی  مشاغل سطح پایین همانند سرایداری روی می‌آورد و..

گفتیم «با اعمال شاقه» رمانی است متفاوت؛ این تفاوت صرفا در محتوای اثر نیست که تمایزهای آشکاری دارد با رمانهای اغلب آپارتمانی و یا آثاری به اصطلاح شهری که از تجربه‌های محدود نویسندگانشان حکایت می‌کنند. این متفاوت بودن بیش از هر چیز بارتاب در آمیختگی ژانرهایی است که رد پای آنها را در این رمان می‌توان مشاهد کرد. نویسنده از این در آمیختگی ژانرها به عنوان یک ویژگی ساختاری که باعث فاصله گرفتن آن از فرم‌های کلاسیک داستانی شده با موفقیت استفاده کرده است و آن را بدل به مولفه‌ای برای بازتاب دادن فضای روانی حاکم بر زندگی شخصیت اصلی داستان (مانوش) کرده است. بی شک اگر نویسنده از یک روایت کلاسیک خطی به صورت رئالیستی استفاده می‌کرد نمی توانست با موفقیت ویژگی‌های ذهنی چنین شخصیتی را  در رمان خود به درستی بپروراند.  شخصیتی که مناسبات حاکم بر زندگی اجتماعی و روابط میان آدمهای پیرامونش او چنان  خرد و تحقیر کرده که کم مانده به سیم آخر بزند. اما حالا با استفاده هوشمندانه از ظرفیت‌هایی که ژانرهای مختلف در اختیارش می گذارند، نهایت بهره برداری کرده تا فشارهایی که روی این شخصیت وجود دارد، شکست‌ها و در ماندگی هایش را روایت کند. گاه از رئالیسم استفاده می کند و گاه به این رئالیسم جلوه‌هایی جادویی داده و یا با ارجاعات بینا متنی زمینه‌ای برای برداشت های متکثر مهیا می‌کند که از نشانه‌های رمان‌های پسامدرن و چند صدایی است که با اعمال شاقه در این جرگه قرار می‌گیرد و بی اغراق از نمونه‌های موفق آن در ایران است. این در حالی است که نویسندگان ایرانی متعددی سعی در خلق چنین آثاری داشته اند که اغلب در جا انداختن چنین ویژگی‌هایی  در کلیت اثر خود با مشکلات عدیده روبه‌رو  بوده اند و ابهام و آشفته گویی را با چند صدایی بودن اشتباه گرفته اند.

شاید یکی از دلایل توفیق حنیف در این رمان دست گذاشتن روی زندگی شخصی خود به عنوان شخصیت اصلی رمان بوده است. این ویژگی «با اعمال شاقه» را بدل به رمانی ساخته که در واقع حدیث نفس خود نویسنده است و با وجود ساختار روایی حساب شده ای که دارد، در پاره‌ای بخش ها بسیار غریزی می‌نماید و همین غریزی بودن گرمایی بدان تزریق کرده که خواننده با رمان و شخصیت اصلی اش  همدلی می‌کند. 

اینکه نویسندگان گوشه هایی از زندگی خود را در آثارشان مورد استفاده قرار دهند، امر مرسومی است، اما حنیف پا فراتر از این گذاشته و کلیت رمان را براساس رخدادهایی که در دوره‌های مختلف زندگی‌اش پشت سر گذاشته مورد استفاده قرار داده است و متن رمان نشان از تجربه های متنوع او، دشواری های زندگی و همچنین شکست‌ها و پیروزی های او دارد. با اعمال شاقه به شیوه آثاری نوشته شده که گویی نویسنده با نوشتن آن قصد رهایی و بیرون آمدن از زیر سایه خاطراتی را دارد که اغلب به نوعی او را آزرده اند. حنیف در این رمان از ادبیات به مرهمی برای التیام بخشیدن به دردها و رنج‌های  ساخته که هر انسانی می تواند در طول زندگی آنها را تجربه کند. از این رو مخاطبی که با آن ارتباط برقرار کرده و وارد دنیای رمان می شود نه تنها با آن همدلی  کرده و ارتباط می گیرد بلکه در بازخوانی های بعدی نیز با کشف ظرافت‌های آن بیشتر از خواندنش لذت می برد.