یکی از اتفاقات خوبی که طی دو سال گذشته در کشور به وقوع پیوسته، ساماندهی در شرکتهای زیر مجموعه شستا وابسته به سازمان تامین اجتماعی بوده است. در شرایط تحریمهای بیسابقه، بیماری کرونا و به نوعی کوچک شدن اقتصاد کشور مجموعهای با پشت سر گذاشتن همه مشکلات موجود و به عبارتی فرصت ساختن از تهدیدها و بر هم زدن همه معادلات ریاضی و اقتصادی به وضعیت مناسبی میرسد.
امروز قصد ندارم از منظر مالی به رشد شستا ورود کنم که آمارهای آن به وفور در اختیار اصحاب رسانه و مردم است، امروز بیشتر به دلایل و چگونگی حصول این توفیق میپردازیم. بهراستی چه شد؟ شستایی که تا دو سال پیش حدود ۳۰ درصد شرکتهای آن در آستانه سقوط جدی قرار داشتند و حداقل 40 شرکت وامانده در پرداخت حقوق و دستمزد داشت امروز به این دستاورد سیده است؟ در حال حاضر این شرکت نه تنها مطالبات کارگری، بلکه سایر دیون و تکالیف مالیاتی و بیمهای خود را نیز تقریبا به روز نموده است.
آنچه مهم است نگاه مثبت مدیریتی نسبت به رفاه کارگران و کارکنان شستا است همان کسانی که قرار است چرخهای صنعت کشور و در نگاه جزئیتر شرکت سرمایهگذاری سازمان تامین اجتماعی را به حرکت در آوردند. همه آنچه در شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی طی دو سال گذشته اتفاق افتاد میتواند به عنوان الگویی سازنده در سایر بخشهای صنعتی و اقتصادی کشور در دستور کار قرار گیرد، سه رکن اساسی اصلاح ساختار، ایجاد شفافیت و توجه به رضایت تمام کارکنان و ذینفعان در فصل جدید شستا، موجب رشد و سودآوری این شرکت شده است.
اصلاح ساختار از کل به جز با هدف حذف بخشهای اضافی و جلوگیری از موازی کاری به چابک سازی و کاهش هزینههای تحمیلی منجر و از طرفی دیگر تطبیق ساختار و فعالیتها با ویژگیها و شرایط روز اقتصادی و نگاه ویژه به بازار سرمایه نهایتا حصول به هدف غایی یعنی اعتماد به سرمایهگذاری را دو چندان نمود. از سویی دیگر شفافیت و حرکت در جهت بهداشت مالی ضمن جلوگیری از نشتیها و افزایش ریسک فساد، شرکتها را به تدریج به سمت سود واقعی و توسعه پایدار هدایت کرد.
در حقیقت شرکتها جهت دستیابی به درآمد باثبات و پویا باید توانایی رصد، برنامهریزی و اجرای برنامههای حوزه اقتصادی را داشته باشند، این مهم اتفاق نمیافتد مگر با عنایت ویژه به مقوله خطير شفافیت فضای اداری و مالی، به عبارت دیگر شفافیت اطلاعات اقتصادی از مقدمات مسلم رسیدن به رشد و توسعه است. از سویی دیگر با شفافیت، یعنی در دسترس قرار دادن اطلاعات به مردم و فعالان بازار سرمایه اعتماد آنان به مشارکت و سرمایه گذاری جلب میشود و طبیعتا با ورود شرکتها به این عرصه شفافیت در مسیر شیشهای خود نهادینه خواهد شد.
شستا با بهره گیری از ظرفیتها و بسترهای پیدا و پنهان " فن آوری اطلاعات و ارتباطات " در حال برداشتن گامی بی بازگشت در جهت شفاف سازی خود، هلدینگها و شرکتهای تابعه میباشد، گامی که آثار و نتایج آن به مرور عیان خواهد شد. از منظر کارگری نیز توجه به رفاه، حقوق و دستمزدهای پرسنلی و پرداخت بموقع آن میتواند ضمن افزایش رضایت شغلی و انگیزه کاری بهروه وری و رونق تولید را به دنبال آورد. این زنجیره نهایتا از طریق سود بیشتر به صاحبان سرمایه و به طور کلی ذینفعان اصلی که همانا جامعه شریف بیمه گذاران صندوق تامین اجتماعی است باز میگردد.
به هر حال در شرایط خطیر کشور جا دارد که سایر شرکتهای بخشهای دولتی، خصولتی و خصوصی با مطالعه تجربه موفق شستا و الگو برداری از آن فصل جدیدی از موفقیت را برای کارکنان، ذینفعان و نهایتا کشور زرخیزمان ایران به ارمغان آورند.