مجله آمریکایی: تهدید به بمباران تاسیسات ایران آخرین میخ بر تابوت سیاستِ فشار حداکثری

گروه جهان الف،   3990828060 ۱۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار

یک نشریه آنلاین آمریکایی می نویسد گزارش رسانه ای در خصوص برنامه دونالد ترامپ برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران بیانگر "شکست کامل" سیاست موسوم به فشار حداکثری علیه  تهران است.

مجله آمریکایی: تهدید به بمباران تاسیسات ایران آخرین میخ بر تابوت سیاستِ فشار حداکثری

به گزارش الف مجله "اسلیت" در گزارشی به قلم "فرد کاپلان" مولف و ژورنالیست حوزه روابط بین الملل نوشت، هیچ یک از اهداف مورد نظر ترامپ در خصوص  پویش فشار حداکثری محقق نشده است.

این روزنامه نگار  با تایید شکست ترامپ در سیاست فشار بر ایران نوشت: علاقه رئیس جمهور دونالد ترامپ برای حمله به تاسیسات اتمی ایران – که به  نوشته نیویورک تایمز تمام  مشاورانش با آن مخالفت کرده اند- آخرین میخ بر تابوت سیاستِ  فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی است که باید آن را  فاجعه ای تمام عیار خواند. ایران از زمان امضای توافق هسته ای (برجام) در ژولای 2015  تا زمان خروج ترامپ از  آن در می 2018، کاملا به تمام تعهدات  خود بر اساس آن پیمان پایبند بود. ایران برای یک سال و نیم دیگر هم به برجام پایبند بود حتی پس از آن که  ترامپ تحریم های خود را علیه ایران مجددا اعمال و سایر امضا کنندگان برجام را مجبور کرد چنین تحریم هایی اعمال  کنند.

به نظر کاپلان منطق ترامپ این بود که ایران  تحت فشار، تسلیم خواهد شد و برای حصول یک توافق هسته ای "بهتر"، به میز مذاکره بازخواهد گشت. مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا نیز در سخنرانی ها متعدد گفته است هدف واقعی فشار حداکثری، سرنگون کردن رژیم تهران است اما هیچ یک از این اهداف محقق نشد. و به جای آن، از زمان خروج ترامپ از این توافق، ایران ذخایر اورانیوم غنی شده خود را  تا هشت برابر افزایش داده و برای صدور مقادیر زیادی از نفت خود نیز، راهکارهایی یافته است.

وی تاکید کرد بر اثر این سیاست اشتباه ترامپ و به دلیل تغییر در توازن قدرت داخلی در ایران ،  روحانی هم که بسیار از این پیمان تعریف و تجمید کرده بعید است پایبندی خود را به آن، بدون امتیازات چشمگیر،  مجددا اعمال کند. ادامه این تحلیل را بخوانید:

 « ترامپ با اذعان به این که ایران تسلیم فشارها نشده است، هفته پیش از مشاورانش خواست نظر بدهند که آیا قبل از خروج از کاخ سفید، آمریکا قادر است یا این که باید به ایران حمله کند یا خیر. همه آنها -  از جمله پومپئو، "مایک پنس" (معاون ترامپ) و "کریستوفر میلر" وزیر دفاع موقت که ترامپ به تازگی منصوب کرده است - نسبت به چنین حملاتی هشدار دادند و گفتند این اقدام احتمالا به جنگی گسترده تر منجر خواهد شد. حتی ترامپ هم به نظر می رسد علاقه ای به آن  ندارد.

ترامپ در قبال کره شمالی رویکردی متفاوت اتخاذ و با رهبر آن روابط نزدیک برقرار کرد. وی با "کیم جونگ اون"،  نامه های "زیبا" مبادله کرد، و زمانی که پیونگ یانگ اورانیوم غنی شده  تولید کرد،  موشک های بالستیک ساخت و آزمایش کرد – که بُرد برخی تا آمریکا نیز می رسد- هیچ مخالفتی نکرد. (البته ترامپ برخی تحریم ها علیه کره شمالی را حفظ و پیشنهاد یک جانبه رهبر کره را برای امضا یک پیمان که در نشست سران دو  کشور در فوریه 2019  در هانوی مطرح کرده  بود، رد کرده است. اما از آن زمان تاکنون هیچ کدام از آنها – ترامپ یا کیم-  برای ارتقاء صلح یا خلع سلاح اقدامی نکرده اند.)

شاید بتوان از همه این مسایل نتیجه گیری کرد که این دیپلماسی موثر نبوده است: ترامپ در قبال ایران موضعی سخت اتخاذ می کند، با کره  شمالی به نرمی برخوردمی کند  و در هر حال به هیچ نتیجه ای نمی رسد. اما این، درسِ اشتباه است. درسِ واقعی آن است که رویکرد  ترامپ در قبال هر دو کشور، هیچ ارتباطی به دیپلماسی ندارد.

در خصوص  ایران، ترامپ هیچ علامتی نشان نداد که مشخص کند اگر رهبران ایران بار دیگر درباره توافق هسته ای مذاکره کنند، چه منافعی نصیب تهران خواهد کرد. در خصوص کره شمالی، ترامپ هیچ علامتی نشان نداد که اگر کیم  وی را معطل نگه دارد، چه مجازات هایی در انتظارش خواهد بود. این  ناکامی ها یک دلیل دارد: ترامپ واقعا نمی خواست درباره توافق هسته ای، مجددا مذاکره کند؛ او می خواست رژیم ایران سقوط کند؛ اما وقتی چنین اتفاقی رخ نداد، ترامپ هم هیچ طرح جایگزینی نداشت. ( حتی یک نفر هم با ذره ای اطلاعات درباره ی ایران نبود که به ترامپ بگوید دولت تهران سقوط نخواهد کرد.) و به همین شکل در حقیقت ترامپ قصد نداشت کیم را تنبیه کند؛ می خواست با او دوست باشد، می خواست شیوه های غربی را به او بقبولاند و هتل-کازینو به سبک غربی در سواحل کره احداث کند. وقتی کیم هیچ علاقه ای به این رویکرد نشان نداد؛ ترامپ هم هیچ طرح جایگزین نداشت. ( حتی یک نفر هم با ذره ای از اطلاعات درباره ی کره شمالی نبود که به ترامپ بگوید کیم چنین علاقه ای از نشان نخواهد داد.)

ترامپ برخلاف آن چه که از پرفروش ترین کتابش برمی آید، از هنر معامله  هیچ اطلاعی ندارد؛ این مساله با چانه زنی با پیمان کاران،  بانک دارها و اداره ساختمان های نیویورک، کاملا تفاوت دارد. وی با ایران و کره شمالی وارد مذاکره و یا از گفت و گوها خارج شد، بدون آن که از تاکتیک های مورد نیاز برای اجرای این استراتژی، هیچ دانشی داشته باشد و بداند منافع آمریکا چه هستند. (به استثنای این که در خدمت ثروت و شخصِ دونالد جِی. ترامپ باشد)، هیچ راهکاری برای تبیین یک استراتژی به منظور دنبال کردن آن منافع، هیچ اطلاعاتی درباره ی تاکتیک های مورد نیاز برای اجرای آن  استراتژی، و حتی کمترین کنجکاوی درباره لوازم مورد نیاز درباره تاریخ، سیاست و فرهنگ ایران  و کره شمالی وجود نداشت؛ و حتی اشتیاقی برای اطلاع از سیاست های موفق و شکست خورده در گذشته نداشته  است.

فشار حداکثری در قبال  ایران کارساز نبود و دست دادن های همراه با خوشحالی در خصوص  کره شمالی نیز تاثیری نداشت زیرا ترامپ درشرایطی وارد کاخ سفید شد و قرار است به زودی آن را ترک کند که هیچ درکی از عملکرد دنیا ندارد – دست کم در دنیای خارج از تجربیات اندکِ خود. »