خروج ترامپ و قدرت فعلی آمریکا

محسن زاهدي موحد، گروه تعاملی الف،   3990817002 ۱۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸ تکراری یا غیرقابل انتشار
خروج ترامپ و قدرت فعلی آمریکا

انتخابات آمریکا تا همین جا نشان از اضمحلال قدرت در آن کشور دارد، اما در صورت خروج ترامپ از قدرت حاوی پیام‌های مهم دیگری نیز خواهد بود. 

خروج ترامپ را چه نتیجه تصمیم نهایی دولت پنهان بدانیم و چه نتیجه سرخوردگی و انفعال افکار عمومی آمریکا از اقدامات خشن ترامپ، اما درنهایت یک نتیجه مشترک از آن متصور است، عقب نشینی آمریکا و شکست دست آهنین و خشونت عریان آمریکا و به نتیجه نرسیدن تز فرار به جلوی آمریکایی بر علیه قدرت‌هایی که دیگر قادر به تسلط بر ایشان و حتی هماوردی با ایشان نبوده و نیست. روی کار آمدن ترامپ به طمع آن بوده که رشد قدرت‌های رقیب را با تلفیقی از خشونت و بلوف متوقف ساخته و افول قدرت آمریکا را با آخرین حربه موجود پس از ناکارآیی قدرت نرم، و با استفاده از قدرت سخت و یا بلوف استفاده از آن به تاخیر اندازند. اما بنظر می‌رسد مقاومت جهان در مقابل این تهدید آمریکا را ناچار به بازگشت به راهی کرد که انتهای آن معلوم است. 

دراین میان یقینا مقاومت درخشان ملت بزرگ ایران تاثیری شگرف بر این روند داشته و دارد. اینکه آمریکای ترامپ با هر ابزار قدرتی نتوانست ایران را به زانو درآورده و وادار به مذاکره در شرایط نابرابر کند یقینا در این بازگشت به عقب آمریکایی تاثیر مهمی داشت. نزدیکی مواضع چین و روسیه وایران، مقاومت روسیه و ایران در سوریه و تداوم قدرت ایران در منطقه علیرغم تحمل ضربات مهم، مواضع محکم چین در دفاع از منافع خود و در نهایت تسلیم نشدن این سه کشور در مقابل ترکیب دست آهنین و بلوف آمریکایی تاثیری مهم در عقب نشینی آمریکا داشت.

اما این پایان ماجرا نیست و عقب نشینی آمریکایی پس از آنکه هزینه‌های زیادی بر جهان تحمیل نموده با کنار رفتن ترامپ پایان نمی‌یابد ولو آنکه سیستم سعی کند با نمایش پایانی (انتخابات) این هزینه را بر شخص ترامپ بار نموده وآنچه گذشت را به شخص وی مربوط نماید. آمریکا هزینه این گردنکشی و طغیان را که نتایجی اسفبار در صحنه جهانی داشته با عقب نشینی روشن از مواضع بین المللی و نیز تداوم تنش و حرکت بسوی فروپاشی در داخل آمریکا خواهد پرداخت. اگرچه باید منتظر بود که آمریکا بار دیگر ابزار کهنه و زنگ زده جنگ نرم خود را سرهم نمایند، اما تصور اینکه پس از فروریختن پرده‌ها در دوره ترامپ و قرار دادن دنیا در مقابل ریسک جنگ و پس از عدم موفقیت خشونت عریان، حالا چین یا روسیه و یا ایران بازی را با کارت‌های از رده خارج آمریکا واگذار نمایند، تصوری واهی و دور از منطق است. ابزار نرم آمریکایی که در دهه‌های اخیر مورد استفاده آن کشور بود، پشتوانه نامرئی اما کارساز قدرت سختی را داشت که در دوران ترامپ پوشالی بودن آن به تمامی عریان شد. حال قدرت‌هایی که ریسک مقابله با قدرت سخت را پذیرفته و آن را وادار به عقب نشینی کردند، چگونه ممکن است اسیر این ابزار کهنه شوند؟

به مثال برجام توجه کنیم. آمریکایی‌ها برجام را بر مبنای قدرت نرم خود (والبته به پشتوانه قدرت سخت) به انجام رساندند و سپس در دوران ترامپ با تحلیل غلط درهم شکستن مقاومت‌ها و امکان پیشروی بیشتر، دست عریان خشونت و قدرت سخت خود را به صحنه آوردند با این امید که آخرین مقاومت‌ها را (به زعم خود) در هم شکسته و بنیانی جدید از سلطه فراهم نمایند. به زعم ایشان برجام پایان مقاومت بود و پس از آن اگر هم نیرویی بود با قدرت سخت ترامپی محو می‌شد. اما ایشان نه قدرت انعطاف شرقی را شناخته بودند و نه معنی صبر استراتژیک ایران را فهمیدند. به همین دلیل ترامپ تا آخر نفهمید که چگونه ایران می‌تواند با حداکثر فشار برجا بماند و به مذاکره نابرابر (با نتیجه محتوم تسلیم) تن در ندهد. حال پس از گذشت این مراحل و آشکار شدن نتایج رفتار قدرت نرم و مقاومت در برابر قدرت سخت، امکان بازگشت به معادله قبل از ترامپ در این مورد برای آمریکا چقدر است؟

اینبار اگر مذاکره‌ای باشد با لحاظ تمامی این تجربیات و از موضعی برابر خواهد بود، البته اگر آمریکایی‌ها توان و ظرفیت داخلی اجرای آن را (پس از این بازگشت سخت) داشته باشند. این تنها یک مثال از وضعیت رودرروی آمریکایی‌ها در صحنه جهانی بود، امریکایی‌ها ناچاربه تغییر مسیر قطاری شده‌اند که با سرعت در حال حرکت بود و این تغییر مسیر هزینه های زیادی را بر سیستم متزلزل ایشان بار خواهد کرد. روشن است که حتی روابط آمریکایی‌ها با متحدینشان از جمله اروپا به جایگاه قبلی باز نمی‌گردد. پس از خالی کردن پشت اروپا در دوره ترامپ و رفتاری که جایگاه واقعی اروپا را برای آمریکا عیان کرد حال از سیاستمداران اروپا چه انتظاری می‌رود؟ آیا می‌توان تمامی این رفتار را بر شخص ترامپ بار کرد و تفکر پشت آنرا نادیده گرفت.

این هزینه یقینا در برابر قدرت‌های رقیب چون چین و روسیه بیشتر است و آیا پرداخت آن در توان قدرت از درون متزلزل آمریکا خواهد بود؟ البته عکس‌العمل جهانی به وضعیت کنونی در شکل گیری جهان جدید و آنچه از قدرت آمریکا باقی می‌ماند موثر است، اما صدای شکستن استخوان‌های قدرت سخت و نرم آمریکا از هم اکنون شنیده می‌شود.