چرا انتخابات آمریکا در ایران پیگیری می‌شود؟

گروه سیاسی الف،   3990810100 ۱۲۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
چرا انتخابات آمریکا در ایران پیگیری می‌شود؟

چند روز دیگر به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است. تب این رقابت انتخاباتی به میان جامعه ایران هم سرایت کرده است. بخش هایی از مردم کشورمان به طور مداوم اخبار انتخابات آمریکا را رصد می کنند، آخرین نظرسنجی ها در کانال ها و گروه ها به اشتراک گذاشته می شود و در خیابان و تاکسی حرف از تاثیر نتیجه این انتخابات بر بازار است.

پیگیری انتخابات آمریکا توسط گروه هایی از مردم کشورمان در وهله اول نشان دهنده این است که در نظر ایشان تفاوت محسوسی میان پیروزی بایدن و ترامپ وجود دارد. ایشان گمان می کنند در صورت پیروزی بایدن تحریم ها کمتر می شود. اما مشخص نیست این تصور تا چه اندازه صحیح است. چراکه بایدن تاکنون چند نوبت درباره سیاست مطلوب خویش در قبال ایران صحبت کرده که مشهورترین نمونه آن یادداشت منتشرشده در سی ان ان است. با مطالعه آن یادداشت به نظر می رسد بایدن صرفا در روش با ترامپ متفاوت است وگرنه برآیند کلی سیاست احتمالی او هم چیزی مانند اوباما خواهد بود که اسما تحریمی در کار نبود اما رسما همه تحریم ها اعمال می شد.

هرچند درباره تاثیر مثبت پیروزی بایدن بر اقتصاد ایران در این مدت اینقدر صحبت شده که احتمالا اثر پیروزی بایدن اثر روانی کوتاه مدت بر بازارها خواهد گذاشت اما مشخص نیست در بلند مدت تاثیر مثبتی داشته باشد.

پیگیری انتخابات آمریکا توسط مردم ایران در نگاهی کلی تر حاوی یک پیام مهم است: عده ای که این تحولات را دنبال می کنند به این مسئله باور دارند که مشکلات کشورمان ناشی از تحریم های آمریکاست و اگر تحریم ها برداشته شود مشکلات اقتصادی ما حل می شود. طبیعتا راه حل لغو تحریم ها در چرخش سیاست خارجی است. یعنی ایران باید به کشوری تبدیل شود که از نظر آمریکا نرمال است.

این باور در میان بخشی از مردم نشان دهنده شکست ایران در جنگ روانی و رسانه ای است. بدین معنا که آمریکا و بازوی رسانه ای او توانسته است بخشی از مردم را متقاعد کند که مشکلات اقتصادی به دلیل همگام و همراه نبودن با آمریکاست و اگر با آمریکا همراه شوید مشکلات شما حل می شود. مثال هایی مانند کره جنوبی و سنگاپور نیز همواره در جهت تایید این استدلال تکرار می شود.

آمریکا توانسته است یکی از اهداف خویش در قبال کشورمان را به عنوان تنها راه نجات کشور در ذهن برخی از مردم جا بیندازد. شکست ما در جنگ ادراکی و رسانه ای دقیقا در همین نقطه اتفاق افتاده است.

نیاز به گفتن نیست که بخش زیادی از مشکلات کشور ما معلول توسعه نیافتگی است و صرف همراهی با ابرقدرت ها هیچ کشوری را از توسعه نیافتگی به توسعه یافتگی رهنمون نکرده است. کشور مصر شاید یکی از بهترین مثال ها باشد. اگر در جنگ روانی و رسانه ای بازی را واگذار نکرده بودیم مردم کشورمان به این باور رسیده بودند که فرمانبرداری از یک ابرقدرت برای توسعه یافتگی کافی نیست و باید تغییراتی در متن جامعه رخ دهد تا به توسعه یافتگی گام نهیم.

در کنار فعالیت رسانه ای آمریکا و پیروان او در جهت قبولاندن این باور غلط مسئولین داخلی به خصوص دو رئیس جمهور اخیر کشورمان هم نقش دارند. ایشان به راحتی برای فرار از پاسخگویی و همچنین توجیه ناکارآمدی خویش، تحریم ها را عامل مشکلات معرفی می کنند. نمونه متاخر آن سخنان چند هفته پیش حسن روحانی بود که گفته بود ریشه مشکلات، «واشنگتن دی‌سی» است. محمود احمدی نژاد هم در دو سال پایانی دوره اش که ناکارآمدی سیاست هایش مشخص شده و مشکلات اقتصادی بر مردم مستولی شده بود تحریم ها را عمل مشکلات معرفی کرد.

ترکیب ضعف رسانه ای کشورمان و ناکارآمدی مسئولین باعث شده است ادراک برخی از مردم مطابق با واقع نباشد و درباره تحریم ها و اثر آن بر اقتصاد کشور تخمینی بیشتر  و غیرواقعی صورت پذیرد. هرچند فارغ از نگاه مردم و هرچقدر تحریم در اقتصاد کشور ما موثر باشد نشان دهنده آن است که در آن زمینه باید کشورمان ضعفش را جبران کند تا در کنار استقلال سیاسی استقلال اقتصادی نیز به خوبی محقق شود.