حصر آبادان یکی از اتفاقهای مهم جنگ هشت ساله است که از هشتم آبان 1359 شروع شد و تا 5 مهر 1360 به طول انجامید. اینکه مردمان آبادان چه کردند تا این شهر مهم و استراتژیک سقوط نکند، یکی از بخشهای مهم تاریخ این جنگ است.
یکی به تلاش دریاقلی سورانی اشاره میکند که سپاه و مردم را از ورود عراقیها مطلع کرد، یکی به موقعیت جغرافیایی شهر آبادان که از سه سمت به آب میرسد، اشاره میکند و آن دیگری به فعالیت رادیو آبادان و این همان چیزی است که در فیلم «آبادان یازده 60» بازنمایی شده است.
این فیلم به کارگردانی مهرداد خوشبخت، تلاش میکند فعالیت و تلاش و از جان گذشتگی سردبیر رادیو و چند نفر از اهالی شهر را به تصویر بکشد تا نشان دهد رسانۀ رادیو در زمان حمله عراقیها به شهر چگونه توانست از سقوط آن جلوگیری کند؛ تلاشی که منجر به شهادت سردبیر و همکارانش شد.
«آبادان یازده 60»، قطعۀ دیگری از پازل جنگ هشت ساله است که میتواند شناخت نسبی و درکی از موقعیتی که آن روز مردم شهر با آن درگیر بودند، به دست دهد.
هر چند داستان به شهر و مواجه مردم در مقابل حملۀ عراقیها به شهر نمیپردازد و از رویداد مهم کوی ذوالفقاری معروف فقط اسمی شنیده میشود، اما به گونهای به واکنش بهمن (سردبیر) و همکارانش بسنده میکند تا بتواند به اهمیت رسانه در روزگار جنگ تاکید کند.
تا قبل از این فیلم، تصور ما از شهدای رسانه محدود به افرادی بود که برای تهیۀ خبر، گزارش و عکس به جبههها اعزام میشدند، اما «آبادان یازده 60» بر نقش ویژۀ رسانه آن هم رسانۀ محلی و اهالی آن تاکید میکند؛ چیزی که پیش از این در سینمای دفاع مقدس به آن پرداخته نشده بود.
به همین دلیل آبادان یازده 60، به دلیل انتخاب سوژه که بر اساس کتاب مستندی دربارۀ این موج رادیویی است ساخته شده، پیشرو و نوآور است و از لحاظ پرداخت موضوع، در همان لحظات اولیه مخاطب را با تعلیقها و ضربآهنگ تندش برای حفظ امواج رادیو همراه میکند.
مهرداد خوشبخت در این فیلم نشان میدهد مسوولان رادیو، چطور مثل بقیۀ بخشهای کشور که ناگهان درگیر جنگ شدند بدون تجربۀ لازم، استراتژی لازم و تصمیمگیریهای مهم را در آنی اتخاذ کردند و نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کردند. ثبت خاطرات افرادی که در بخشهای مختلف مثل پزشکی به جبههها اعزام شدند، امروز به ما میگوید چطور تجربهاندوزی کردند، این را پیشرفتهای پزشکی کشور نیز تایید می کند.
یا فرماندههان و رزمندههایی که بدون آموزش نظامی جدی وارد جنگ شدند، چطور در زمانی کوتاه تجربه کسب کردند و این تجربیات چقدر گرانقدر بود و چطور همان تجربهها امروز در دانشگاههای مهم جنگ تدریس میشود.
ولی حتی ما اهالی رسانه به این اندازه به اهمیت و نقش رسانه در روزهای جنگ پی نبرده بودیم. فکر میکردیم رسانههای دیداری و شنیداری وظیفۀ پخش مارش حمله و اخبار دریافت شده را داشتند، فکر نمیکردیم حتی با یک خبر میتوانند چنان قوت دلی در مخاطبان ایجاد کنند که از سقوط شهر جلوگیری کند.
خیلی از ما اهالی رسانه حتی خبر نداشتیم که برای حفظ آنتن رادیو و تاثیری که اخبار و حتی موسیقی آن داشت خیلیها جان خود را از دست دادند. وقتی از شهدای رسانه حرف زده میشد، تصور میکردیم خبرنگاری برای تهیۀ خبر در خط مقدم جبهه بوده و به شهادت رسیده است. اما مهرداد خوشبخت و تیم سازنده «آبادان یازده ۶۰» نه فقط تصورات ما را تصحیح کرد، بلکه رسانه و نقش آن را در ایام جنگ «تقدیس» کرد.
فیلمی که در فرم به لحاظ بازی نیز موفق است، گرچه غیر از حسن معجونی، بازی شاخص دیگری دیده نمیشود، اما بازیها نیز در سطح قابل قبولی است، اما قطعا برای مهرداد خوشبخت که پیش از این فیلمهای مذهبی با پیچیدگیهای خود را ساخته نیز قابل قبول است.
این را فراموش نکنیم که سینمای جنگ کشورها و برای ما سینمای دفاع مقدس نه تنها بازنمایی روزهای جنگ و درگیری با طعم تلخ و گزنده از دست دادن عزیزان است، بلکه امید و روحیه مقاومت را در دل ملتها زنده نگه میدارد. برای همین است که هنوز که هنوز است درباره جنگهای مختلف دنیا فیلم ساخته میشود و حتی این فیلمها می تواند جزو پرفروشترین آثار سینما باشد؛ چرا که رسانۀ سینما، رسانۀ پرقدرتی است که حتی سالها بعد از پایان جنگها میتواند موضوع خود را در دل خاطرات و اسناد به جا مانده از آن روزهای سخت پیدا کند. «آبادان یازده 60» را ببینیم و از دیدن مقاومت دلیرانه مردممان لذت ببریم.