خلبانان ایرانی رکوردداران جهانی پرواز/۳روایت از رشادت در آسمان‌ها

گروه فرهنگی الف،   3990703028

 شهید شیرودی با بیش از ۴۰‌بار سانحه و بیش از ۳۰۰مورد اصابت گلوله به هلیکوپترش، بالاترین ساعت پرواز در جنگ در جهان دارد و شهید عباس دوران با ثبت ۲۵۰ ماموریت جنگی رکورددار ماموریت‌های جنگی است.

خلبانان ایرانی رکوردداران جهانی پرواز/۳روایت از رشادت در آسمان‌ها

به گزارش مهر، هوانیروز و به شکل ویژه خلبانان، درست با روزهای آغاز جنگ تحمیلی نقش کلیدی‌شان در رقم زدن تحولات را پیدا می‌کنند و در تمام این دوران به عنوان یکی از اصلی ترین بازوهای حمایت کننده رزمندگان ایرانی جایگاه مؤثر خود را حفظ می‌کنند. از همان ساعات اولیه شروع تجاوز حزب بعث که با غیرت و مردانگی یکی از خلبانان هوانیروز به نام علی اکبر شیرودی و همراهی جانانه همکاران خلبنان و فنی‌اش چراغ یک پادگان روشن نگاه داشته می‌شود و راه بر دشمنی که مستانه در حال پیشروی از غرب کشور بود بسته می‌شود تا اوج گیری درگیری‌ها و آن زمان که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به لطف کاردانی و آینده نگری مهره دست نشانده غرب بر تخت پادشاهی کشور، آن هم با اسم ژاندارم منطقه، حتی یک موشک یا توان پرتاب موشک ندارد و پاسخ هر حمله موشکی به شهرها یا مناطق مرزی باید با پرواز جنگنده‌ها و غرورآفرینی‌های خلبانانی پاسخ داده شود که با هر پرواز کاری می‌کنند کارستان.

با توجه به اینکه نیروی هوایی، هوانیروز و عقابان تیزپروازشان، علاوه بر انجام عملیات‌های آفندی و پدافندی نقش‌های دیگری از جمله انتقال مجروحان، انتقال ادوات و تجهیزات به مناطق جنگی، اسکورت کاروان‌های تجاری و نفتکش‌ها و انجام عملیات‌های شناسایی و تجسس را برعهده داشتند، تنها اشاره تیتروار به فعالیت‌های تعیین کننده خلبانانی که دلاوری‌هایشان در پهنه آسمان نقش بسته است منجر به پدید آمدن لیست عریض و طویلی می‌شود که خلاصه‌اش به شرح زیر است:

عملیات ۱۴۰ فروندی و انهدام تجهیزات و تاسیسات نیروی هوایی عراق، عکس‌برداری هوایی از مناطق دشمن، بمباران پایگاه هوایی کرکوک، عملیات قطع صدور نفت عراق، انهدام بندرها و تاسیسات عراق، پشتیبانی از عملیات مروارید، حمله به پایگاه هوایی الولید (H۳)، پشتیبانی نیروی هوایی از عملیات طریق القدس، پشتیبانی نیروی هوایی از عملیات فتح‌المبین، پشتیبانی از عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، پشتیبانی نیروی هوایی از عملیات والفجر ۸، پشتیبانی نیروی هوایی از عملیات کربلای پنج و جلوگیری از برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد توسط خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و فرماندهی و کنترل هوایی عملیات‌ها، تنظیم تیر توپخانه، دیده‌بانی، شناسایی با آتش و تاخیر در تحرکات دشمن، اسکورت بالگردهای نفربر و ستونهای یگان های زمینی، ترابری کارکنان و تجهیزات، عملیات هجومی هوایی، تامین جناحین یگان در تک، پشتیبانی هوایی با اجرای آتش مستقیم، تخلیه مجروحان و اسرا از منطقه نبرد، هدایت و اجرای عملیات فریبنده، عملیات نفوذی، آمادرسانی و تجدید تدارکات، عملیات چتربازی، تک هوایی به یگان های دشمن، عملیات پوششی، عکس برداری هوایی و پخش اوراق هوایی؛ بخشی از مهمترین ماموریت های هوانیروز در دوران دفاع مقدس به شمار می‌آید.

مساله جالب توجه این است که با رشادت‌های خلبانان ایرانی رکوردهای زیادی هم به نام ایران و خلبانان سلحشورش ثبت شد که در این زمینه می‌توان به رکورد شهید شیرودی که با بیش از ۴۰ بار سانحه و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به هلیکوپترش، بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان دارد و رکورد زدن شهید عباس دوران با ثبت ۲۵۰ ماموریت جنگی که تا کنون کسی به این رکورد نرسیده است، اشاره کرد.

پس بدون هیچ تردیدی برگ سوم از هفته دفاع مقدس را به نام خلبانان سبک بال و غیرتمند این دیار ثبت می‌کنیم که با تقدیم ۲۱۰ خلبان شهید، ۸۹ خلبان جانباز و ۵۲ خلبان آزاده توسط نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس، در کنار شهدای پر تعداد هوانیروز قهرمان، نقشی تعیین کننده در قوام قوای ایران اسلامی در دوران هشت سال دفاع مقدس بر عهده داشتند و به معرفی چند کتاب در خصوص شهدای گران قدر این عرصه معرفی می‌پردازیم.

پیشنهاد اول

کتاب «آسمان ۳»

نویسنده: نفیسه ثبات

ناشر: روایت فتح

«روزها همین‌طور می‌گذشت. صبح‌ها از زیر قرآن ردشان می‌کردیم. صدای بلند شدن هواپیماهایشان می‌پیچید توی خانه. بعد هم منتظر می‌ماندیم تا برگردند. سالم که بر می‌گشتند توی پایگاه برای‌شان گوسفند قربانی می‌کردند. یکی از شب‌های ماه رمضان بود.خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم هواپیمای علی جلوی چشم‌هایم سقوط کرد. علی گفته بود: " هر خوابی دیدی به من نگو. به خواب اعتقاد دارم بذار با ذهن مثبت از خونه برم و گرنه همین طور تا شب فکرم مشغوله". من هم بهش نگفتم. ولی آن شب خودش نمی توانست بخوابد. پرواز کب داشت، یعنی گشت روی مرز. سه صبح تا وقت رفتن پلک روی هم نگذاشت. سحری کمی نان و هندوانه و تخم مرغ خورد. نگذاشت برایش غذا آماده کنم. رفت توی اتاق بچه ها. بوسیدشان. انگار نمی‌توانست دل بکند. ایستاده بود توی پاشنه در، در و دیوار را نگاه می کرد. نگرانش بودم. نمی‌خواستم به دلم بد راه بدهم ولی دلم شور می‌زد. صدای غرش هواپیمایش را که شنیدم پلک هایم سنگین شد. دم دم های صبح بود که یکی از همسایه ها تلفن زد. خواب خواب بودم. صدایم گرفته بود و خوب نمی‌شنیدم چه می‌گوید. گفت: "پروانه خوابیدی؟ " گفتم: " خب آره". گفت: "مگه خبر نداری؟ هواپیمای شوهرت را زدن هیچ خبری هم ازش نیست؟ " بدنم بی حس شد و گوشی تلفن از دستم افتاد…»

شهید علی رضا یاسینی یکی از خلبانانی است که با پروازهایش رشادت‌های بسیاری را به نام خود و خانواده نیروی هوایی ثبت کرده است. کتاب آسمان ۳ به روایت این شهید از چشمان همسرشان می‌پردازد. شهیدی که در برگ آخر زندگی‌اش، روی سفیدی کاغذ وصیت نامه‌اش می‌نویسد: " من یک خلبان هستم. سالها از بیت المال برایم هزینه کرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم که دینم را ادا کنم. مگر نه اینکه همواره آرزو کرده ایم که ای کاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا (س) را یاری می کردیم؟ اکنون زمان آن فرا رسیده و همگان مکلفیم که برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم. بنابرین از من انتظار نداشته باشید که بیش از این در کنارتان باشم. به یقین اجر شما نیز که به تربیت فرزندان و امور خانه همت می گمارید و زمینه را برای حضور بیشتر ما در صحنه فراهم می کنید نزد خدا محفوظ خواهد بود".

پیشنهاد دوم

کتاب «روزهای بی‌آینه»

نویسنده: گلستان جعفریان

ناشر: سوره مهر

روزهای بی آینه کتابی است که دردی را در بستر دردی دیگر به شیرینی روایت می‌کند. درد اسارت هجده ساله سید الاسرای ایرانی، خلبان حسین لشکری، که وقتی به میهن خویش باز می‌گردد بعد از سال‌ها اسارت و حضور در زندان‌های انفرادی عراق، زبان فارسی را با لهجه عربی صحبت می‌کند و درد تحمل انتظاری هجده ساله که روزها، هفته‌ها و سال‌ها روح و روان همسر این خلبان قهرمان که عمرش را صرف تربیت و رتق و فتق امور تنها فرزندانشان می‌کند به بازی گرفته است. درد جدایی جایی بعد از حدود دو دهه به شیرینی وصال می‌رسد. آنجا که مرد و زن جوانی که سال‌ها پیش از همسر جوان خود گذشته بودند با شریک زندگی خود در میان سالی رو به رو می‌شوند، بهم می‌ریزند و دوباره پیوند می‌خورند اما این بار سایه مرگ بر سر قهرمان داستان سنگینی می‌کند و وصالشان دوباره ختم به جدایی می‌شود. اگر کتاب روزهای بی آینه را ادای دینی به این همه سال دوری و انتظار هم در نظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که حتماً ارزش خوانده شدن را دارد.

پیشنهاد سوم

کتاب «خانه‌ای کوچک با گردسوزی روشن»

نویسنده: ایرج فلاح

ناشر: انتشارات یا زهرا

کتاب "خانه‌ای کوچک با گردسوزی روشن" ادای احترام مختصری به رشادت‌های خلبان شهید احمد کشوری است. شهیدی که بدون شک می‌توان نام معلم اخلاق رویش گذاشت. احمد کشوری از آن انقلابی‌های پیش از پیروزی انقلاب است که با وجود بر تن داشتن لباس ارتش شاهنشاهی، در تمام حوادث آگاه و پای کار است. نه می‌ترسد و نه جا می‌زند. انقلاب که پیروز می‌شود، دست او هم برای اوج گرفتن در آسمان آرمان‌هایش بازتر می‌شود. تا آنجا که معلم، الگو و رفیق گرمابه و گلستان شهید علی اکبر شیرودی و مرادی در لباس سربازی پیر مراد، حضرت امام خمینی، برای تمام دوستانش می‌شود. با شروع تجاوز عراق به حریم زمینی و هوایی ایران، شهید احمد کشوری هم یکی از کسانی است که در عرصه دفاع از این کیان به آب و آتش می‌زند تا سرانجام از جام شهادت سیراب و آنطور که اکبر شیرودی در فراغش می‌گوید کمر رفقایش را با داغش بشکند.