برادر من! انقلابی‌گری با سیاست زدگی بیگانه است

حسین رجایی،   3990625169 ۳۹ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
برادر من! انقلابی‌گری با سیاست زدگی بیگانه است

پرده اول: در اقدامی بی سابقه در یکی از تصاویر کتاب فارسی اول دبستان، جای قرآن با گلدان عوض شده است! به نظر بوی فتنه و توطئه ای می آید. شاید باز هم پای بحث نفوذ و سند 2030 مطرح است؟ شاید نفوذی ها دارند سطح حساسیت اجتماع را تست می کنند تا به تدریج نقش های شوم خود را به پیش ببرند؟ خدا می داند اگر رهایشان کنیم سال بعد و سال های بعد چه خواهند کرد؟  

پرده دوم: تصویر دو دختر از جلد کتاب ریاضی سوم دبستان حذف شده است. غرب گرایان و لیبرال مسلک ها زمین و زمان را بهم دوخته اند؟ دوباره فریادهای تبعیض جنسیتی گوش فلک را کر کرده است. آخر چرا این جماعت عقلشان همیشه در چشمشان است!؟ چرا به جای توجه به کلیت محتوا و مفاهیم کتب درسی، تصویر جلد یک کتاب را پیراهن عثمان کرده اند؟

این دو پرده، تنها ظرف یک هفته اتفاق افتاده اند. آیا شما هم جزء آن دسته از جوانان انقلابی هستید که این سیر فکری را پیموده اند؟ آیا در اینجا وجود یک استاندارد دو گانه فکری شما را آزار نمی دهد؟ آیا فکر نمی کنید که این وضعیت بدلیل غلبه سیاست زدگی بر ما به جای اخلاص است؟
  
محوری‌ترین تفاوت یک فرد انقلابی با افراد دیگر گروه های سیاسی و اجتماعی چیست؟ با لیبرال ها و سکولارها و مارکسیست ها و ملی گراها و ...؟ درست حدس زدید، انقلابی اخلاص دارد. در ورای همه اهداف ریز و درشتش یک نیت الهی وجود دارد. شاید خیلی از آن گروه های دیگر هم به دنبال رفع فقر و تبعیض، دفع آسیب های اجتماعی یا حفظ استقلال و عزت ملی باشند ولی لزوماً این اهداف را به دلیل کسب رضایت الهی دنبال نمی کنند. 

نیت الهی انسان همواره در خطر شیاطین مختلفی قرار دارد. در معرض خودشیفتگی، خود حق پنداری، برتری طلبی، قدرت طلبی و شاید هم سیاست زدگی. وقتی می بینیم تصویر قرآن حذف شده، اولین چیزی که در درون ما شکل می‌گیرد متأثر از چیست؟ متأثر از یک تعصب منفی و سوظن دائمی است یا یک نگرانی الهی؟ نگرانی الهی با خود یک عقلانیت پایدار دارد، تحت تاثیر احساسات مثبت و منفی زودگذر و حب و بغض های نهادینه شده قرار نمی گیرد. 

اجازه دهید از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کنیم. یک شخصیت انقلابی تاثیرگذار و مورد علاقه ما مورد هجمه شدیدی قرار گرفته است. واکنش ما چیست؟ بی درنگ و بدون تأمل، شمشیر خود را در آسمان چرخانده و هل من مبارز می طلبیم یا با نگاهی جامع نگر ابتدا همه جوانب موضوع و ادله موافقان و مخالفان را بررسی می کنیم؟ چگونه می بینید حال آن جوانی را که سالها در معیّت حجت الاسلام پناهیان، مسئولان لیبرال مسلک را مورد حمله قرار می داده ولی اکنون یقه عدالتخواهان را گرفته و بدون تمایز همه را کمونیست و مارکسیست خطاب می کند!؟ آیا وی در هر دو موضع خویش بر حق بوده یا خدای نکرده حب استادش، او را از موضع عدالت خارج نموده است؟ البته که تولید ثروت رکن یک اجتماع پیشرفته است، اما آنکه ناگاه حامی سرمایه داران و ثروتمندان شده، آیا پیش از این هم بر همین نظر استوار بوده است؟ 

چگونه می بینید حال آن معدودی را که در این جریان و جریان های مشابه از حاج قاسم سلیمانی هزینه می کنند!؟ اگر اینقدر ارادتمند شهید سلیمانی هستند آیا از منش مدارا و رواداری وی نیز چیزی آموخته اند!؟ آیا توصیه وی به مدارا با بدحجاب ها و بدلباس ها را به گوش جان شنیده اند؟ آیا وقتی آمریکا محمد جواد ظریف را تحریم کرد، دیدار شهید با وزیر خارجه را برتافته اند؟ چگونه می بینید حال انقلابیونی که به همین دلیل سردار شهیدمان را نواختند ولی اکنون هیچگونه انتقادی از واعظ محبوبمان را برنمی تابند؟ به نظر شما وجود چنین معیارهای متلوّن و متغیّری، بیشتر از خدامحوری ما حکایت دارد یا خودمحوری؟

چرا به گذشته خود نمی نگریم تا ببینیم چه مقدار از قضاوت هایمان درست بوده است؟ واعظی برجسته که در تلویزیون، ویروس کرونا را نقشه‌ای برای بی دین کردن مردم می داند، آیا همچنان بر نظر خویش استوار است!؟ البته که حسن ظن به دوستان و سوظن به دشمنان از شروط دیانت و عقلانیت است. البته که حساسیت به اقدامات دشمن و هوشیاری در برابر نقشه های آن ضروری است. اما همه این ها، مرزهای باریکی با گرفتار شدن در تعصب دارد.

حرکتی که نیت الهی پشت آن نباشد ابتر است. در نتیجه تعصب های مثبت و منفی ما به ضد خود بدل می شود. دشمن شناسی، نفوذ، سند 2030 و ...،  مفاهیم بسیار مهم و دقیقی هستند که شناساندن آن ها به جامعه ضروری است ولی بعضاً این تکرارهای بی دلیل و غیرهوشمندانه ماست که کاربرد این واژگان را لوث کرده و از چشم عموم انداخته است.

چشمان فرد متعصب یکسو نگر است، حذف تصویر قرآن را می بیند اما اعتراض ها علیه جایگزینی مطالبی در رثای شهدای مدافع حرم بجای اشعار سعدی و حافظ در کتب درسی را نمی بیند. چشمان فرد متعصب پر از پیش فرض است به همین جهت معطل شواهد و قرائن و تحقیق و بررسی نمی ماند. سیاست زدگی یعنی چشم بستن بر عیب خودی ها و حُسن غیرخودی ها. یعنی ندیدن واقعیت ها. یعنی غلتیدن در سراشیبی شکست. لطفا سیاست زده نباشیم.