افشین ملایی: ۲۳ درصد مردم ایران دچار افسردگی هستند

  3990604054

رییس فدراسیون ورزش‌های همگانی گفت: در مورد تاثیرات ورزش در حوزه سلامت روانی نیز براساس آمار باید خاطر نشان کرد که ۲۳ درصد مردم ایران دچار افسردگی هستند و زمانی که فعالیت‌های ورزشی کاهش یابد چه در حیطه جسمانی و در حوزه روحی و روانی اثرات منفی خود را به جای خواهد گذاشت.

۲۳ درصد مردم ایران دچار افسردگی هستند

ایسنا نوشت: در گفت‌وگویی مفصل و تحلیلی با افشین ملایی، از  وضعیت ورزش های همگانی در جامعه ایرانی پرسیدیم و اوضاع سلامت جسمانی کشور را در بخش های مختلف طبق آمار اعلامی از سوی دستگاه های ذی صلاح ارزیابی کردیم. علل افزایش کم تحرکی در جامعه، سهم حاکمیت و مردم در عدم توسعه ورزش های همگانی، برنامه های مدنظر به منظور بهبود وضعیت سلامت اقشار مختلف، بودجه مورد نیاز برای توسعه ورزش های همگانی در ایران محورهای دیگر این گفت و گو بود که در ادامه مشروح کامل آن آمده است:

بدون ملاحظه از همین سوال اول شروع کنیم، اوضاع سلامت جسمانی مردم ایران از چه قرار است؟

انتظاراتی از تاثیرات توسعه ورزش در جامعه وجود دارد و تصور اینگونه است که اگر در یک جامعه ورزش توسعه یابد، باید منتظر آثار مثبت آن در حوزه سلامت جسمی، روانی و اجتماعی باشیم، حداقل انتظار نیز این است که میزان بیماری‌ها کاهش پیدا کند و مردم با یک وضعیت روانی مطلوب شاهد کاهش استرس، اضطراب و افسردگی باشند، در عین حال توسعه ورزش موجب می‌شود تا مردم از یک ارتباط اجتماعی مناسب و معقول در کانون‌های جمعیتی بهره مند شوند. با وجود این نگاه و انتظار از توسعه ورزش، می‌توانیم وضعیت سلامت مردم ایران را ارزیابی کنیم؛ سوال این است که آیا توسعه ورزش در دهه‌های گذشته توانسته است حداقل‌های مورد انتظار را در جامعه ایجاد کند یا خیر؟

براساس آماری که وجود دارد  حدود ۶۱ درصد روستاییان و ۶۲ درصد جمعیت شهری دچار وزن بالا و چاقی هستند. نکته‌ قابل توجه این است که بر اساس این آمار تفاوت معناداری بین جمعیت روستایی و شهری کشور وجود ندارد و سبک زندگی به گونه‌ای کم تحرک شده است که تفاوت چندانی در دو محیط مشاهده نمی‌شود، در حالی که قبلا زندگی روستایی پویاتر بود و فعالیت های جسمانی بیشتری انجام می‌شد، اما حال شاهد هستیم که پیشرفت تکنولوژی موجب شده است تا پویایی و فعالیت در زندگی روستایی کاهش یابد و میزان چاقی و وزن بالا به ۶۱ درصد در روستا برسد و تنها یک درصد آمار در این زمینه با جامعه شهری تفاوت داشته باشد.

وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی سال گذشته میزان فشار خون را مورد پایش قرار داد، آمار بدست آمده در در این زمینه نشان می دهد که ۳۷ درصد از ایرانیان دچار فشار خون بالا هستند که این رقم بسیار خطرناکی است، یا مشخص شد میزان شیوع کم‌ تحرکی در کشور معادل ۵۶ درصد است که از این رقم سهم کم تحرکی زنان ۶۴ درصد و سهم کم تحرکی مردان معادل ۴۶ درصد است و این مساله نشان می‌دهد که باید در مورد کم تحرکی زنان در کشور برنامه‌های جدی‌تری دنبال شود، چراکه بانوان به عنوان کانون خانواده تلقی شده و مادران نقش مهمی در محور زندگی ایفا می کنند، بنابراین اگر شاهد کم تحرکی بانوان باشیم به طور حتم در آن خانواده فعالیت‌های ورزشی چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

همچنین ۴۶ درصد از مردم دچار کلسترول بالا هستند که این موضوع نیز شیوه‌ تغذیه در کشور را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد مردم ایران در کنار فعالیت ورزشی ناکافی، الگوی تغذیه‌ای نامناسبی دارند و این موضوع مزید بر علت است تا شاهد افزایش سرعت اضافه وزن و چاقی در کشور باشیم.

موضوع دیابت نیز با مقوله کم تحرکی و نوع تغذیه در ارتباط بوده و آمار نشان می‌دهد که ۱۰ درصد مردم دچار دیابت و ۲۵ درصد در مرحله‌ پیش دیابت قرار دارند و اگر دسته دوم سبک زندگی خود را تغییر ندهند آن ها به ۱۰ درصد قبلی اضافه می‌شوند، در این زمینه کافی است درصد دیابتی‌های کشور را کنار جمعیت ۸۳ میلیون نفری مردم ایران قرار دهیم و ببینیم حدود هشت میلیون و ۳۰۰ هزار نفر مبتلا به دیابت در ایران وجود دارد.

در آمار دیگری شاهد هستیم که ۲۰ درصد کودکان ایرانی دچار چاقی هستند، وقتی کودک در سنین پایین به چاقی دچار می‌شود این اتفاق در طول زمان با او خواهد بود و به احتمال بسیار زیاد دوران جوانی و نوجوانی را با همین سبک زندگی ادامه می‌دهد و زمانی که به میانسالی می‌رسد، کارایی و بهره‌وری پایین‌تری نسبت به کودکانی دارد که از وزن کمتری برخوردار هستند؛ این اتفاق در نهایت موجب می شود درصد ابتلا به بیماری‌های غیرواگیردار افزایش یابد و نیروی کاری با این شرایط تربیت شود که فعال نیست و بهره‌وری لازم را ندارد و نمی‌تواند عمر طولانی نیز داشته باشد.

باید بدانید که بیش از ۸۰ درصد مرگ و میرهای کشور ناشی از بیماری‌های غیرواگیردار است که عمدتا نتیجه کم تحرکی است و با درصدی اغماض می‌توانیم اعلام کنیم که ۸۰ درصد مرگ و میر کشور به دلیل کمبود فعالیت‌های فیزیکی در جامعه رخ می‌دهد. این موارد و میزان رشد بیماری‌ها نسبت به میزان رشد جمعیت نشان می‌دهد که جمعیت ایران به سمت میانسالی و سالمندی حرکت می کند و اگر این نرخ رشد بیماری با سرعت بالای افزایش سن کنار یکدیگر قرار گیرند شاهد ترکیب عجیبی خواهیم بود و در صورت عدم اصلاح آن طی ۱۰ سال آینده با جمعیت میانسال بیماری روبرو می شویم که مشکلات پیچیده‌ای را برای کشور به ارمغان خواهد داشت.

در مورد تاثیرات ورزش در حوزه سلامت روانی نیز براساس آمار باید خاطر نشان کرد که ۲۳ درصد مردم ایران دچار افسردگی هستند و زمانی که فعالیت‌های ورزشی کاهش یابد چه در حیطه جسمانی و در حوزه روحی و روانی اثرات منفی خود را به جای خواهد گذاشت. در سال ۱۴۰۰ کشور وارد دوران میانسالی می‌شود و میزان جمعیت جوان کشور از سال ۱۳۹۱ که ۳۰ درصد میزان کل جمعیت بود، در سال آینده به ۲۱ درصد کاهش می‌یابد و به تدریج سن جمعیت کشور بالا می‌رود، این اتفاق در کنار سبک زندگی کم تحرک ترکیب خطرناکی را به بار خواهد آورد و ممکن است کشور را با بحران‌های سلامت در دهه‌های آینده مواجه کند.

توسعه ورزش باید تاثیرات مثبتی را در جامعه به دنبال داشته باشد اما وضعیت سلامت در ایران نشان می‌دهد که چنین نتایجی حاصل نشده است. شفاف به این سوال پاسخ دهید که چرا توسعه ورزش در ایران نتوانسته است تاثیرات مثبت خود را در حوزه جسمانی، روانی و اجتماعی مردم داشته باشد و به چه علت آمار کم تحرکی در حال افزایش است؟ 

طبق اطلاعات مرکز ملی آمار ایران در سال ۹۶، معادل ۵۱.۱ درصد از مردم ایران فعالیت ورزشی دارند و در مقابل آن ۴۹.۹ درصد مردم کشور اساسا ورزش نمی‌کنند، ممکن است سوال پیش آید این نرخ رشد بیماری و نرخ رشد کم تحرکی چگونه با این ۵۱ درصد همخوانی دارد؟ تحلیل صورت گرفته از سوی فدراسیون ورزش‌های همگانی نشان می‌دهد تنها ۲۳ درصد از ۵۱ درصد از مردمی که ورزش می‌کنند به میزان لازم و کافی ورزش می‌کنند و اگر در مجموع نگاه کنیم تقریبا از جمعیت کل نیز احتمالا همان ۲۳ درصد هستند که به میزان مناسب از نظر روز و ساعات تعریف شده فعالیت ورزشی دارند که این نوع ورزش ها باعث کاهش عوارض کم تحرکی خواهد شد و سلامت را برای آن ها به دنبال خواهد داشت، در عین حال باید اعلام کرد حدود ۷۰ درصد مردم ایران یا ورزش نکرده یا به میزان کافی ورزش نمی‌کنند تا اینگونه بتوان تاثیرات مثبت خود را در سلامت فردی و اجتماعی کشور نشان داد.

ورزش مناسب برای هر رده سنی متفاوت است، به طور مثال از سوی سازمان بهداشت جهانی اعلام شده است که میزان مناسب ورزش برای افراد بزرگسال ۱۵۰ دقیقه در هفته با شدت متوسط است اما در کودکان روزی یک ساعت بازی توصیه می‌شود، بنابراین متناسب با شرایط سنی در صورتی که شرایط سلامت روح و جسم مدنظر قرار گیرد میزان مناسب ورزش تعریف شده است.

تا اینجای کار می توان نتیجه گرفت ورزش در ایران نتوانسته است به عنوان یک امر فراگیر در جامعه تبدیل شود و خود را نهادینه کند و آمار سلامت و بیماری‌ها چنین نتیجه‌گیری را تایید می‌کند و در نهایت اینکه ورزش به عنوان یک ابزار برای تغییر سبک زندگی، نتوانسته است در رفتار مردم ایران ظهور و بروز پیدا کند.

این نتایج نگران کننده چه هشدار جدی را برای سلامت جامعه ایرانی به همراه دارد؟

هشدار جدی که در این رابطه باید به مردم بدهیم این است که کم تحرکی، افزایش وزن و چاقی، رشد بیماری‌ها، افزایش میزان مرگ و میر ناشی از کم تحرکی در دو دهه گذشته رو به افزایش بوده و این روند به دلیل ورود جمعیت ایران به مرحله‌ میانسالی در سال ۱۴۰۰ ادامه خواهد داشت و تشدید پیدا می کند. برای کاهش سرعت این روند نیازمند تغییرات جدی و آنی در رویکردهای ورزشی کشور هستیم و باید نسبت به حمایت از توسعه ورزش همگانی تصمیمات مهم و سختی اتخاذ شود و سیاست‌های نوینی در کلان ورزش کشور تعریف و اجرا شود.

چرا شاهد چنین پدیده ای هستیم و ورزش نتوانسته جایگاه خود را در حوزه سلامت بدست آورد؟ ساده تر اینکه چرا نتوانسته‌ایم در بخش ورزش همگانی و بهبود سلامت جسمانی مردم ایران موفق باشیم؟

دلایل متفاوتی در این زمینه وجود دارد، یکی از اصلی‌ترین دلایل این است که سبک زندگی مردم تغییر کرده است، مردم در طول ۲۰ سال گذشته فعالیت‌های بدنی و ورزشی بیشتری داشتند، بیشتر ورزش می‌کردند، بیشتر پیاده‌روی می‌کردند، به میزان بیشتری از دوچرخه استفاده می‌کردند، غذاهای چرب کمتری مصرف می‌کردند، استفاده بی‌رویه از وسیله نقلیه نداشتند و به صورت بی‌رویه از تکنولوژی استفاده نمی کردند، این ها به عنوان مسائلی هستند که موجب شده است سبک زندگی در جامعه ایرانی تغییر کند. باید خاطرنشان کرد که این تغییر سبک زندگی در کشورهای پیشرفته با تدوین نسخه‌های مکمل نیاز جامعه را پاسخ داده است و علی‌رغم توسعه و پیشرفت تکنولوژی در این کشورها، میزان مطلوب فعالیت‌های ورزشی و بدنی با اجرای برنامه‌هایی تعریف و محقق شده است ...

یکی از دلایل دیگر این است که در قانون اساسی کشور اصل سوم را داشتیم که آنجا حاکمیت موظف بود ورزش رایگان را در اختیار مردم قرار دهد، اما این اصل مترقی نیز مورد توجه قرار نگرفت و در نهایت ورزشی که به عنوان یک بنیان اساسی زندگی مردم را هدف قرار می‌داد مورد غفلت واقع شد و به تدریج به سمت رویکردهای دیگر ورزش از جمله ورزش قهرمانی و حرفه‌ای سوق پیدا کردیم و فعالیت‌های ورزشی که می‌توانست سلامت جامعه را بهبود بخشد، فراموش شد.

این عوامل که به آن ها اشاره شد فرادستی هستند و باید بدانیم تغییر سبک زندگی یک امر جهانی است و کم توجهی به اصل سوم قانون اساسی یک امر حاکمیتی تلقی می شود، اما آنچه که در ورزش اتفاق افتاده است و ما به شکل جدی باید به آن توجه داشته باشیم این است که رویکرد مورد استفاده در ورزش همگانی اثربخشی کاملی نداشته و صرفا سعی کرده‌ایم با برگزاری رویداد، مشکلات کم تحرکی مردم را حل کنیم یا در عین حال تصور بر این بوده است که می‌توانیم با آموزش مشکل کم تحرکی مردم را برطرف نماییم، اما همان گونه که می‌دانید صرف آموزش موانع را رفع نمی‌کند.

به طور مثال در خانواده‌ای که شرایط اقتصادی‌اش اجازه نمی‌دهد به ورزش بپردازد هرچقدر هم آموزش‌ ببیند ولی موانع ورزش کردن برای آن ها برطرف نشود، نمی‌توان شاهد روی‌ آوردن به ورزش بود. نکته مهم این است که گروه‌های مختلف سنی متناسب با اقشار جامعه، موانع متعددی برای مشارکت در ورزش دارند و با یک نسخه نمی‌توان موانع را برطرف کرد. هر گروه سنی باید متناسب با شرایطی که دارد مورد مطالعه قرار گیرد و موانع هر گروه سنی به صورت مجزا بررسی شود تا در نهایت امکان مشارکت بیشتر در ورزش فراهم آید.

موضوع دیگر این است که ما ورزش همگانی را به عنوان یک ورزش ملی تلقی می‌کنیم و زمانی که اصلاح رفتار و فعالیت‌های ورزشی ۸۳ میلیون ایرانی مطرح می‌شود طبیعتا وزارت ورزش و جوانان به تنهایی نمی‌تواند این بار سنگین را به دوش بکشد و باید با یک نگاه سیستمی همه ارکانی که در حوزه سلامت پیشگیری از بیماری و تغییر سبک زندگی دخیل هستند با یکدیگر تعامل کنند، چراکه وزارت ورزش نمی‌تواند مشکل کم تحرکی را بدون این‌که با سایر دستگاه‌ها به فهم مشترک برسد، حل کند.

در جامعه ایرانی ۱۴ میلیون نفر جمعیت کارگر وجود دارد. مگر می‌توانیم کم تحرکی را بدون فعال کردن چنین جمعیت‌هایی برطرف سازیم؟ متاسفانه نگاه سیستمی در ورزش همگانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و فعالیت‌های جزیره‌ای موجب شده است شاهد کاهش میزان فعالیت بدنی در جامعه ایرانی باشیم، همچنین وجود سیاست‌های نامتوازن در ورزش یکی دیگر از عوامل عدم موفقیت بوده است.

تحلیل شخصی بنده این است که در ابتدای انقلاب برای این‌که بتوانیم پرچم کشور را در جوامع بین‌الملل به اهتزاز درآوریم توجه جدی به ورزش قهرمانی در دستور کار قرار داشت، اما به مرور زمان که شاهد تثبیت شرایط بودیم باید به سمت ورزش سلامت‌ محور به عنوان فعالیتی که توده‌های جامعه را در بر می‌گیرد حرکت می‌کردیم و همان نگاه که به ورزش قهرمانی در ابتدای انقلاب وجود داشت، باید در مورد ورزش همگانی نیز مدنظر قرار می‌گرفت که متاسفانه این تفاوت نگاه تاکنون و کماکان پابرجاست.

زمانی که یک استادیوم ۵۰ هزار نفری را برای تماشای مسابقات فوتبال می‌سازیم درست است که برای جامعه مخاطب سرگرمی ایجاد کرده‌ایم، اما این تفریح غیرفعال است و شما میلیاردها تومان از منابع مالی را صرف سازه‌ای کرده‌اید که در اختیار ورزش قهرمانی و نه ورزش همگانی است و مردم عادی نمی‌توانند از این ورزشگاه به منظور ورزش کردن بهره‌مند شوند. در کشور استادیوم‌های بسیار زیادی با ظرفیت بالای ۱۰ هزار نفر ساخته شده و صدها میلیارد تومان برای آنها هزینه شده که مربوط به ورزش قهرمانی بوده و متاسفانه فضایی که در آن جامعه ایرانی بتواند به ورزش بپردازند همچنان حاکم نشده است. پرسش این است که در کنار ورزشگاه‌هایی که برای فوتبال ساخته شده فضای لازم برای کودکان به وجود آمد؟ آیا مجموعه‌های ورزشی ما آمادگی پذیرش سالمندان با توجه به شرایط فیزیکی خاص را دارند؟ قطعا پاسخ منفی است و هرچه ساخته‌ایم برای ورزش قهرمانی ایجاد کرده‌ایم و ورزش همگانی در کنار ورزش قهرمانی مورد توجه واقع نشده است، در حالی که این نگاه باید برعکس باشد.

زمانی که شما منابع مالی‌تان را به سمت ورزشگاه‌ها سوق می‌دهید به این معناست که به ورزش قهرمانی توجه داشته‌اید که در نهایت زیرساخت‌ها و منابع مالی را به این حوزه اختصاص می‌دهد. اعتباری که وزارت ورزش و جوانان به فدراسیون‌ها اختصاص می‌دهد ۷۰ درصد در حوزه قهرمانی، ۲۰ درصد در ورزش همگانی و ۱۰ درصد مربوط به حوزه بانوان است. این بدان معناست که اگر یک فدراسیون به طور مثال ۱۰ میلیارد تومان اعتبار اخذ کند باید ۷۰ درصد آن را که معادل هفت میلیارد تومان است به ورزش قهرمانی اختصاص دهد، ۲۰ درصد آن را با رویکرد همگانی مدنظر قرار گیرد و ۱۰ درصد آن را به ورزش بانوان اختصاص دهد. تناسب همین مبالغ نشان می‌دهد که وزن ورزش قهرمانی سه برابر و حتی بیشتر از ورزش همگانی است، بنابراین به دلایلی که تشریح شد نتوانسته ایم در توسعه ورزش همگانی سلامت محور موفق باشیم و عمده دلیل ناموفقیت ما نیز به این برمی‌گردد که  نیازهای جامعه مخاطب خود را به درستی تشخیص نداده ایم و برنامه‌هایی را نیز که تدوین و اجرا کرده ایم مطابق با میل جامعه مخاطب نبوده که بتواند زمینه‌ساز مشارکت آن ها شود. متاسفانه عمده برنامه‌های ورزش همگانی در کشور به پیاده‌روی خانوادگی خلاصه شده است که طبیعتا یک بار پیاده‌روی هیچ تاثیری در سلامت ندارد، آن هم پیاده‌روی که انگیزه‌های بیرونی دارد و نمی‌تواند سبک زندگی و رفتار افراد جامعه را تغییر دهد.  

- علل عدم موفقیت در توسعه ورزش همگانی را تشریح کردید، اما به سهم حاکمیت و مردم در عدم این موفقیت اشاره نشد.

حاکمیت باید در ورزش سلامت محور سرمایه‌ گذاری کند و به طور حتم مردم در این زمینه نقش دارند، اما به نظر می‌رسد براساس روند موجود، ۱۶ درصد از مردم نیازمند آموزش هستند و باید به آن ها آموزش‌های لازم را ارائه کرد تا با اصلاح نگرش به سمت ورزش سوق داده شوند، بنابراین با آموزش دادن به مردم می‌توانیم ۱۶ درصد جامعه را به سمت فعالیت‌های ورزشی علاقه‌مند کنیم. حدود ۱۶ درصد از مردم ایران نیز باید از طریق قانون ملزم به ورزش کردن شوند و به آن ها تاکید کرد که اگر فعالیت ورزشی نداشته باشند به امتیازات منفی در جامعه و محیط کار نظیر عدم ارتقاء شغلی دچار می‌شوند، بنابراین در کنار آموزش باید از قوانین نیز بهره‌مند شویم اما متاسفانه هم‌اکنون در کشور قانونی وجود ندارد که ورزش را اجباری کند که این مساله یکی از خلاءهای موجود است.

در عین حال ۶۸ درصد مردم باید مورد کمک واقع شوند و در حالی که آن ها قبول دارند ورزش مفید است اما موانعی پیش‌روی‌شان قرار دارد که مانع از ورزش کردن آن ها می‌شود؛ به طور مثال ممکن است دانش آموزانی بخواهند از فضای ورزشی استفاده کنند، اما حجم دروس یا فضای محیط مدرسه به آن ها اجازه ندهد به میزان کافی و مناسب فعالیت ورزشی داشته باشند. شاید جوانانی علاقه‌مند به ورزش کردن باشند، اما هزینه‌های مربوط به تجهیزات ورزشی، اماکن ورزشی و...به آن ها اجازه ورزش کردن را ندهد. حتی ممکن است سالمندان دلایل متعددی برای ورزش نکردن داشته باشند، بنابراین باید با بازاریابی اجتماعی، گروه‌های مختلف سنی مورد مطالعه قرار گیرند و ببینیم چه موانعی بر سر راه هر گروه قرار دارد تا حاکمیت با در نظر گرفتن شرایط مختلف و راهکارهای مناسب فضای مورد نیاز برای افزایش میزان فعالیت ورزشی در جامعه را فراهم کند.

در مجموع باید یادآور شد که عده‌ای از مردم با آموزش به ورزش کردن روی می‌آورند. عده‌ای علی‌رغم آموزش‌های لازم اما حاضر به ورزش نیستند و باید از قوانین و الزامات لازم در مورد آنها بهره برد و سومین گروه آن هایی هستند که برای ورزش کردن باید مورد کمک واقع شوند و با ایجاد شرایط لازم فضای انجام فعالیت ورزشی را برای آن ها به وجود آورد.

پیام ما این است متناسب با گروه‌های مخاطب جامعه باید بتوانیم برنامه‌های متنوعی را با کاهش موانع مشارکت اقشار مختلف فراهم کنیم. آموزش به تنهایی پاسخگو نیست، صرفا نمی‌توانیم با ایجاد انگیزه موفق باشیم و حتما باید با مکانیسم تغییر رفتار برای گروه‌های مختلف نسخه‌های متفاوتی را در نظر بگیریم. حتی در حوزه آموزش نیز یک نسخه پاسخگو نیست و هر گروه سنی با ادبیات خاصی نیازمند ارائه‌ آموزش‌های لازم است تا بتوانیم بیشترین جذب را داشته باشیم. برای فهم بهتر مساله سهم مردم و حاکمیت در عدم موفقیت در حوزه ورزش همگانی، می‌توانیم به الزام و اجبار مردم در استفاده از کمربند ایمنی اشاره کنیم. آیا تا قبل از این‌که این مقوله قانونی شود و به صورت اجبار درآید مردم تا این حد از کمربند ایمنی استفاده می‌کردند؟ ایجاد قانون وظیفه حاکمیت است و در حوزه اصلاح رفتاری چه از بعد فرهنگی و چه از بعد قانونی باید شاهد دخالت دولت بود. نقش مردم این است که پس از ایجاد بستر از سوی حاکمیت، به خوبی متوجه مساله شوند و ضمن آگاهی ‌بخشی از سوی حاکمیت و درک مطلب از سوی مردم در نهایت شاهد مشارکت هرچه بیشتر در حوزه ورزش همگانی باشیم چراکه سهم مردم میزان مشارکت آن هاست که با کاهش موانع مشارکت افزایش می‌یابد.

علت اصلی عدم موفقیت در توسعه ورزش همگانی علی‌رغم موارد اشاره شده چیست؟

طی چند سال گذشته و به ویژه دو سال اخیر، برگزاری رویداد بسیار مورد تاکید و نگاه نیز به سمت برگزاری پیاده‌روی خانوادگی بود و عمده توجه وزارت ورزش و جوانان به رویدادهایی از این دست خلاصه و تصور می شد که با افزایش رویدادها میزان مشارکت افزایش می‌یابد. سوالی نیز که برای ما به وجود آمد این بود که علت اصلی عدم موفقیت در توسعه ورزش همگانی علی‌رغم موارد اشاره شده چیست؟

رفتار کم تحرک در جامعه نهادینه شده است و مساله ما تغییر رفتار در جامعه مخاطب است، تغییر رفتار یک مکانیسم روانشناختی و آموزشی مبتنی بر رفتارشناسی بوده که باید به آن توجه داشت و به صورت مرحله‌ای باید از متخصصان ذیربط بهره برد. متاسفانه در جامعه ورزش از وجود متخصصان رفتارشناسی بهره‌مند نبوده ایم تا بتوانیم رفتار شهروندان را متناسب با شرایطی که وجود دارد تغییر دهیم، بنابراین مساله‌ اصلی ما مدیریت تغییر رفتار در حوزه ورزش سلامت محور در بین میلیون‌ها ایرانی است تا به صورت فعالانه ورزش کنند.

ما به دنبال رویکردی هستیم که اصلاح نگرش را به دنبال داشته باشد، از طریق آموزش رقم بخورد، نیاز جامعه را فراهم کند، موجب ایجاد زیرساخت شود و هم با یک مشارکت میلیونی همراه شود، چرا که تنها نمی‌توان با ارائه برنامه زمینه‌ساز ورزش کردن مردم شد و باید به تمام این موارد در جایگاه خود توجه ویژه داشت. در عین حال باید در زمینه فواید ورزش با مردم صحبت کنیم تا با ایجاد علاقه‌مندی در میان آن ها مشارکت ورزشی جامعه ایرانی را افزایش دهیم. بروید و بررسی کنید چند درصد از برنامه‌های ارائه شده در رسانه‌ها برای اصلاح نگرش است؟ متاسفانه آنچه در این زمینه نشان داده می‌شود مربوط به حوزه قهرمانی است، آیا با نشان دادن فوتبال مردم به فوتبال روی می‌آورند و فوتبال بازی می‌کنند؟ قطعا پاسخ منفی خواهد بود.

به موارد متعددی اشاره کردید اما به طور مشخص بگویید چه برنامه ای برای افزایش سهم ورزش سلامت محور در کشور دارید؟

باید بدانیم که ورزش همگانی قابل مقایسه با رشته‌های مهارتی نظیر فوتبال، والیبال، بسکتبال و رشته‌هایی از این دست قابل مقایسه نیست. سالیان سال است که تلاش می‌کنیم مردم در ورزشگاه‌ها مسائل فرهنگی را رعایت کنند و به طور مثال از رفتارهای پرخاشگرانه در ورزشگاه های فوتبال بپرهیزند، اما چه میزان در این زمینه موفق بوده‌ایم؟ این مساله نیازمند یک فضای فرهنگی مناسب است و دقیقا در روی آوردن به ورزش همگانی و افزایش میزان مشارکت مردم بخشی از کار ما به مقوله فرهنگ مربوط می‌شود. ما در فدراسیون همگانی با بودجه‌ای محدود و کم توجهی در کلان ورزش کشور مواجهیم و نیروی انسانی محدودی نیز داریم.

اولین اقدامی که در این رابطه مدنظر قرار دادیم آسیب شناسی بود. در حال حاضر می‌دانیم مشکل چیست و باید از چه رویکردی به منظور توسعه ورزش سلامت محور استفاده کنیم. در این رابطه باید یک برنامه ملی داشته باشیم و با دستگاه‌هایی که متولی اقشار مختلف هستند نظیر وزارت آموزش و پرورش، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، وزارت علوم، مجموعه‌های نیروهای مسلح و...دور یک میز بشینیم و فعالیت‌ها را پیش ببریم. همه اجزای سیستم باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند و برنامه‌های تعریف شده در حوزه کم تحرکی را عملیاتی کنند. کارگروهی که قرار است فعالیت‌های مربوط به کم تحرکی و توسعه فعالیت‌های ورزشی در کشور را مدیریت کند، باید شامل همه دستگاه‌های کشور بوده و اگر غیر از این باشد به نتیجه نمی‌رسد. کم تحرکی یک مشکل ملی است که نیازمند تعامل و هم‌افزایی دستگاه‌ها در سطح کشوری بوده تا با تعاملات صورت گرفته از فعالیت‌های جزیره‌ای پرهیز شود.

مورد دیگر دست یافتن به ادبیات مشترک بوده و این ادبیات مشترک براساس الگویی است که جامعه فعال، اصلاح نگرش، محیط فعال، توسعه زیرساخت‌ها، ارائه برنامه‌های جذاب و کاربردی، سیستم فعال، پشتیبانی مالی و...را شامل می‌شود.

آموزش و پرورش دارای ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دانش‌آموز است و ما نمی‌توانیم این جامعه میلیونی را رها کنیم. حدود پنج میلیون دانشجو داریم و وزارت علوم از این حیث می‌تواند کمک شایانی به ما داشته باشد. حدود ۱۴ میلیون کارگر داریم، بنابراین وزارت کار باید به کمک ما بیاید. حدود ۲۰ میلیون بسیجی در کشور وجود دارد و در این راستا باید بسیج در کنار فدراسیون ورزش‌های همگانی باشد، بنابراین هر دستگاهی به نوبه خود از اهمیت بسیار بالایی در حوزه ورزش‌های همگانی برخوردار است و صرفا با برگزاری رویداد اتفاقی نمی‌افتد و باید شاهد تغییر نگرش در قشرهای مختلف از جمله دانش آموزان، دانشجویان، نیروهای مسلح، کارگران و... باشیم.

دستگاه‌ها باید از حداقل تجهیزات به منظور انجام فعالیت‌های ورزشی توسط افرادی که زیرمجموعه آن ها به عنوان جامعه مخاطب تلقی می‌شوند برخوردار باشند. فدراسیون ورزش‌های همگانی وظیفه هماهنگی دستگاه‌های مختلف در حوزه ورزش‌های همگانی را برعهده دارد و این اتفاق کلید خورده است. گام بعدی این است که علاوه بر تبیین برنامه‌های مشترک برای هر یک از این دستگاه‌ها، برنامه مجزایی برای مخاطبان آن ها تعریف شود، چرا که نیاز در اقشار مختلف متفاوت است و باید به این مساله توجه کنیم. وظیفه دیگر ما این است که متناسب با ظرفیت‌های هر گروه ملی، محیط‌های مربوطه را فعال کنیم و پس از آن طبق چارچوب‌های علمی پایش انجام دهیم و بتوانیم ارزیابی درستی از پیشبرد فعالیت‌ها داشته باشیم.

فدراسیون ورزش های همگانی چه برنامه ای به منظور بهبود اوضاع در حوزه سلامت جسمانی کشور دارد؟

باید بدانید که دشمن ما در سطح ملی کم تحرکی است و پروژه‌های مختلفی در این زمینه تعریف شده است تا با هماهنگی و هم‌افزایی عملیاتی در بین دستگاه‌های ملی همکار در توسعه ورزش همگانی گام برداریم. یکی از پروژه‌های عملیاتی تعریف شده تا پایان سال ایجاد قرارگاه عملیاتی با مشارکت دستگاه‌هایی نظیر سازمان بهزیستی، وزارت‌خانه‌های آموزش و پرورش، علوم، بهداشت، کار، تعاون و رفاه اجتماعی، ستاد کل نیروهای مسلح، سازمان بسیج مستضعفین و نیز نماینده‌های سمن‌های ورزشی است که باید تا بیستم آبان‌ماه سال جاری ایجاد شود.

پروژه دیگر طراحی و توسعه شهرهای ایران با تمرکز بر حمایت از شهروند فعال است و در این زمینه شهرداران در راستای ایجاد مسیرهای مناسب جهت پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری گام برمی‌دارند و شهر را برای فعالیت جسمانی بیشتر و نه صرفا به منظور تردد خودروها طراحی می‌کنند.

ایجاد شبکه ملی سمن‌های ورزشی، ایجاد شبکه ملی کمیته‌های ملی فدراسیون‌های ورزشی، ایجاد شورای مشورتی نمایندگان حامی ورزش همگانی کشور با هدف حمایت‌طلبی مجلس شورای اسلامی در حیطه تصویب قوانین و سیاست‌گذاری ورزش همگانی، ساماندهی و حمایت مربیان ورزش‌های همگانی به عنوان رکن اصلی توسعه، ایجاد نرم‌افزار ملی مشارکت ورزش‌های همگانی که میزان مشارکت را افزایش می‌دهد و نیز تربیت منابع انسانی برای مدیریت در سال‌های آینده ورزش‌های همگانی از دیگر پروژه‌های تعریف شده در سال ۱۳۹۹ است.

همچنین آگاهی بخشی به عموم مردم و اصلاح نگرش نسبت به فواید ورزش‌های همگانی با حمایت رسانه‌ها، برگزاری لیگ ورزش‌های الکترونیک فعال با هدف بهره‌گیری از جذابیت ورزش‌های الکترونیک در کاهش کم تحرکی مخاطبان، برگزاری جشنواره تفریحی رقابت‌های ورزش‌های همگانی بسیجیان کشور، برگزاری لیگ‌های مهدکودک‌های ایران، طرح آوای ورزش در همسایگی که از طریق آن مربیان باشگاه‌ها به نزدیکی مجتمع‌های مسکونی می‌روند و در طول زمان مناسب موجبات ورزش مردم را فراهم می‌کنند،

برگزاری لیگ‌ ورزش‌ کارگری کشور و المپیاد ورزشی کارکنان دولت با هدف نهادینه کردن تمرینات منظم و برندسازی ورزش‌های همگانی، ایجاد سواد ورزشی در بین ایرانیان، ایجاد شبکه حمایت‌طلبی مومنانه و ولایی با جذب حمایت معنوی و مادی سازمان‌هایی که به کاهش کم تحرکی نگاه ولایی دارند، ایجاد باشگاه‌های تن‌درستی و نظام‌مندی مربیان تندرستی، ایجاد سامانه ملی ایران فعال و نیز برگزاری لیگ پیاده‌روی ایرانیان با هدف جذب مشارکت حداکثری خانواده‌های ایرانی از دیگر پروژه‌هایی است که از سوی فدراسیون ورزش‌های همگانی در سال ۱۳۹۹ در دستور کار قرار می‌گیرد.

بودجه تخصیص یافته به فدراسیون ورزش‌های همگانی در سال گذشته حدود سه میلیارد تومان بود، رقمی که شاید به اندازه قرارداد یک بازیکن لیگ برتری در فوتبال ایران نیز نباشد. اگر شما به عنوان متولی اصلی ورزش کشور مسئولیت تقسیم منابع مالی را عهده‌دار بودید، چه بودجه‌ای را برای فدراسیون ورزش‌های همگانی در نظر می‌گرفتید؟

به طور حتم بودجه فدراسیون ورزش‌های همگانی کافی نیست و توسعه ورزش همگانی در ایران به سه هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد، این درحالی است که میلیون‌ها ایرانی دچار کم تحرکی هستند.توسعه ورزش همگانی در ایران به سه هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد، این درحالی است که میلیون‌ها ایرانی دچار کم تحرکی هستند. و برنامه‌های مختلفی تعریف شده است که حتما نیازمند پشتیبانی مالی و معنوی خواهند بود. جالب است بدانید طرحی در آمریکا مربوط به افزایش میزان فعالیت بدنی جوانان مدنظر قرار گرفت و معادل ۳۹۰۰ میلیارد تومان اعتبار از سوی مجلس سنای آمریکا به آن اختصاص یافت، اما نکته قابل تامل این است که بودجه اختصاص یافته به ورزش همگانی در فدراسیون‌های ورزشی ایران تنها حدود ۴۰ میلیارد تومان است و در مورد فدراسیون‌ ورزش های همگانی نیز قرار است بودجه به چهار میلیارد تومان افزایش یابد و باید توجه داشت که که بودجه این فدراسیون در سال ۱۳۹۸ کمتر از سال ۱۳۹۷ بود و باید بدانیم مشکل ما با یک میلیارد و دو میلیارد حل نمی‌شود.

به گفته شما حدود ۷۰ درصد مردم ایران یا ورزش نمی‌کنند و یا ورزش ناکافی دارند، بعد از حضور چهار ساله‌تان در فدراسیون ورزش‌های همگانی این رقم تا چه میزان کاهش خواهد یافت؟

قطعا تمام تلاش ما افزایش میزان فعالیت بدنی و ورزشی در جامعه است، اما باید هدف‌گذاری‌ها در سطح ملی تحقق یابد و ما نیز به عنوان فدراسیون تلاش می‌کنیم پروژه‌های خود را اجرایی کنیم و از این طریق شاهد کاهش کم تحرکی در بین ایرانیان باشیم. هر چقدر درصد بیشتری از مردم ورزش کنند شاهد توسعه‌یافتگی در این راستا خواهیم بود اما اگر بتوانیم به جای ۲۳ درصد، شاهد فعالیت ورزشی در بین نیمی از ایرانیان به صورت منظم باشیم به نقطه مطلوبی رسیده‌ایم. هم‌اکنون در کشورهای حوزه اسکاندیناوی میزان فعالیت ورزشی در بین مردم ۶۰ تا ۷۰ درصد است و امیدواریم روزی برسد که ما نیز به چنین اعدادی برسیم، هرچند متاسفانه در حال حاضر با سیل کم تحرکی در جامعه مواجهیم و همه دستگاه‌ها باید پای کار بیایند تا این هیولا را شکست دهیم.