پلیس خوب؛ پلیس بد در ماجرای برجام

محمدصادق مصطفوی، گروه تعاملی الف،   3990601037 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
پلیس خوب؛ پلیس بد در ماجرای برجام

در روزهای اخیر، قطعنامه پیشنهاد شده از سوی ایالات متحده با هدف تمدید ممنوعیت خرید تسلیحات توسط ایران، با مخالفت قاطع اعضای شورای امنیت روبرو شد و در ظاهر شکستی مفتضحانه برای دیپلماسی کاخ سفید به وجود آورد، تا جایی که ابعاد این ناکامی می‌تواند انتخابات ریاست جمهوری این کشور را با توجه به جایگاه شکننده ترامپ نسبت به رقیب دموکراتش بایدن تحت تأثیر قرار دهد، تأثیری که ترامپ و مشاورانش به خوبی از ابعاد آن آگاه هستند.

ترامپ از روزهای ابتدایی قرار گرفتن در مسند ریاست جمهوری ایالات متحده با پشت پا زدن به تعهدات اوباما در حوزه توافقات هسته‌ای به صورت یکجانبه دست به نقض توافقنامه برجام زد و با هدف تغییر در رفتار جمهوری اسلامی ایران علاوه بر تقویت ساختار تحریم‌ها تلاش کرد تا از فروپاشی آن علیرغم تعهداتی که پنج بعلاوه یک در برجام داده بودند ممانعت به عمل آورد و فضا را برای توافقی جدید که نسبت به برجام موضوعات منطقه ای و موشکی را نیز شامل شود، محیا سازد.

تلاش آمریکا برای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی تحمیل شده بر کشور ایران یکی از ابعاد مهم این ماجرا است که بر اساس دو راهبرد طراحی شده بود:
الف- همراه شدن تلویحی کشورهای عضو شورای امنیت و به ویژه اعضای دائم این شورا با سیاست های ضد ایرانی دولت ترامپ در راستای تشدید هرچه بیشتر تحریم ها و زمینه سازی برای توافقنامه جدید؛
ب- تأثیر گذاری برای دستگاه تصمیم ساز و تصمیم گیر در دولت جمهوری اسلامی ایران، با هدف ترسیم نمودن آینده ای نامعلوم در رابطه با کاهش و نابودی تحریم های موجود و مهیا ساختن شرایط برای امضای توافقنامه آتی؛

این اقدام آمریکا به قطعنامه ۲۲۳۱ شواری امنیت باز می‌گردد، بر اساس قطعنامه مذکور تحریم های تسلیحاتی ایران در ۲۷ مهرماه سال جاری تعلیق می‌شود، از این رو آمریکا در تلاشی حساب شده، سعی داشت تا با تصویب قطعنامه ای ۱۵ بندی نه تنها ساختار تحریم‌های تسلیحاتی ایران را حفظ کند، بلکه ابعاد آن را تا جای ممکن به حوزه تسلیحات متعارف نیز بکشاند، لیکن پالس‌های منفی ای که از سوی متحدین آمریکا و سایر اعضای شورای امنیت به این کشور مخابره می شد حکایت از عدم رضایت آن ها برای تصویب این قطعنامه داشت، در نهایت آمریکا قطعنامه ای محدود شامل دو بند را به شورا ارائه داد که به جز جمهوری دومنیکن و خود آمریکا موافق دیگری نداشت.

پیرامون چرایی مخالفت قاطع چین و روسیه و همچنین رأی ممتنع طرف‌های اروپایی و غیر متعد که همراه با نوعی مخالفت بود، توجه به دو نکته ضروری به نظر می‌رسد:
الف- عملکرد سال‌های اخیر کاخ سفید در حوزه سیاست خارجی از جمله بدعهدی در توافقات بین المللی و بی اعتنایی به منافع سایر کشورها و خروج از پیمان نامه‌های بین المللی نه تنها موجب تقویت جایگاه ایالات متحده در موضوعات بین المللی نشده است بلکه جایگاه این کشور را در میان سایر قدرت های جهانی با تزلزل روبرو کرده است از این رو می‌توان گفت ترامپ در حوزه سیاست خارجی کارنامه مناسب و قابل قبولی نداشته است؛

ب- پیروزی‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و همچنین سیاست خارجی موجه این کشور در رفتار با سایر دولت ها و پایبندی به توافقات بین المللی از سویی و شفاف سازی در حوزه برنامه‌های هسته‌ای که هرچند به ظاهر دغدغه اصلی طرف‌های غربی و سایر قدرت‌های بین المللی بوده است سبب شد تا این کشورها علیرغم میل باطنی خود در این قدم مهم مسیر متفاوتی از آمریکا در پیش گیرند، لیکن این تغییر مسیر در حوزه تاکتیکی رخ داده است و نه در حوزه راهبردی و کماکان در حوزه راهبردی طرف‌های غربی متفق القول تلاش دارند تا رفتار جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهند.

در رابطه با تغییر تاکتیک غرب پس از خروج آمریکا از برجام باید اشاره کرد، هر چند در ظاهر کشورهای غربی خود را مخالف ادامه تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران نشان دادند اما در واقع این اقدام را در قالب بازی سیاسی «پلیس خوب، پلیس بد» می توان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد، در این بازی برای تحمیل رفتار بر فرد یا کشور مورد نظر طرف منازعه به دو گروه تقسیم می شود، بخش یا گروهی تلاش می کند تا با فشار حداکثری انتظارات فرد یا کشور مورد نظر را برای دادن امتیاز و یا تغییر رفتار به پایین ترین سطح ممکن بکشاند و از سوی دیگر، بخش و گروه دیگر در مرحله بعد با دادن حداقل امتیاز و با توجه به کاهش سطح انتظارات طرف مقابل در مرحله اول به هدف نهایی که تغییر رفتار و دادن امتیاز حداکثری از سوی کشور یا شخص مورد نظر هست، دست می‌یابد.

در مورد کشور ایران نیز می‌توان گفت ماجرای تحریم تسلیحاتی و تلاش آمریکا برای ادامه آن و بازی زرگری طرف‌های اروپایی یک بازی به این شکل است، از سویی آمریکا با فشار حداکثری در تلاش است تا سطح انتظارات ایران برای توافق آتی را به پایین تر جایگاه ممکن بکشاند و از سوی دیگر اروپا با معرفی خود به عنوان ملجأ ایران، با دادن حداقل امتیاز به ایران حوزه توافقات آتی را به موضوعات موشکی و منطقه ای خواهد کشاند، در یک کلام ایران برای فرار از اتفاق خیلی بدتر به اتفاف بدتر پناه خواند برد، در حالی که تجربه سده‌های گذشته و وعده‌های الهی حکایت از این دارد که در برابر مستکبرین و زورگویان راه نجاتی جز مقاومت و اعتماد بر وعده های الهی وجود ندارد.