نیاز به بازنگری رسانه‌ای در مبارزه با فساد

علیرضا یگانه، گروه تعاملی الف،   3990418016
نیاز به بازنگری رسانه‌ای در مبارزه با فساد

پرده اول: مانند قهرمانان ملی وارد می‌شوند با چهره‌های بشاش، لبهایی خندان و مهمتر از همه سرهایی بالا! فقط نقش بستن مدال افتخار بر سینه هایشان را کم دارند که اگر آن را هم در صحن‌های علنی دادگاه دریافت کنند، کلکسیون افتخاراتشان کامل می‌شود. بله این است حال و روز اختلاس گران و مفسدان اقتصادی و باندهای کار چاق کن و... که اتفاقا خیلی هایشان روزگاری باصطلاح خادم ملت هم بوده اند از خاوری اش بگیرید تا رییس فلان بانک و معاون بهمان وزارت و داماد و فرزند فلان وزیر و آقازاده‌هایی که به برکت ژن های جهش یافته شان یک شبه ره صد ساله پیموده اند و...

پرده آخر: شب و روزی  نیست که اخبار رسانه ملی را باز کنی و در آن خبری از رسیدگی علنی به جرمهای رنگارنگ باندهای مختلف فساد نشنوی. شده اند پیام بازرگانی بخش‌های مختلف خبری که بینندگان پای خبر از دیدنشان حالت تهوع می‌گیرند و با دیدنشان هزاران زیر زبانی را نثار عالم و آدم می‌کنند. و شاید اگر اوضاع اقتصادی شان مساعد بود مطمئنا حواله می‌کردند استکانی یا قندانی محضر تلویزیون. شاید یک هدف از نمایش شدت رسیدگی به جرایم این آقایان، امید آفرینی بین آحاد مردم و بیان جدیت و عدم تعارف دستگاه قضا با هیچ کس مثلا داماد فلان وزیر یا معاون اجرایی رییس سابق فلان قوه و ... باشد ولی حتی اگر این اصل لازم را هم بپذیریم، نمی‌توان از موجی از ناامیدی و میزان تحیری که این نمایش‌ها در جامعه بدنبال دارند غافل شد؟

خیلی‌ها می‌گویند باید نیمه پر لیوان را دید و همیشه امیدور بود. ولی به نظر می‌رسد منطقی ترین و معقول ترین کار این است بخش پر و خالی لیوان را باهم ببینیم تا حساب شده عمل کنیم. سوال اساسی و مشترک همه مردم این است که دستگاه قضا و سایر دستگاه‌های متولی چرا با این کرم‌های خون خوار آنقدر مماشات کرده اند که الان تبدیل به اژدها و مارهای دو سر شده اند؟ اصلا دستگاه‌های نظارتی و در راس آنها قوه قضائیه تا چه حدی مقصرند و انتظار از آنها باید تا چه حدی باشد؟ آیا با این شیوه برخورد راه به جایی خواهیم برد؟ یعنی اینکه به جای اصلاح قوانین و بستن گلوگاه های فساد با بازنگری و اصلاح و حتی لغو برخی قوانین جاری و ساری ولی فساد زا و غلط، بنشینیم تا انبوه فسادها اتفاق بیفتند و سپس دنبال قهرمان‌های مبارزه با فساد باشیم؟ آیا منطقی نیست که علاج واقعه قبل از وقوع جنایت شود؟  آیا این فسادها بتازگی شکل گرفته اند یا بصورت نهادینه در لایه مختلف وجود داشته اند؟!  تقریبا عوامل اصلی این فسادها در بدنه دستگاه‌ها حضور داشته اند. آیا قوانین رنگارنگ، بدرد نخور و بعضا یک شبه تصویب شده ما که در عوض ،هزاران هزار منفذ سوء استفاده آفرین برای فرصت طلبان دارند، باعث این فسادها شده اند؟ آیا و آیا و...

آیا با شیوه‌های فعلی می‌توان به خشکیدن ریشه‌های اصلی فساد امیدوار بود؟ یا عملکرد فعلی ما فقط در حد مسکن درد است و از درمان درد خبری نیست؟ آیا با این لشکرهای فساد و.... می‌خواهیم جلوی دشمنان قسم خورده خود بایستیم؟ مطمئنا این شیوه برخورد که توان فرسا و یاس آفرین هم خواهد بود، زحمت دشمنان این مرز وبوم را کم خواهند کرد و کار به اقدام دشمن نخواهد کشید مگر اینکه به خود بیاییم و دست به اصلاحات گسترده در همه زمینه‌ها بزنیم. بدانیم و بدانیم و بدانیم که مردم خسته اند از حرافی‌ها و وعده وعیدها. آنقدر خسته که توان اعتراض هم ندارند و این رخوت خطرناکتر از هر اعتراضی است. جلب اعتماد مردم سال‌ها زمان می‌برد در حالی که از دست دادن اعتماد مردم براحتی میسر است و نباید گذاشت کار به آنجا بکشد البته اگر نکشیده شده باشد؟

فاعتبروا یا اولوالابصار