درباره آن سه نفر (روسای قوا)

علی دارابی،   3990331009
درباره آن سه نفر (روسای قوا)

خاطره‌ای شیرین از گل‌آقا در خاطرم هست که می‌گفت شبیه حال و روز مملکت ماست. مرحوم صابری فومنی تعریف می‌کرد یکی از نزدیکان شاه عباس، به مهمانی خیاط شهر رفت. خیاط خیلی از او پذیرایی کرد و یک لقمه گُنده از بهترین گوشت در دهانش گذاشت و لقمه گلوگیر شد و مُرد. خیاط ترسید که شاه عباس گردنش را بزند. کچل را برداشت و نشاند دم خانه‌ی طبیب که یعنی مریض است! طبیب برای معاینه آمد و چون تاریک بود، پایش گیر کرد به پای کچل و کچل افتاد! چراغ آورد و دید که ای داد بیداد، کچلِ شاه عباس را از بی‌حواسی کُشت. ترسید و کچل را برداشت و برد در بازار طلافروشان، و نشاند جلوی یک مغازه! جوری که انگار در حال باز کردن در دکان است. 

داروغه چندساعت بعد دید که یک نفر نشسته و در مغازه‌ی طلافروشی را می‌خواهد باز کند، فریاد زد آهای چه می‌کنی؟ وقتی جوابی نشنید، با چوبدستی‌اش زد توی سر کچل و وقتی افتاد و فهمید که چه کسی را زده، آه از نهادش بلند شد که به اشتباه کچل را کشتم! شاه عباس از ماجرای قتل مطلع شد. داروغه قتل را پذیرفت. می‌خواستند قصاص کنند، طبیب گفت قاتل منم و شرح ماوقع داد. می‌خواستند او را قصاص کنند که خیاط گفت، قاتل منم و ماجرا را تعرف کرد!

پیرمردی از میان جمعیت بلند شد و گفت، اجازه دهید جنازه را ببینم، شاید توانستم او را زنده کنم. همه خندیدند. پیرمرد سینه‌ی کچل را فشار داد و تکه گوشت را که هنوز در گلویش مانده بود، بیرون کشید؛ کچل به سرفه افتاد و به هوش آمد. شاه عباس گفت: چطور او را زنده کردی؟ پیرمرد گفت: یک خرده فشار نیاز داشت!

بعد هم مرحوم گل‌آقا می‌گفت در این کشور برای پیش رفتن خیلی از کارها و رفع مشکلات، کمی فشار و پیگیری نیاز است. وگرنه دولت و مجلس و قوه قضاییه، تلاش دارند که مشکلات را حل کنند.

غرض از ذکر این قصه آن بود که وقتی یک مشکل بدون بررسی ابعاد آن، به دیگری واگذار شود و مسئله آنقدر ادامه یابد که همه درگیر آن شوند، می‌تواند، مسائل گسترده‌ای برای مردم و کشور به وجود بیاورد. اگر در هر مرحله‌ای موشکافانه و با دقت، کارها پیش روند، به پرونده‌های کلانی مثل پرونده اکبر طبری یا بانک سامان و موسسات مالی و اعتباری دیگر و پدیده شاندیز و... برنمی‌خوریم.

امروز بیش از هر زمان دیگری، وقت همدلی و همراهی و همکاری است. سه کاندیدای ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۶ در راس سه قوه‌ی کشور قرار گرفتند و می‌توانند مفهوم کار و تلاش را به منصه‌ی ظهور برسانند. اما ذکر سه نکته حائز اهمیت است:

۱؛ چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن: در سال‌های اخیر بدون تامین اعتبار در بخش‌های مختلف و پیش از برنامه‌ریزی اصولی، قول‌هایی به مردم داده شده که تحقق آنها نشدنی بوده و در بلندمدت باعث بدبینی آنها به حاکمیت شده است. اتفاقی تلخ که می‌توان با سعه‌ی صدر مدیریتی، دوری از شوآف (خودنمایی) و هیاهوی بیهوده، بررسی همه‌جانبه موضوعات، شناخت کلانِ مسائل و همکاری با سایر قوا، آنها را حل و فصل کرد. اگر بدون نگاه کردن به بودجه، دولت قولی دهد، یا مجلس بدون لحاظ کردن توان اجرایی، قانونی را مصوب کند، و یا قوه قضائیه بدون دقت در قوانین داخلی، دستورالعمل ها و ملاحظاتی که در روابط سازمانی و وزارتخانه‌ای وجود دارد، احکامی را صادر کند، مشکلات اوج می‌گیرند.

۲؛ ای نور دیده،صلح به از جنگ و داوری: کشور در این برهه بیش از هر زمان دیگری به آرامش و صبر نیاز دارد. از این جهت تحلیل‌های ضدونقیض از طرف هواداران پیشین علیه یکدیگر می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند. دوران انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ تمام شده و اکنون زمان کمک کردن به دولت برای حل و فصل مشکلات حاصل از کرونا و سقوط ارزش ریال است. زمان همراهی کردن با قوه قضائیه برای پیش‌بُرد برنامه ۵ ساله و تغییرات گسترده و ساختاری در قوه قضائیه است که در چهارسال آینده می بایست به آنها دست یابد تا مردم طعم عدالت را بچشند که به فرموده رهبر معظم انقلاب «ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم». همینطور دوران همراهی با مجلس است که بتواند قانون‌گذاری مبتنی بر اخلاق و سرمایه اجتماعی را به‌سامان کند و یک مجلس قوی را به مردم معرفی نماید.

۳؛ نکن کاری که بر پا سنگت آیو: در پایان به عنوان یک معلم دانشگاه و کسی که عمر خود را در انقلاب و صف جهاد سازندگی و بعدها در بخش های مختلف نظام صرف کرده‌ام، توصیه برادرانه‌ام این است که کاری نکنیم یا حرفی نزنیم که چندسال بعد از آن برایمان گران تمام شود. برخی رفتارها و حرف‌ها در دوره های گذشته انتخابات (خصوصا ریاست جمهوری) باعث ایجاد کدورت‌هایی شده که شاید نتوان به سادگی از آنها عبور کرد. باید چنان حرف زد و چنان عمل کرد که اگر ۵۰ سال بعد حرف‌هایمان را جلویمان گذاشتند، شرمنده خدا، خود و مردم نشویم.