فرار معیشت مردم ایران به کانادا و خارج از کشور

علی امیری فراهانی، گروه تعاملی الف،   3990327016 ۷۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
فرار معیشت مردم ایران به کانادا و خارج از کشور

در کانادا حدود 350 هزار ایرانی مقیم هستند که بسیاری از آن‌ها مردمی زحمتکش و دارای درآمد پایین هستند. ولی در سال‌های اخیر همزمان با تغییر شرایط دادن ویزا توسط دولت کانادا از کاری به سرمایه‌گذاری یک اقلیت بزرگی از ایرانیان وارد کانادا شده اند که سرمایه سنگینی را از ایران به کانادا منتقل کردند و خانه‌ها و ویلاهای بزرگی را با قیمت‌های نجومی می‌خرند که فقط مالیات و هزینه نگهداری این ویلاها تا سالی سی هزار دلار و حتی بیشتر است. این اقلیت بزرگ نه تنها پول خانه و ویلا و ماشین را از ایران آورده اند بلکه ماهانه حتی چند هزار دلار هزینه زندگی و پول تو جیببی فرزندان خود را هم از ایران منتقل می‌کنند. 

 بسیاری از آنها یا والدین آنها در ایران یا  درآمد نجومی از ناحیه دولتی یا غیر دولتی (مانند برخی جراحان و متخصصان پزشکی و مدیران بخش خصوصی و تولیدی و بورس و بانک) دارند یا سرمایه گذاری نجومی در بانک‌ها و بورس دارند و یا حتی خانه‌ها و آپارتمان‌های خود را اجاره می‌دهند و درآمد کرایه و یا سود بانکی و بورس و شغل و حتی تمام اموال به ارث رسیده خود در ایران را به کانادا منتقل می‌کنند.

کانادا را فقط به عنوان مثال آوردیم. این الگو تقریبا در تمام کشورهای دنیا از آمریکا تا انگلیس و استرالیا و اروپا و اتریش و فرانسه و امارات و ترکیه و مالزی و حتی اخیرا روسیه که میزبان خیل عظیمی از اینگونه افراد ایرانی هستند جاری است. اگر می‌بینید که قیمت خانه و زمین و کرایه خانه و حتی خدمات پزشکی مانند حق العمل جراحی و سود بیمارستان‌ها خصوصی و... در ایران با دلار سنجیده می‌شود یکی از دلایل عمده آن همین است.   چون هزینه‌های عظیم این افراد و خانواده‌های آنها در کانادا و انگلیس و امریکا و اروپا و استرالیا و امارات و ترکیه و.... اگر هر سال بیشتر نشود قطعا کمتر نمی‌شود. بنابراین هر اندازه کسری بیاورند بر قیمت ملک و کرایه و سرویس و خدمات و تولیدات بنگاه خود در داخل ایران می‌افزایند و این شده است نرم و استاندارد قیمت گذاری اجناس و به خصوص کرایه و مسکن در ایران. و نتیجه آن فشار بسیار بیشتر بر 95 درصد مردم ایران است که نیازی به دلار یا خرج در خارج از کشور ندارند.   

شاید همین است که ظاهرا دولت‌ها و بانک مرکزی تلاش می‌کند که نرخ دلار به نفع وارد کننده و این افراد دستوری پایین بماند. چون هم این افراد به دلیل موقعیت پست سازمانی و حرفه ای نفوذ بالایی در دولت‌ها دارند و هم دولت می‌داند که اگر قیمت دلار به قیمت واقعی آن برسد هم این افراد معترض می‌شوند و هم قیمت‌های داخل ایران را شدیدا مطابق با نرخ دلار و حتی بیشتر از آن بالا می‌برند. وقتی شش فرزند فلان شهردار در امریکا و در گرانترین شهرها و دانشگاه‌ها دنیا زندگی و درس می‌خوانند تصور می‌کنید هزینه آن را شهرداران و شهروندان شهرهای آمریکا می‌پردازند؟!

این در واقع بیان یکی از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران است.  ما در واقع فرار مغزها از ایران به خارج نداریم بلکه فرار سرمایه و در واقع معیشت مردم ایران آن هم به مقدار نجومی در اقتصاد ایران داریم که منشا آن همان میل بیش از پیش و رو به تزاید حتی خانواده‌های از نظر فرهنگی محافظه کار و سنتی که در فرهنگ ایران به طبقه آقازاده شهرت یافتند به مهاجرت یا فرستادن فرزندان خود به کشورهای مرفه غربی است. واقعا جای تعجب است که برخی کارشناسان و متخصصان امور اقتصاد و بانکی دولت و ایران صحبت از تراز مثبت تجاری مثلا واردات و صادرات غیر نفتی می‌کنند و نتیجه می‌گیرند پس چرا باید قیمت ارز بالا برود؟! این دوستان تجربه کرونا را دارند که دیگر خروج توریست‌های ایرانی به خارج از کشور تقریبا صفر شد ولی باز قیمت ارز بالا رفت. مگر در قیمت ارز یک کشور فقط مصرف توریست و خرید چند هزار مسافر یا دلال موثر است؟ بزرگترین رقم و قلم هزینه ارزی کشور همین خروج سرمایه توسط این اقلیت مرفه است که حتی در زمان کرونا هم متوقف نمی‌شود و الی ماشالله از همه اقشار برخوردار جامعه و خانواده‌های قدرتمند است.

برای حل این معضلات هم فقط با بخشنامه و توصیه و خواهش و قدغن کردن و .... کاری از پیش نمی‌رود. برای معضلات امروز جامعه و اقتصاد ایران مانند همین کاهش میل به مهاجرت و زندگی در کشورهای خارج یا برای تشویق مردم به رشد جمعیت یا کنترل قیمت مسکن و... سخنرانی و دستور و بخشنامه کارگر نیست. تمام این معضلات نیاز به کار علمی و برنامه ریز و بازنگری در سیاست‌ها بلند مدت دارد. راه حل‌های آن‌ها بسیار ساده است ولی اجرای آن است که نیاز به اراده و سازماندهی سترگ دارد.  مثلا چرا در سال‌های اخیر قشر جوان از حتی خانواده‌های سنتی ما هم مانند خانواده های دیگر میل به زندگی و تحصیل و درمان در خارج از کشور دارند. گذشته از بیکاری و مشکلات اقتصادی بخش بزرگی از این میل و رغبت به بسته بودن فضای فرهنگی و سختگیری‌های اجتماعی که در خیلی موارد نه تنها کمکی به همان فرهنگ جامعه و سلامت قشر جوان نمی‌کند بلکه با زیاده روی در سختگیری‌ها نتیجه معکوس و افزایش مهاجرت و میل زندگی در خارج از کشور بوجود می‌آورد که خود همانطور که آمد مقدمه فرار عظیم سرمایه کشور و تشدید مشکلات اقتصادی است.

یا در مورد رشد جمعیت  تا ما نتوانیم محیط مناسب اقتصادی و معیشت و رشد اشتغال مولد و واقعی ایجاد کنیم  امکان ندارد بتوانیم روندهای منفی و به شدت مخرب و هراسناک در میزان موالید یا رشد جمعیت و میزان ازدواج را بهبود بدهیم. برای همه جمعیت شناسان و اقتصاد دانان دنیا پدیده ای ناگوار تر از این نیست که جامعه ای قبل از اینکه ثروتمند شود پیر شود!  متاسفانه ما دقیقا در این کانال داریم حرکت می کنیم.  مانند سرپرست خانواده ای که قبل از بازنشستگی هنوز نتوانسته باشد پس انداز یا خانه ای برای خود وخانواده خود در دوران بازنشستگی  فراهم اورده باشد.

 برای حل مشکل قیمت مسکن و خودرو و....هم راه حل‌های ساده و ازمایش شده ای وجود دارد که عصاره ان این است که مسکن و خودرو را از سرمایه ای به مصرفی تبدیل کنیم. مثلا در مورد همین خانه و مسکن  هر اندازه و هر چند سال بگوییم مالیات از خانه‌های خالی ولی عملا امکان اجرا ندارد. ما حتی نمی‌توانیم برخی از مردم را که با بی انظباطی اجتماعی از ماسک استفاده نمی‌کنند برای سلامتی خودشان متقاعد و مجبور به استفاده از ماسک کنیم  چگونه می توانیم خانه‌های خالی را تشخیص دهیم؟ در واقع هیچ کشوری در دنیا نمی‌تواند خانه خالی را تشخصی دهد مگر کره شمالی که صاحب همه خانه ها دولت است.

 تنها راه فنی برای کنترل قیمت مسکن که در همان کانادا و آمریکا و اروپا و ژاپن و... هم اجرا شده و اشاره شد که مثلا یک خانه یک میلیون دلاری در ماه حداقل سه هزار دلار هزینه مالیات و نگهداری دارد حتی اگر خالی باشد و خالی بماند. اگر مالکش هزینه آن را به شهرداری و ملت بدهد اصلا صد سال خالی نگه دارد. بنا بر این راه حل همان مالیات سالانه نیم تا یک درصد بر ارزش کارشناسی شده تمام مستغلات  اعم از خانه و زمین و اپارتمان و حتی زمین‌های زراعی و روستایی و تحاری و صنعتی و... است.  کسی که مالک تکه ای از مستغلات است باید هزینه نگهداری و سرویس ان را به شهرداری‌ها و دهداری‌ها و... بدهد. اگر چنین شود دیگر امکان ندارد که برای کسی بصرفد که خانه احتکار کند یا چند اپارتمان را خالی نگه دارد. البته برخی دوستان فوری خواهند گفت این یعنی کاهش تولید مسکن و گران شدن اجاره و فشار بیشتر به مردم و.... درست می‌فرمایند.  ولی اگر بر اساس برنامه و در دوران انتقالی چند ساله باشد همه این مشکلات را می‌توان مدیریت کرد. مگر تمام کشورهای اروپایی و توسعه یافته آسیایی معجزه کردند؟  آنگاه قیمت‌ها کاهش خواهد یافت و تخصیص منابع در کشورها سالمتر خواهد شد.  نه اینکه سرمایه های یک ملت در برج‌های خالی بدون هر گونه ارزش افزوده انباشته و احتکار شود. این‌ها خیلی مسایل پیش پا افتاده ای در تجربه اقتصادی کشورهای دنیا است ولی در کشور ما کسانی که بخواهند این قوانین را شکل دهند پیش از هر چیز متوجه می‌شوند که خودشان باید بیشترین هزینه و مالیات را به خاطر داشتن چندین خانه و ویلا و آپارتمان بدهند و از انجا که همیشه بخشی و شخصی به مسایل کشور نگاه می کنند فوری از ان پا پس می‌کشند.  مشکلات اینجا ها است.