دی ماه 98 بود که یکی از افراد نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خطایی باور نکردنی هواپیمای حامل مسافر را اشتباهاً موشک تشخیص داد و عملیات پدافند هوایی را بر روی آن اجرا کرد و موجب کشته شدن جمعی از هموطنانمان و همچنین عدهای از اتباع کشورهای دیگر شد. سردار حاجیزاده جلوی دوربینها حاضر شد و مسئولیت این اشتباه را متوجه نیروی هوافضای سپاه دانست و به عنوان فرماندۀ این نیرو، عذرخواهی و اعلام کرد که تابع تصمیمات مقامات قضایی است. در کنار حجم انبوه حملات و نقدهای منصفانه و غیر منصفانه به سپاه بابت چنین اشتباه بزرگی، این صداقت و این شجاعت در پذیرش مسئولیت تحسینبرانگیز بود و در نتیجۀ آن بخشی از جامعه که عمدتاً افراد انقلابی بودند، سردار حاجیزاده را قهرمان دانستند و خصوصاً در فضای مجازی به تقدیر از خدمات چندین سالۀ ایشان در دفاع از کشور و اقتدار آفرینی برای ایران اسلامی پرداختند.
در اردیبهشت 99 نیز وقتی مداح اهلبیت علیهمالسلام در رسانۀ ملی با اشک و آه به تعریف جریانی پرداخت که مناسب شأن و منزلت امامحسین علیهالسلام نبود و در صحت آن تردید جدی وجود داشت، از یک طرف شاهد حجمی از نقد بودیم و از طرف دیگر، باز از سوی افراد مذهبی و انقلابی، شاهد قدردانی از آقای محمود کریمی در به دلیل خدماتشان در طول سالهای متمادی بودیم.
قشر مذهبی و انقلابی در هر دو جریان استدلالشان این بود که حجم خدمات آقایان حاجیزاده (و نیروی هوافضای سپاه) و کریمی بیش از آن است که اشتباهاتشان بتواند این خدمات ارزنده را مخدوش کند و لذا گرچه از اصل حوادث پیش آمده مکدر شدند، اما خطاهای پیش آمده اتفاقاً فرصتی شد برای قدردانی از زحمات چندسالۀ آنان و همانطور که برخی در نقد منصفانه و غیر منصفانه کوشیدند، عدهای نیز به حمایت از این آقایان پرداختند.
نگارندۀ این سطور معتقد است که هر چیزی را باید در اندازۀ خودش بررسی کرد. اگر اشتباهی از فرد یا نهادی سر میزند، این اشتباه نافی خدمات گذشتۀ آن فرد یا نهاد نیست، اما بروز این اشتباه به هر حال هزینۀ خود را دارد و کسی که مرتکب این اشتباه میشود باید آمادۀ سرزنش و احیاناً توبیخ و مجازات باشد. بدیهی که مقدار توبیخ و مجازات بسته به اندازۀ اشتباه و آثار آن است. همانطور که افراط در نقد و مجازات به دور از عدل و انصاف است، مدح فرد خاطی و حمایت گسترده از وی نیز با عدالت سازگار نیست. گرچه پذیرش مسئولیت اشتباه گاهی در کشور ما کمیاب میشود، اما باید توجه داشت که پذیرش اشتباه بدیهیترین وظیفۀ فرد مؤمن به آخرت است و چنین کاری نباید یک امتیاز و افتخار محسوب شود؛ بلکه باید افرادی که از پذیرش مسئولیت اشتباهشان شانه خالی میکنند سرزنش شوند و کار آنان یک ضد ارزش بزرگ تلقی شود.
سخن آخر اینکه اگر خطا و اشتباه به فرصتی برای قدردانی تبدیل شود، قبح خطا شکسته میشود و هوشیاری و حساسیتی که در افراد مختلف به وجود میآید و موجب بازدارندگی از خطای مجدد میشود، به افول میگراید. به نظر نگارندۀ این سطور، شیوۀ صحیح برخورد با خطا همان است که رهبر انقلاب در سال 88 در دیدار با اساتید دانشگاه فرمودند:
« در طول این سالها گاهی اتفاق افتاده که از کسی تخلفی سر زده؛ یک قول و یک نظر این بوده که به خاطر خدماتی که این شخص کرده، از آن تخلف بگذریم! یک حرف دیگر این بوده که ما تخلف را در وزن خودش و اندازۀ خودش محاسبه کنیم؛ به معنای واقعی کلمه؛ آثار تخلف را هم بر آن بار کنیم؛ به جای خود از خدمات هم تقدیر کنیم. بنده به این نظر دوم همیشه معتقد بودم و الآن هم معتقدم.»