«دولتمردان چگونه فکر میکنند»
(روانشناسی سیاست بینالملل)
نویسنده: رابرت جرویس
ترجمه: عباس ملکی و همکاران
ناشر: دانشگاه علامه طباطبائی، چاپ اول 1398
400 صفحه؛ 450000 تومان
****
در عرصه روابط بینالملل رویکردها و مکاتب مختلفی وجود دارد که تلاش میکند الگوهای رفتاری حاکم بر تحولات بینالملل را شناسایی کرده و بر اساس آنها تحلیلها و گاه پیشبینیهایی را عرضه کند. چند دهه قبل یک رویکرد در روابط بینالملل ظهور کرد که تحلیل تحولات روابط بینالملل را از منظر روانشناسی انجام میداد. باید توجه داشت که نگاه روانشناسانه به عالم سیاست تا جایی که نگارنده مطلع است حداقل به دوره فروید بر میگردد و همواره کسانی تلاش کردهاند علت تصمیمات سیاسی را در چگونگی رشد و نمو در دوران کودکی، کیفیت جامعهپذیری و اموری از این دست جستجو کنند؛ اما این رویکردها بیشتر از منظر نظریه شخصیت بوده است. یعنی همانگونه که نظریههای مختلف شخصیت، الگوهای مختلفی برای طبقهبندی آدمها عرضه کردهاند گاه تلاشهایی شده تا نشان دهند هر کدام از این طبقات شخصیتی اگر در عرصه سیاسی به مسئولیتی برسند چه نوع رفتار و اقدامی را احتمالاً بیشتر اتخاذ میکنند.
آنچه که رویکرد روانشناسی به روابط بینالملل را از رویکرد قدیمی روانشناسی به علوم سیاسی متمایز میکند آنست که تلاش میکند تصمیمات ناظر بر امور بینالملل را نه از منظر نظریه شخصیت بلکه از منظر روانشناسی تصمیمگیری و قضاوت مورد تحلیل قرار دهد. به عبارت دیگر جوهره این رویکرد آن است که به جای عمیقشدن در مورد چگونگی رشد و بزرگشدن یک سیاستمدار باید به این مساله پرداخت که وی مسائل را چگونه میبیند، چگونه تجزیه و تحلیل میکند، چون اکثر امور اندازه عینی ندارند در ذهنش به هر عامل چه وزنی میدهد و در این هزینه-فایده کردنها در معرض چه سوگیریها و خطاهایی قرار میگیرد. همانطور که ما در زندگی روزمره، رفتار همکاران، همسایگان و اقوام خود را بر حسب باورهای شخصی و قبلیمان به شکلهای مختلف تفسیر میکنیم، احتمال سوءبرداشت (misperception) در عرصه روابط بینالملل شدیدتر است زیرا در عرصه روابط بینالملل بازیگران از فرهنگهای مختلف هستند و اذهان هر کس در قضاوت و تحلیل به الگوهای فرهنگی خود عادت کرده است. اگرچه سوء برداشت و سوگیری در تصمیمگیریها در همه ارکان زندگی عادی نیز وجود دارد و در فعالیتهای پزشکی و قضائی گاه به هزینه جان یک نفر تمام می شود اما سوءبرداشتها و خطاهای تصمیمگیری در عرصه بینالملل هزینههای گزافی دارد زیرا گاه جنگهای غیرضرور را الزامی میکند.
دانش روانشناسی تصمیمگیری و قضاوت را روانشناسانی گسترش دادند که نهایتا یکی از آنها – دنیل کاهنمن- جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد زیرا اقتصاددانان به سرعت این یافتهها را برای اصلاح مدلهای اقتصادی به کار گرفتند و نام این حوزه را به اقتصاد رفتاری تغییر دادند. وقتی از کاهنمن در هنگام اهدای جایزه نوبل پرسیدند که ناکامی بزرگ وی چه بوده؟ گفت اینکه بتواند اهمیت یافتههای روانشناسی تصمیمگیری را به تحلیلگران و رهبران سیاسی بقبولانم تا از دستاوردهای آن برای جلوگیری از خطرهای ناشی از محاسبات غلط و سوگیریهای احتمالی استفاده کنند.
اولین و معروفترین کتابی که کاربرد روانشناسی تصمیمگیری را در عرصه روابط بینالملل به خوبی نشان داد کتاب برداشتها و سوءبرداشتها در سیاست بینالملل (Perception and Misperception in International Politics) نوشته رابرت جرویس (Robert Jervis) بود که برگرفته از تز دوره دکترای وی است. وی مهمترین نویسنده پیشرو در این عرصه است و در کل دوره عمر کاری خود در دانشگاه، همین رویکرد را دنبال کرده و در مقالات متعددی مصادیق متنوعی عرضه کرده است. وی چند سال پیش در ادامه کتاب مذکور، کتاب دیگری تحت عنوان «دولتمردان چگونه میاندیشند:روانشناسی سیاست بینالملل (How Statesmen Think: The Psychology of International Politics)» است که خوشبختانه توسط گروهی از متخصصان حوزه بینالملل ترجمه و به بازار کتاب ایران عرضه شده است. این کتاب متشکل از مقالات مختلفی است که جرویس به مرور زمان در مجلات مختلف به چاپ رسانده است. فهم باورها، باورهای دومینویی، بازدارندگی و برداشتها، چرا نهادهای اطلاعاتی و سیاستگذاران با هم برخورد میکنند؟، علامتدهی و برداشت از جمله عناوین فصلهای مختلف این کتاب است.
اگر کسی با ادبیات روانشناسی تصمیمگیری آشنا نباشد، این کتاب دو حسن مهم دارد. از یک سو زمینه آشنایی با این حوزه علمی را فراهم کرده و از سوی دیگر مصادیق جالبتوجهی در عرصه بینالملل و تاریخ عرضه میکند اما اگر کسی با این ادبیات آشنا باشد، بیشتر از مصادیق جالب آن بهره مند میشود.
پیش از هر چیز باید از زحمات کشیده شده برای انتقال این عرصه از دانش به کشور قدردانی و تمجید کرد. در عین حال باید کاستیهای هر کار را نیز گوشزد کرد تا زمینه بهبود در آن کار و کارهای بعدی فراهم شود. بر اساس یک نگاه سختگیرانه باید گفت اشکال بزرگ کتاب آن است که هر فصل توسط یک نفر ترجمه شده و یکنواختی مورد انتظار در ترجمه ها مشاهده نمیشود. شاید لازم نبود که هر فصل توسط یک یا دو نفر مستقلا ترجمه شود و میشد کل کتاب را با دو یا سه نفر ترجمه کرد. با این کار ترجمهها احتمالاً یک دستتر میشد. همچنین باید اذعان کرد که اگرچه اصل متن نسبتاً سخت بوده و به لحاظ مفهومی دشواریهایی داشته اما ترجمه آن بر حجم دشواریها افزوده و عملا فهم برخی فرازها بسیار دشوار شده است. کتاب اگرچه دارای ویراستار و سرویراستار بوده ولی هنوز با اشکالات ویرایشی و حتی تایپی مواجه است. انتظار میرود این قبیل اشکالات برای چاپ دوم کتاب مرتفع شود تا متن منقحتری در اختیار خوانندگان قرار گیرد و انتقال دانش این عرصه به کشور با سهولت بیشتری صورت گیرد.
* تحلیلگر اقتصاد