با آغاز جنگ تحميلى بلافاصله عازم جبهه هاى جنگ شد. به همراه جمعى از جهادگران "پشتيبانى و مهندسى جنگ جهاد" را راه اندازى كرد. در سمت فرماندهى مهندسى قرارگاه كربلا نقش بزرگى در پيروزی هاى جنگ داشت. بارها مجروح و تا مرز شهادت پيش رفت اما جراحات و مصدوميت هاى جنگ لحظه اى او را از خدمت فروگذار نكرد.
مهندس عظيمى درساده زيستى، شجاعت، تواضع، مهربانى، غيرت و ولايتمدارى كم نظير و سرآمدبود.
مديريت جهادى با نام عظيمى مترادف بود و هرجا سخن از خدمت، تلاش، جهاد، مردم دارى بود نام "عظيمى" بر سر زبانها بود.
مهندس عظيمى مديريت جهادى را "ايمان و معنويت، خدمت داوطلبانه براى خدا، وقف خود براى خدمت به مردم به خصوص محرومان و حل مشكلات آنها، فراجناحى و اجتناب از جناح بازى، اهتمام بر كارجمعى،" مى دانست.
من استاد و رفيق و دوست شفيقى، جهادگران اسوه و الگوى نامدار جهادى و جامعه ايران مديرى خدوم، شايسته، پاكدست و صديق را از دست داد.
روحش شاد و باسالار شهيدان امام حسين (ع) محشور باد