«مرگ همسایهی آلمانی»
نویسنده: فاطمه نقوی
ناشر: چشمه، چاپ اول: زمستان 1397
140 صفحه؛ 21500 تومان
***
«مرگ همسایهی آلمانی»، اولین اثر فاطمه نقوی، مجموعه داستانی است که به همت نشر چشمه منتشر شده و شامل هفت داستان کوتاه به نامهای زیر است؛ «قلندر»، «عمهها»، «مرگ همسایهی آلمانی»، «روزی که صاحب آن گربه شدم»، «بابا، بهترین شوهر دنیا»، «هلن» و «داستان یک شهر».
این داستانها را که در بازهی زمانیای حدود دوسال و نیم از فروردین 92 تا آبان 94 نوشته شدهاند، میتوان به دو دستهی کلی تقسیم کرد؛ دستهی اول داستانهایی هستند که اساس آنها را نگاهی عمیق به گذشته و نوستالژی ترسیم میکند و بدنهشان با رنگ و بویی از تقابل سنت و مدرنیته و خردهروایتهایی از روابط خانوادگی شکل میگیرد. این داستانها بسیار عینی و ملموس روایت شدهاند و کفهی بار احساسی و طنز در آنها در تعادلی همگن است. «قلندر»، «عمهها»، «مرگ همسایهی آلمانی» و «بابا، بهترین شوهر دنیا» را میتوان در این بخش قرار داد. دستهی دوم اما شامل داستانهایی ذهنی است که بار روایت و محوریت داستان در آنها کمرنگ میشود اما جای این اجزا را رگههایی از جهانبینی راوی و نوع نگاه او به مسائل پیرامون پر میکند. ساختار فرمی دستهی اخیر را بیشتر سیلان ذهن راوی و گفتوگوی درون او برمیسازند. محور این داستانها نه اتفاقات و برهمکنشهای انسانی که شخصیت اصلی داستان و افکار و احساسات اوست. «روزی که صاحب آن گربه شدم»، «هلن» و «داستان یک شهر» در این دسته جای میگیرند.
«قلندر» داستان خانوادهای است که با سفر به شهری که مرد خانواده بخشی از دورهی جوانیاش را در آن گذرانده، پیرزنی را با خود سوغات میآورند. پیرزنی که شاید بخشی از گذشتهی دور آنها بوده است ولی در اکنون زندگی آنها چنان جاری شده است که حتی نظم عمومی خانواده را بر هم میزند.
«عمهها» داستان زندگی مرد ایرانی میانسالی است که در آمریکا زندگی میکند اما جزئیات زندگیاش با گذشته و آیندهی قصهی زندگی خواهرش، عمههایش و کل خانواده پیوند خورده است: «عمه وسطی در طبقهی سوم زندگی میکند و مدتهاست از پلههای خانه پایین نیامده و پایش به زمین نرسیده، تمام روز در خانهاش مریض افتاده و انگار در آن طبقه معلق مانده باشد بین زمین و هوا. حافظهاش کار نمیکند، اما احساسی به او میگوید مردی که به دیدنش آمده آشناست. وقتی ایمان وارد شده، لرزشی در تیرهی پشتش دویده. دلتنگی حواسش را جمع کرده و همه چیز را یادش انداخته. پرستارِ عمه کارتهای مصور را جلوش میگیرد و با اشارهی انگشت وسایل دور اتاق را نشانش میدهد تا فنجان و خروس و نعلبکی و دست و گربه و صورت را به زحمت به خاطر بیاورد و تلفط کند. اما عمه به راحتی اسم ایمان را میبَرد و در بغل هم گریه میکنند. مثل جویندهی آب در شبی که ناگهان آن را بیابد یا کسی که گمشدهی خود را پیدا کند.»
«مرگ همسایهی آلمانی»، محوریترین داستان کتاب است که بیشتر در قالب یک رمان کوتاه ظاهر شده است و قابلیتهای بسیاری برای گسترش و خلق جزئیات دارد. این داستان پرکشش با راوی اول شخص و نوع نگاه کودکانهی او شامل بخشهایی شیرین و قابل تأمل است.
«روزی که صاحب آن گربه شدم»، فضاهایی درونیتر و ذهنیتر را روایت میکند. از مشکلات درونی انسانها و کشمکشهای درون خانواده و محیط اطراف حرف میزند و جنبههای روانشناسانه در خلق شخصیتها نقشی کلیدی دارند.
«بابا، بهترین شوهر دنیا» نیز داستانی نوستالژیک است از روبط انسانی میان آدمهایی که از سویی به نظر میرسد که تنها بر حسب عادت است که سالها کنار هم زندگی میکنند اما از سویی دیگر ماجرای عشق و دلدادگی پنهان و عمیقی اصل داستان باهم بودنشان را رقم میزند: «او از آن پیرمردهایی نیست که عادت داشته باشد روزش را با پیرمردهای دیگر در پارک بگذراند. نشستن روی صندلیهای پارک کنار کسانی که نمیشناسد، به صِرف این که همگی دوران پیری را میگذرانند، خوشایندش نیست. نه بیدهای هرسشده چشمنوازیِ گذشته را دارد و نه سایهی سرو بلندی باقی مانده است. از طرفی، زنش دوست دارد صبحها خانه در اختیار خودش باشد و مثل آن روزهایی که پیرمرد صبحها سر کار میرفت، صبحهایش را مشغول سروکله زدن با پیرزن بالایی باشد که به دیدنش میآید. گپی بزنند و اخبار سیاسی روز را با هم رد و بدل کنند. چون مامان اهل خبرهای کوچه و خالهخانباجیگری نیست. پیرمرد مثل دخترهایش زنش را مامان خطاب میکند و حالا به مامان گفته است میرود کتابخانهی سرای محله که کتاب امانتگرفته را پس بدهد و یکی دیگر بگیرد.»
«هلن» را میتوان زیرمجموعهی داستانهای مهاجرت دانست با چالشهایی که یک زن مهاجر ایرانی ممکن است با آنها روبهرو شود. این داستان را نیز از نظر وزنی که درونمایه و مضامین آن دارند، میتوان پلاتی از یک رمان تصور کرد که در آن جای خالی شخصیتپردازی و دیالوگها را گفتوگوهای درونی و تصورات راوی پر کرده است. «داستان یک شهر» طرحوارهای از یک داستان بسیار ذهنی است که نسبت به سایر داستانهای این مجموعه پرداخت کمتری دارد.