یکبار ديگر فصل انتخابات فرا رسيد؛ فصل داغ خوشهچينی از وعدههای بیعمل؛ فصل رستمهای دروغينی كه يک شبه پهلوان میشوند. فصلی که بعد از طوفان هیجانات و هیاهوها زمانی که اوضاع آرام میشود نتایج آن تا چهار سال بر گرده ما ملت اثر خواهد داشت.
برخی نامزدهاي نمایندگی مجلس این روزها برای آنکه آرای مردم را به خود جلب کنند وعدههایی میدهند و بخش قابل توجهی از مردم هم به خصوص در شهرهای کوچکتر براساس همین وعدهها اقدام به رای دادن میکنند. اما تا کنون از خودمان پرسیده ایم آیا فلان وعدهای که برخی داوطلبان نمایندگی مجلس می دهند اصلا در حیطه اختیارات و توانشان هست یا نه؟ آیا شده است که در کنار نقدهای داغ مربوط به سیاست و سیاستمداران قدری هم نوک تیز این انتقادات را به خودمان هم برگردانیم و به عنوان شهروندان بالغ و صاحب رای از خودمان بپرسیم که تا چه اندازه معیارهای لازم را در نامزدهای مورد نظر دیده ایم که حاضر به تایید آنها شده ایم؟ اصلا شده است که کارنامه و سوابق داوطلبان را مطالعه کنیم و بعد از آشنایی کافی با داوطلبان مجلس کسی را که در زمره نزدیکان خودمان نیست انتخاب کنیم؟ یا صرفا بر اساس هیجانات و یا قوم گرایی و نه عقلانیت به آنها رای میدهیم و چون فلان فرد متعلق به قوم ماست باید به مجلس برود!
از نخستین نشانههای انتخاب عقلانی و رواج عقلانیت سیاسی کنار گذاشتن تمایلات گوناگون فردی و قومی و رقابت بر اساس کارآمدی و صلاحیت است نکته ای که به نظر می رسد متاسفانه در جامعه ما هنوز چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. شاهد آن نیز برخی فیلم ها و اخباری است که از گوشه و کنار کشور هم درباره رفتار غیر متعارف داوطلبان نمایندگی و هم درباره نوع مواجه شهروندان و رای دهندگان و حامیان آنها منتشر می شود. از برپایی مراسم جشن و پایکوبی غیر متعارف و شام و نهار دادن ها گرفته تا نزاع خیابانی حامیان نامزدها!.
این مشاهدات گویای آن است که فعالان سیاسی باید در کنار فعالیت های موسمی انتخابات در طول دوران فعالیت سیاسی خود در جهت ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه نیز تلاش کنند.