کنفرانس امنیتی مونیخ ؛ روایت ایرانی از «بی غربی گرایی»

معصومه پورصادقی، گروه سیاسی الف،   3981128067 ۱۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
کنفرانس امنیتی مونیخ ؛ روایت ایرانی از «بی غربی گرایی»

شهر ۹۰۰ ساله مونیخ سرگذشت عجیب و غریبی دارد؛ شهری که شاهد اولین کودتای نافرجام هیتلر در سال ۱۹۲۳ بود و با قدرت گرفتن نازی ها به پایتخت آنها تبدیل شد و در جنگ جهانی دوم ۵۰ درصد از شهر و بیش از ۹۰ درصد از مراکز فرهنگی و تاریخی آن ویران شد اما با پایان یافتن جنگ و شکست آلمان، به سرعت دوران شکوفایی خود را آغاز کرد و در مدت کمتر از ۲۵ سال به نقطه ای رسید که میزبان بازی های المپیک ۱۹۷۲ شد و براساس آمار مراجع بین المللی و در کمتر از ۶ دهه، به سومین شهر جهان از نظر استاندارد زندگی تبدیل شده است. 

حالا ۵۷ سال است که این شهر ثروتمند و قلب فناوری های جدید آلمان، میزبان یکی از مهمترین کنفرانس های شناخته شده در مسائل سیاست های بین المللی امنیتی و نظامی است. «کنفرانس امنیتی مونیخ» از پاییز۱۹۶۳ و به ابتکار یکی از ژنرال های نظامی آلمانی در جنگ جهانی دوم شکل گرفت و در سالهای نخستین حیات خود محفلی محدود برای دیدار و گفتگو و تبادل نظرهای مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی آلمانی با مقامات مهمترین متحد خود یعنی ایالات متحده آمریکا بود.

دایره مهمانان و شرکت کنندگان در دهه اول کنفرانس امنیتی مونیخ بسیار محدود بود به گونه ای که شاید به بیست نفر هم نمی رسید اما برای آلمانی ها فرصت مهم و ارزشمندی بود. حلقه شرکت کنندگان این کنفرانس در طول جنگ سرد به تدریج به برخی از اعضای ناتو گسترش پیدا کرد و تبدیل به جمعی بین آتلانتیکی برای گفتگو در خصوص مهمترین مسائل این دوران شد؛ با پایان جنگ سرد، دستندارکاران این کنفرانس مرحله عبور از حلقه محدود ناتو و آتلانتیک را آغاز کردند و ابتدا پای مقاماتی از اروپای مرکزی و شرقی و بعدتر، روسیه و به دنبال آن سه قدرت نوظهور اقتصادی یعنی هند، برزیل و چین را به آن باز کردند؛ با تحولات یک دهه اخیر در خاورمیانه، رهبران و سیاستمداران این منطقه نیز چند سالی هست که وارد مباحث و جلسات آن شده اند.

«کنفرانس امنیتی مونیخ» یا هر عنوانی که به آن بدهیم ( از جمله داووس امنیتی )، در حال حاضر یکی از گعدهای جدی در مسائل کلان بین المللی است که هر ساله در فوریه میزبان بیش از ۳۰۰ نفر از شخصیت ها و مقامات و سیاستمداران طراز اول جهان است.

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه از جمله شخصیت ها و سیاستمداران خاورمیانه است که در سالهای اخیر پای ثابت و فعال کنفرانس امنیتی مونیخ بوده است. بر حسب اتفاق، موضوع اصلی کنفرانس امسال «بی غربی گرایی» (westnessless) بود که ظریف در آخرین کتاب خود (به همراه سه تن دیگر از نویسندگان) با عنوان «دوران گذار روابط بین الملل در جهان پساغربی» به آن پرداخته است. نویسندگان کتاب دوران گذار روابط بین الملل به این موضوع می پردازند که «تغییرات دوران گذار تنها به جغرافیای جهان غرب محدود نیست. بسیاری از تحولات دوران‌های گذار پیشین عمدتاً در جغرافیایی اروپایی و غربی صورت می‌پذیرفت و مناطق و جهان‌های غیرغربی هم عمدتاً یا موضوع و یا میدان این تحولات محسوب می‌شدند، اما در این دوران جغرافیا هم مانند تاریخ معنای جهانی پیدا کرده و از تصویر اروپا محور و غرب محور فاصله‌ گرفته ‌است.

جهان غیرغربی در مسیر قدرت‌یابی در دوران گذار متناسب با منافع و اهداف خود می اندیشد. بدیهی است تفاوت در اندیشه و منافع، آثار و پیامدهای متفاوتی بر این دوران بر جای خواهد نهاد. از این رو، نظام بین‌الملل به میدان تعامل و همکاری و تقابل و منازعه و کنش و واکنش کنشگران غربی و غیرغربی تبدیل شده است.

در حال حاضر آینده نظام بین‌الملل بر اساس ظهور و قدرت نمایی قدرت‌های نوظهور غیرغربی تعریف و تحلیل می‌شود، اما روشن است که موضوع چرخش و جابه‌جایی قدرت و برآمدن قدرت‌های نوظهور تنها یکی از مشخصه‌های سیاست جهانی دوره گذار به شمار می‌آید و نمی‌توان همه فرایندها، تغییرات و پدیده‌های این دوران را از تنها روزنه قدرت‌های نوظهور نگریست.»

کنفرانس مونیخ 2020 با محور قرار دادن موضوع روندهای جهانی در فاصله گرفتن و تمرکز زدایی از غرب در دستور کار خود، میزبان مقامات، سیاستمداران و شخصیت های متعددی از سراسر جهان بود و وزیر امور خارجه ایران، به نمایندگی از یک نظام سیاسی که دارای نگاه ویژه ای به فعل و انفعالات و ساختار و نظم حاکم بر نظام بین الملل است در آن شرکت کرد.

ایران در این عرصه، اگر نگوییم پیشرو که حداقل به نسبت همسایگان و کشورهای هم طراز خود، همواره رویکردی را از خود نشان داده است که به سادگی هنجارها و روندهای تحمیلی زاییده شده از مرکزیت غرب را نپذیرفته و در مقابل آن روایت های خود را هم عرضه کرده است.


وزیر خارجه ایران از فرصت حضور سه روزه در این کنفرانس برای دیدار و تبادل نظر با طیف گسترده و وسیعی (بیش از 20 مقام رسمی و ده ها دیدار و برنامه جانبی با شخصیت های بین المللی و رسانه ها) از همتایان و شخصیت های بین المللی استفاده کرد تا در دوران پس از ترور سپهبد شهید سلیمانی، و عیان شدن رویکرد یکجانبه گرایانه و مغرورانه کاخ سفید نشینان در وادار کردن کشورها به تبعیت از خواسته های نامشروع آمریکا بویژه تحریم های ظالمانه علیه مردم ایران و همچنین برخی تحرکات اروپایی ها برای همسویی با فشارهای واشنگتن جهت فعال کردن مکانیسم ماشه در برجام، بیان کننده مواضع و دیدگاه های ایران در خصوص مهمترین مسائل مرتبط با کشورمان و مسائل منطقه ای و بین المللی باشد.

حضور ایران در اینگونه ابتکارات و نشست های بین المللی مانعی جدی در تحمیل و برجسته کردن روایت های یک سویه علیه ایران خواهد بود که بدون تردید می تواند تلاش آمریکا برای انزوای ایران در چارچوب سیاست فشار حداکثری را خنثی کند.