با گسترش شبکههای اجتماعی، ماهوارهای و سرازیر شدن موج تولیدات فرهنگی رنگارنگ به ویژه از سوی کشورهای غربی دارای فناوری و ابزار، برخی از رسوم آنها در کشورهای شرقی از جمله ایران بازتولید و توسط گروههایی از مردم استقبال شده است. در کل چنین روندی تا حدود طبیعی و در همه جوامع مشاهده میشود، از جمله ولنتاین برابر یک آمار به جز کشورهایی در قاره امریکا در 14 کشور آسیایی و 9 کشور اروپایی جشن گرفته میشود. اما در جامعه ما و در مورد چنین پدیدههایی دو چالش عمده وجود دارد. اول این روش برخورد مناسب چیست و چه نهاد یا مرکزی متولی تحلیل و دادن راهکار در مورد آنها است.
ما هر حفره را که نتوانیم پر کنیم یا نیازی را که نتوانیم پاسخ دهیم، به ناچار صاحب نیاز آن را از منبع دیگری دریافت خواهد کرد. نمیتوان با حذف صورت مساله و بدون داشتن بدیل مناسبت انتظار داشت که صرفا با تقبیح و ممنوعیت، فرهنگ ملی از گزند آفات مصون بماند. این اتفاق در مورد زبان هم صادق است. وقتی کلمهای مناسب و درخور یافتیم شبیه به شناور، فضاپیما، هواپیما، رزم ناو، رزمایش و ... این کلمات در زبان گفتاری و نوشتاری مردم پرکاربرد و نقش اصلی را پیدا میکنند ولی اگر به موقع و مناسب نساختیم، پیتزا، تلویزیون، اینترنت، کامپیوتر، بلیط، پلاستیک، پودر و ... وارد فرهنگ لغات ما میشوند. پس لازم است همانند امر واژه گزینی، تحولات فرهنگی در جامعه رصد و جامعه شناسان و مردم شناسان نظریه پردازی و در پی آن مراکز فرهنگی و نهادهای تاثیرگزار الگوسازی و هنجار سازی کنند. باید توجه داشت که قرنطینه کردن و ممانعت شدید صرفا در برخی نابهنجاری های حاد مثل ظهور و بروز گروههای شیطانی لازم و کارساز است ولی در بسیاری موارد، پیش گیری و آگاه سازی درست مانند تلقیح واکسن مانع از خودباختگی و استحاله فرهنگی شده و گاهی برخورد و هضم پدیده های فرهنگی بیگانه میتواند پویندگی و سلامت فرهنگ جامعه را تامین کند.
چالش دوم سیاسی کردن پدیدههای فرهنگی غربی است. وقتی که با چنین مواردی توسط نهادهای حکومتی برخورد میشود، این برخورد در درجه اول و صرفا شامل حوزههایی است که ماموران حکومتی میتوانند حضور داشته باشند اما شبکههای مجازی با تاثیرگذاری گسترده، شبکههای ماهوارهای و گروههای اجتماعی همچنان راه خود را میروند. در درجه دوم و یه تدریج یک پدیده فرهنگی به نمادی برای نشان دادن مخالفت با دین یا نظام تبدیل میشود به گونهای که خیلی از افرادی که هیچ رویکرد سیاسی یا مخالفتی ندارند ناخودآگاه در جمع مخالفان قرار داده میشوند. وقتی بخشهای بزرگی در شبکههای اجتماعی درباره ولنتاین بگویند در حالی که میدانیم فلان مسئول یا نهاد با آن مخالفت کرده یا خواستار ممنوعیت آن شده، ناخودآگاه جامعه را به سمتی سوق دادیم که گویی سخن یا نظر آن نهاد یا مسئول مورد پذیرش و قبول نیست. همان کاری که به گونهای دیگر فیلتر کردن تلگرام و بعد ادامه استفاده از آن در جامعه انجام داد. لذا باید پرسید فایده کدام رویکرد به هزینه آن برتری دارد.
این درست است که متولیان فرهنگی و دستگاههای نظارتی و حکومتی باید نگران ورود عناصر ناهمگون و ناهمخوان با فرهنگ ایرانی-اسلامی ما باشند اما همانطور که گفته شد صرف برخورد و نفی در شرایطی که بخش مهمی از فرهنگ و برهمکنش جامعه -شبیه به کوه یخ - در لایههای زیرین و در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی و رسانهای پنهان شده است، نمیتواند لزوما نتیجه دلخواه را برآورده کند.