بعد از جنگ آمریکا با کره، تحقیقی در خصوص یکی از اردوگاههای زندانیان در کره شمالی انجام شد. در این اردوگاه که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود، حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی زندانی بودند. در این زندان آب، غذا و امکانات به وفور یافت میشد و هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان را داشت. زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند. دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه تحقیقات به این شرح بود:
در این اردوگاه، فقط نامههای حاوی اخبار بد به دست زندانیان رسانده میشد، نامههای مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هرروز از زندانیان خواسته میشد تا در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کردهاند یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردهاند را تعریف کنند.
هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست مییافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. از بین بردن امید، تخریب اعتماد و از بین بردن عزت نفس برای پایان انگیزه زندگی و مرگ خاموش کافی بود.
این داستان واقعی، نمونهای تامل انگیز از کاربرد جنگ نرم در ویرانسازی یک جامعه است. جنگ نرم، به کارگیری رسانه و تبلیغات بهمنظور تاثیرگذاری بر افکار و عقاید جامعه هدف (دشمن) برای کسب منافع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یا نظامی بدون شلیک یک گلوله است. در عصر کنونی، این جنگ به واسطه استفاده گسترده افراد از رسانهها به ویژه رسانههای اجتماعی به شکل جدیتر و در مقیاس بزرگتر دنبال میشود.
کشور ما نیز بعد از ناامیدی محور عبری-عربی-غربی از کاربرد جنگ سخت، بیش از گذشته آماج حملات رسانهای دشمنان و رقیبان قرار گرفتهاست. سلاح دشمنان در این نبرد ضعفهای درونی است. آنان با استفاده از ضعفهای درونی در پی تاثیرگذاری بر افکار و عقاید مردم و مسئولین هستند. بدون شک، در پس این نبرد، اهدافی نهفته است. کاهش امید، اعتماد و عزت نفس جامعه ایرانی، از اهداف اولیه و تضعیف کشور ایران برای کسب منافع نامشروع هدف ثانویه آن است. لذا مردم و مسئولین میبایست با درک جریان این نبرد، به مقابله و خنثی سازی آن بپردازند. بدون شک نقش مسئولین به مراتب بیشتر است. وظیفه مردم، اسیر نشدن در دام تبلیغات رسانهای و وظیفه مسئولین، تعهد عملی به کلام حضرت امام خمینی(ره) است که فرمودند: "در این موقع خطیر که بدخواهان خارج و داخل و بلندگوهای ابر قدرت ها خصوصاً آمریکای جنایتکار با هر وسیله می خواهند ملت، دولت، مجلس و دادگاه های ایران را متهم کنند... لازم است رئیس جمهور با همهی ارگانهای جمهوری اسلامی و با تشریک مساعی یکدیگر، جریانات امور را به طوری هماهنگ و موافق با اسلام (انجام دهند) که بهانه را از دست بدخواهان بگیرند".