مرگ مغزی ناتو در ۷۰ سالگی

صادق امامی،   3980909047 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
مرگ مغزی ناتو در ۷۰ سالگی

 سران سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) روزهای 3 و 4 دسامبر (12 و 13 آذرماه) در لندن در هفتادمین سالگرد تاسیس این پیمان در حالی گردهم می ایند که همچون سال گذشته، فضای تنش آلودی بر سر این نشست سایه افکنده است. سال گذشته، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، این فضا را پیش آورد و با ارسال نامه شدیداللحنی به حداقل 10 عضو ناتو، آنها را تهدید کرد که اگر سهم 2 درصدی خود از تولید ناخالص داخلیشان را به این گیمان نظامی اختصاص ندهند، آمریکا ممکن است «به‌زودی» در باقی ماندن در این اتحاد نظامی تجدید نظر کند و امسال امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه. مکرون میانه آبان ماه در گفت و گو با یک روزنامه اکونومیست تعبیر بسیار عجیبی درباره ناتو به کار برد. او وضعیت فعلی ناتو را «مرگ مغزی» خواند و گفت که «هیچ هماهنگی در روند تصمیم‌گیری و استراتژی این ائتلاف دیده نمی‌شود.» او اقدامات تهاجمی ترکیه دیگر شریک ناتو در سوریه را خطری برای منافع سایر اعضای ناتو خواند و گفت که «ناتو از منظر سیاسی و استراتژیک دچار مشکل است.»

این اظهارنظر مکرون بلافاصله با واکنش دیگر قطب قدرتمند اروپای امروز (آلمان) مواجه شد و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در دیدار با دبیرکل ناتو که به برلین سفر کرده بود، گفت که نه تنها با توصیف امانوئل مکرون موافق نیست که ناتو سنگ‌ بنای امنیت آلمان است. در اروپا بسیاری دیگر به مکرن تاختند. حتی «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو و «دونالد ترامپ» هم به این اظهارات انتقاد کردند. آنگونه که روزنامه نیویورک‌تایمز، هفته پیش مدعی شده، مرکل در جریان ضیافتی که به مناسبت سقوط دیوار برلین برگزار شده بود، جلسه‌ای دونفره با مکرون ترتیب داده استو به او  گفته: «میل شما به اینکه سیاست خلاف جریان [حاکم] را در پیش بگیرید، درک می‌کنم. اما از اینکه مدام تکه‌ها[ی قطعات شکسته] را کنار هم جمع کنم، خسته شده‌ام. بارها و بارها، من باید فنجان‌هایی را که شما می‌شکنی سرهم کنم و به هم بچسبانم، تا بتوانیم بنشینیم و با هم یک فنجان چای بنوشیم.» مکرون هم به او گفته بود که « نمی‌تواند در نشست ناتو در لندن حضور یابد و وانمود کند که رفتار آمریکا و ترکیه به‌عنوان دو عضو ناتو در سوریه در راستای منافع کشورهای عضو این سازمان بوده است.» حالا در چنین شرایطی قرار است چند روز دیگر نشست هفتادسالگی پیمان آتلانتیک شمالی برگزار شود و در این میان اصرار طرفین بر موضع خود، پیش بینی نتیجه این نشست را با مشکل مواجه کرده است.

هفتاد سالگی در دوران تغییر ماهیت پیمان ها و سازمان ها

پیمان آتلانتیک شمالی در4 آوریل ۱۹۴۹ میان آمریکا با بریتانیا، فرانسه، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ(اعضای پیمان بروکسل) و کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال (دیگر کشورهای بلوک سرمایه‌داری) به امضا رسید تا اروپا که نگران آزمایش نخستین بمب اتمی شوروی بود، زیر چتر امنیتی سلاح اتمی آمریکا برود. اما چرا این کشورها به سمت ایجاد یک پیمان امنیت دسته جمعی رفتند؟ پاسخ این سوال را باید در سالهای پس از پایان جنگ جهانی دوم یافت. ناتوانی میثاق ها و پیمان های بین المللی در پیشگیری از جنگ جهانی دوم، باعث شد قدرتهای بزرگ پیش از خاتمه جنگ، طرح تاسیس سازان جهانی جدیدی را دنبال کنند که قدرت و توان حفظ و حراست از صلح و امنیت بین المللی و جلوگیری از بروز یک جنگ دیگر را داشته باشد. نخستین گام در این مسیر را آمریکا و بریتانیا برداشتند و در 14 اوت 1941، منشور آتلانتیک را امضا کردند که در بند آخر آن به لزوم ایجاد یک سیستم دائمی امنیت دسته جمعی اشاره شده بود. رایزنی های بعدی با سایر قدرتها در نهایت منجر به تدوین مشنور ملل متحد در ۲۶ ژوئن ۱۹۴۵ (۵ تیر ۱۳۲۴) در سانفرانسیسکو شد. در اولین عبارت مقدمه منشور آمده بود که هدف اولیه این منشور، «تصمیم ملل به محفوظ نگه داشتن نسل های آینده از بلای جنگ....» است. یکی از تدابیر منشور برای حفظ صلح و امنیت بین المللی، تدابیر دسته جمعی موثر به منظور جلوگیری و از میان بردن تهدیدهای علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوزکارانه بود. منشور[1] در ماده 51 صراحتا به این مساله اشاره کرده بود که در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد، حق ذاتی دفاع از خود، خواه فردی یا «دسته جمعی» تضادی با منشور ندارد. با وجود اینکه منشور سیستم «دسته جمعی» یا به عبارت بهتر «سیستم امنیت دسته جمعی» را تائید کرده بود اما هیچ سازوکاری برای طراحی آن در نظر نگرفته بود و این یک خلا در منشور ملل متحد به حساب می امد. کشورها برای رفع این خلا پر اهمیت، به دنبال ایجاد یک سیستم امنیت دسته جمعی حرکت کردند و توانستند پیمان های تدافعی دسته جمعی را بین خود منعقد کنند.

به روز رسانی با دنیای جدید

در میان تمامی پیمان های نظامی و دفاعی، ناتو با توجه به تعداد اعضا و همچنین توان و هزینه دفاعی جایگاه به مراتب ویژه تری دارد. این ائتلاف نظامی با 29 عضو، در سال 2018، در مجموع یک تریلیون و 13 میلیارد و 406 میلیون دلار هزینه های دفاعی داشته است. اصلی ترین تهدید برای اعضای این پیمان، خطری به نام اتحاد جماهیر شوروی بود اما سال 1991 با فروپاشی نظام دوقطبی و تجزیه شورویو از بین رفتن پیمان نظامی ورشو، این خطر به صورت کامل از میان برداشته شد تا سازمان پیمان آتلانتیـک شـمالی با یک خـلأ هـویتی و معنایی درگیر شود. چند ماه بعد سران ناتو در نشستشان در رم، استراتژی جدیدی برای پیمان آتلانتیک شمالی ترسیم کردند. در استراتژی جدید ناتو بر رفاه و دموکراسی، حمایت از امنیت جهانی و مقابله با تهدیدهای تروریستی و حتی حمایت از حقـوق بـشر و... مورد تاکید قرار گرفته بود. ناتو در مسئولیت های جدید خود «محافظت از حقوق زنان و جلوگیری و پاسخ به خشونت جنسی» را نیز جای داد و حتی در مارس 2016 کنفرانسی را در مورد برابری جنسیتی برگزار کرد تا نشان دهند متاثر از اوضاع جهانی، اهداف ناتو بازتعریف شده است اما این تغییرات، به معنای شیفت معنادار ناتو از «ائتلافی نظامی» به «ائتلافی سیاسی» بود.

تغییر استراتژی ناتو، این ائتلاف را عملا از کارکرد اصلی خود دور کرد ولی با این حال برای اعضای ناتو، این ائتلاف با تمام تغییراتش، مهمترین ابزار دفاعی در برابر تهدیدات بود چرا که براساس ماده 5 پیمان، «دولت ها توافق دارند که حمله ای مسلحانه علیه یک یا چندی از آن ها در اروپا و امریکای شمالی، به معنای حمله ای علیه تمامی آن ها تلقی خواهد شد و در نتیجه آن ها موافقت می نمایند در صورتی که اینچنین حمله ای اتفاق افتد، هر یک از آن ها، در راستای عمل به حق دفاع انفرادی یا دسته جمعی از خود بر اساس ماده 51 منشور سازمان ملل، دولت یا دولت های مورد حمله قرار گرفته را از طریق اقدامات آنی، هرآنچه که ضروری می نماید، به صورت انفرادی یا به اتفاق دیگر دولت ها، مساعدت نمایند تا امنیت را در منطقه آتلانتیک شمالی بازگردانده و برقرار نمایند که می تواند شامل استفاده از نیروهای مسلح نیز باشد.» اگر این پیمان همچنان قدرتمندترین ائتلاف نظامی است پس چرا مکرون از مرگ مغزی آن سخن گفت؟ مکرون خود عدم بازبینی اهداف ژئوپلیتیک، هشدار ترامپ درباره هزینه‌ های ناتو و همچنین عدم احساس همبستگی آمریکا در زمانی که مرز‌های اروپا مورد حمله واقع شوند را بخشی از نشانه های مرگ مغری ناتو خوانده است.

مرگ مغزی چرا؟

در بدن انسان، تمامی رشته‌های عصبی مربوط به حرکات بدن انسان از قشر مغز حرکت می‌کنند، در ساقه‌ی مغز تقاطع می‌نمایند و دستور حرکت را به اندام‌ها می‌برد و بر عکس، تمام رشته‌های عصبی حسی پس از دریافت پیام‌ها از محیط به سمت قشر مخ حرکت می‌کنند تا دستورات لازم را دریافت کنند. حال اگر مغز دچار مرگ مغزی شود، همه عملکردهای مغز غیرقابل بازگشت می شوند. مرگ مغزی یکی از معیارهای قطعی تعیین‌کننده مرگ است. در پیمان آتلانتیک شمالی نیز این نقش را ایالات متحده آمریکا ایفا می کند. این کشور، با نزدیک به 700 میلیارد دلار بودجه نظامی، بیشترین هزینه نظامی را در بین ائتلاف ناتو دارد و حدود 3.5 درصد از تولید ناخالص ملی اش را صرف هزینه های نظامی ناتو می کند. در عملیات های نظامی ناتو هم این کشور همواره پیشرو بوده است. حالا با توجه به سیاست های ملی گرایانه دونالد ترامپ و تاکید او بر شعار «اول آمریکا» و بی توجهی به شرکا، پیمان ها و توافقات بین المللی، عملا سدی در برابر مغز و اندامها (سایر اعضای ناتو) ساخته شده تا هیچ پیامی از مغز به اندامها ارسال نشود. این وضعیت به معنای مرگ مغزی است؛ واقعه ای که آن را یکی از معیارهای قطعی تعیین‌کننده مرگ می خوانند. شاید آگاهی از همین وضعیت است که باعث شده مکرون به دنبال تاسیس یک ارتش کاملا اروپایی باشد تا از اروپا در برابر تهدیدهای «چین، روسیه و حتی آمریکا» محافظت کند.

 -----------------------------------------
[1] در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدام لازم برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را به عمل آورد هیچ‌یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع از خودخواه فردی یا دسته جمعی لطمه‌ای وارد نخواهد کرد. اعضاء باید اقداماتی را که در اعمال این حق دفاع از خود به عمل می‌آورند فوراً به شورای امنیت گزارش دهند. این اقدامات به هیچ وجه در اختیار و مسئولیتی که شورای امنیت بر طبق این منشور دارد و به موجب آن برای حفظ و اعاده صلح و امنیت بین‌المللی و در هر موقع که ضروری تشخیص دهد اقدام لازم به عمل خواهد آورد تاثیری نخواهد داشت.