به گزارش الف نشریه آمریکایی نشنال اینترست در مطلبی به قلم مایکل رابین حمله ترکیه به سوریه را مورد تحلیل قرار داده است و نتیجه گرفته است که این حمله منجر به مشکلاتی برای خود ترکیه خواهد شد . گزیده ای از این تحلیل را بخوانید:
« اردوغان مدعی است که خواست او برای ایجاد یک منطقه امن در سوریه ریشه در جنگ ترکیه علیه تروریسم دارد. اردوغان میگوید نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد - SDF) همان قدر تهدید کنندهاند که داعش. این البته ادعایی مهمل است: SDF برای مقابله با وابستگان القاعده و داعش در زمانی تشکیل شد که ترکیه اگر نگوییم عملاً اما منفعلانه از آنها حمایت میکرد. مقامات ترکیه نیز نمیتوانند به طور موثقی به حملات تروریستی از جانب مناطق تحت کنترل کردهای سوریه اشاره کنند. گروههایی که از پ.ک.ک مشتق شدهاند یکسان نیستند: قسد مترقی و میانهرو است؛ هر بازدید از منطقه روشن میکند که این گروه از مارکسیسم دوران جنگ سرد پ.ک.ک استقبال نمیکند. خود پ.ک.ک مدتهاست که به دنبال صلح است و به غیرنظامیان حمله نمیکند. خُرده گروه بازهای آزادی کردستان (TAK) همچنان مشغول تروریسم هستند، اما آنها به هیچ وجه در نزدیکی سوریه مستقر نیستند و هیچ ارتباطی با قسد ندارند...
تقاضای ترکیه برای ایجاد یک منطقه امن در داخل سوریه امر مسبوق به سابقهی دیگری است که می تواند اختلاط نسلهای آینده ترکها را در پی داشته باشد. حامیان اردوغان میگویند که تهدید ناشی از پ.ک.ک این اقدام را توجیه میکند، فراموش نکنید که آنها حداقل در سالهای اخیر نتوانستهاند حملات نشأتگرفته از مناطق خودمختار کرد را شناسایی کنند. اگر گذشته، دلیلی برای ایجاد منطقهی حایل باشد، پس ارمنیها چه بگویند؟
مدارک تاریخی پر شماری ثابت میکند که در دورهی جنگ جهانی اول کشتار ارمنیها تعمدی بوده است. بخش اعظم شرق ترکیه با ترور و پاکسازی قومی ترکها علیه ارامنه بدست آمده. چه برخی از ترکها هرگونه هم ارزی وقایع در حال وقوع در سوریه و نسل کشی ارامنه در یک قرن پیش را رد کنند و چه بگویند هرگونه شباهت بین این دو واقعه بیربط است زیرا ترکیه قدرتمندتر از آن است که به کسی اجازه دهد در قلمرویش منطقه امن ایجاد کند، کوری تاریخیشان محرز است، زیرا سوریه هم زمانی خود را قدرتمندتر از آن میدانست که زوال بیابد. لیبی هم همینطور. اما کشورهای استبدادی غالباً تبدیل به انبار باروت میشوند و ایدئولوژیهای افراطی جرقه هستند.
اردوغان ممکن است بر این باور باشد که میتواند پروکسیهای افراطی را محدود نگهدارد، اما شرایط همیشه تحت کنترل باقی نمیماند. وابستگان القاعده در داخل سوریه و داعش سرانجام ترکیه را معلوم خواهند کرد. اگر هر گروه رادیکالی از ترکیه به ارمنستان یا یونان حملات مرزی صورت دهد، ارمنستان، یونان و جامعه جهانی محق هستند خواستار ایجاد منطقه حایل در داخل آنچه امروز کشور ترکیه است، باشند. و اردوغان با مطالبهی حق سکونت برای عربها داخل مناطق کرد نشین سوریه، خود به خود اذعان میدارد که ارمنیها و کردها نیز میتوانند حق سکونت جمعیت خود را داخل ترکیه مطالبه کنند. در واقع، اشغال 45 ساله قبرس توسط ترکیه فقط به این ایده افزوده است که جدا کردن تکههای بزرگ از کشورها برای محافظت از اقلیتها یا مبارزه با تروریسم جایز است. برای مثال، با منطق خود اردوغان، قبرس برای محافظت از پایگاه نیروی دریایی ترکیه در گولجوک و دیگر بنادر جنوبی که ترکیه از آنجا برای کنترل منابع ساحلی قبرس، کشتی میفرستد، حق خواهد داشت که تقاضای منطقه حایل کند.
سوءسابقه در امور بینالمللی اهمیت دارد. اردوغان ممکن است به خیال خودش یک تدبیرگر درخشان نظامی در حد مصطفی کمال آتاتورک باشد، اما در حالی که آتاتورک ترکیه مدرن را ساخت، اقدامات پیشروندهی اردوغان میتواند منجر به فروپاشی حکومت حزب اعتدال و توسعه شده و آسیب جدی به ترکیه وارد سازد.»