روایت «رفیق دوست» از ادامه جنگ بعد از خرمشهر/ روحانی گفت به درد دوران صلح نمی خوری !

گروه سیاسی الف،   3980707083 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار

 « برخی به ما خرده می‌گیرند که چرا پس از آزادی خرمشهر آتش بس را قبول نکردید و شش سال جنگیدید و بعد قبول کردید؛ اتفاقا من هم یکی از آن‌هایی هستم که طرفدار ادامه جنگ بودم اما اگر ما بعد از آزادی خرمشهر آتش‌بس را قبول کرده بودیم، جنگ را باخته بودیم.»

روایت «رفیق دوست» از ادامه جنگ بعد از خرمشهر/ روحانی گفت به درد دوران صلح نمی خوری !

به گزارش الف «محسن رفیق دوست» اولین و آخرین وزیر سپاه پاسداران سال گذشته در گفت‌گویی با ماهنامه نسیم بیداری از  روزهای جنگ و ستاد فرماندهی آن گفت.  وی در بخشی از این گفت‌وگو به موضوع ادامه جنگ پس از خرمشهر پرداخته بود.

رفیق دوست در این زمینه یادآور شده است:  دشمن به ما حمله و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت به ما وارد کرده بود و برخی شهرهای ما را اشغال کرده بود. ما دوسال با هم جنگیده بودیم و نقاط ضعف و قوت یکدیگر را فهمیده بودیم و بخش مشهوری از کشورمان را آزاد کرده بودیم. قبول آتش بس در آن زمان به معنی باخت در جنگ بود. چون اگر به انگیزه صدام برای حمله به ایران بازگردیم و به آنچه که در اطراف صدام اتفاق افتاده بود دقت کنیم خواهیم دید که صدام خودش به ایران حمله نکرد. حتی یکی از مسائلی که شاید در کنفرانس گوادلوپ مطرح شده بود همین حمله به ایران بود. 

به گفته وی پس از فتح خرمشهر دو دسته در ایران بودند عده‌ای معتقد بودند همان زمان باید آتش‌بس را پذیرفت عده‌ای دیگر هم موافق ادامه جنگ بودند. ... زمانی که خرمشهر را پس گرفتیم همه دیوارهایی که در خرمشهر باقی مانده بود شاید بیش از چندصدجا نوشته شده بود : «جئنا لنبقی» ، ما آمده‌ایم که برای همیشه بمانیم. اما ما وقتی حلبچه را گرفتیم به مردم آنجا می‌گفتیم که ما چند روز میهمان شما هستیم. ما آمده‌ایم حقمان را بگیریم و باز می‌گردیم. خود من 48 ساعت مردمی که قربانی بمباران شیمیایی عراق شده بودند را از حلبچه و خرمال آوردم در هرسین خودمان اسکان دادم و به آن‌ها می‌گفتم ما شما را به شهرهایتان باز می‌گردانیم. بنابراین ما جنگ را ادامه دادیم که حقمان را پس بگیریم. باید متجاوز مشخص شود، چرا به ما حمله شده و باید غرامت جنگ را به ما بدهید. 

وی یادآور شده است: کسانی که جنگ دستشان بود به این نتیجه رسیدند که الان زمان آتش‌بس است. زمان آتش‌بس من کاره‌ای نبودم. من وزیر سپاه بودم اما لجستیک سپاه نبودم. بجای من که ده سال از عمرم را در لجستیک جنگ در سپاه گذاشته بودم آقای بهزاد نبوی مسول لجستیک جنگ شد که نه جنگ را قبول داشت و نه یک روز تجربه آن را. من اگر بودم می‌توانستم کاری کنم که بغداد را هم بگیریم! وقتی من از وزارت بیرون آمدم تنها از دولت لیبی 900 میلیون دلار امکانات مجانی آورده بودم. من هرچه موشک از لیبی آوردم مجانی بود. از لیبی چهار کشتی مهمات مجانی آوردم. از آلمان شرقی امکانات نسیه آوردم . می‌شد با زمان بندی کارهایی کرد.

رفیق دوست می‌گوید: عده ای فکر می‌کردند که ایران قادر نیست از نظر نظامی عراق را شکست بدهد و در داخل ضعیف شده است. شاید هم حرفشان درست بوده. اما من معتقدم که در قوی ترین زمان ممکن قرار داشتیم ! ... وقتی قطعنامه را پذیرفتیم دو اتفاق افتاد نخست اینکه عراق به اتفاق منافقین عملیات فروق جاویدان یا از نظر ما مرصاد را شروع کرد و بزرگترین پیروزی ما همان‌جا بود که منافقین اصلا در آنجا از بین رفتند. خود من قبل از انقلاب با خیلی از سران منافقین هم بند بودم که جنازه آن‌ها را در جاده اسلام آباد دیدم. این موضوع خیلی سرو صدا کرده بود اما همان زمان صدام با پانزده لشگر مجهز به جنوب حمله کرد که این اصلا مطرح نشده است. سپاه و ارتش باهم رفتند و ضربه محکمتری از کربلای پنج را به عراق وارد آوردند. پس ما در آن ایام قوی بودیم. در مورد داستان فاو و جاهای دیگر باید گفت که به واقع ما نرفته بودیم برای همیشه آنجا باشیم. در داخل فعل و انفعالاتی رخ داد که نیروی ما در فاو کم بود و ضعیف شده بودیم. در واقع نیرو به غرب برده بودیم که عملیات انجام دهیم.

وی در پاسخ به سوالی درباره ناراحتی امام  از شکست فاو ناراحت بودند و اینکه باید برخی فرماندهان جنگ دادگاهی و اعدام شوند تاکید می کند که اینها دروغ است و امام چنین حرفی نزده بود.

به گفته وی امام چند ماه پس از پذیرش قطعنامه که تعبیر جام زهر را بکار برده بودند نامه دیگری خطاب به رزمندگان نوشتند که در آن جام زهر را تلطیف کردند و گفتند من یک تشکر به  شما بدهکارم.

رفیق دوست یادآوری می کند:‌ در جلسه ای که پیام امام برای پذیرش قطعنامه در حضور سران قوا خوانده شد ... اتفاقا کنار آقای دکتر روحانی نشسته بودم تا پیام امام به بحث نوشیدن جام زهر رسید روحانی به شوخی به من گفت حاج محسن پاشو برو که شما فقط به درد جنگ می‌خوردی، به درد صلح نمی‌خوری!