گفت وگو با نرگس مقصود، نویسنده کتاب «ازدحام بوسه» روایتی زنانه از پیاده‌روی اربعین

فاطمه عامل نیک،   3980631068

چندی سالی هست زائران حسینی در سفری آیینی که به پیاده‌روی اربعین معروف شده است، با پای پیاده به زیارت حرم این امام بزرگوار می‌شتابند. از آنجایی که این سفر مورد توجه قشر وسیعی از مردم ایران و همچنین کشورهای اطراف قرار گرفته است، به دلیل گوناگونی زائران و مدت زمان سفر دارای ظرفیت بالایی برای تولید آثار هنری است

 روایتی زنانه از پیاده‌روی اربعین

«ازدحام بوسه» یکی از همین آثار است که به قلم نرگس مقصودی با موضوع سفر اربعین نوشته شده است. این اثر داستان بلندی است که نویسنده آن را بر پایه نخستین تجربه خود از سفر پیاده‌روی اربعین حسینی منتشر کرده است.

به گفته کارشناسان «ازدحام بوسه» با وجود در اختیار داشتن راوی زن، در دام سانتی‌مانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت حس‌برانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع می‌شود. از آنچه او طلبیده شدن عنوان کرده و در ادامه شرحی است پرتعلیق از آنچه بر او برای جمع کردن اسباب و آلات سفر گذشته و فراهم کردن مقدمات مالی و غیر مالی آن. نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح سفرش نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او گذشته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیندازد و برای مخاطب روایتی جذاب‌تر از یک گزارش صرف از آنچه دیده است بر جای بگذارد. کتاب با همین نگاه برای تمامی مخاطبانی که این سفر را تجربه کرده یا نکرده باشند، جذاب و خواندنی است.

توجه به نکات معنوی سفر یکی‌دیگر از ویژگی‌های این اثر برشمرده  شده است. سفر مقصودی از یک نیت و طلب در مشهد آغاز شده و با مستجاب شدن دعا و راهی شدنش ادامه پیدا می‌کند و گویی در روایت کتاب تداوم یافته و منتشر می‌شود. در ادامه گفت‌وگوی ما را با این نویسنده می‌خوانید:

 

- چطور به فکر نگارش «ازدحام بوسه» افتادید؟

در زمینه تحصیلات دانشگاهی دانش‌آموخته رشته فلسفه و کلام اسلامی در مقطع لیسانس و هنراسلامی در مقطع کارشناسی ارشد هستم. نخستین آشنایی بنده با ادبیات و نوشتن به سال‌های 82 و 83 بازمی‌گردد. زمانی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سرودن و شعر می‌پرداختم. بعد از یک وقفه چند ساله به علت تحصیل و مشغول شدن به کار در انتشارات کتاب نیستان و شرکت کردن در کارگاه‌های داستان‌نویسی متعدد به عرصه نوشتن بازگشتم. این شروع تازه با داستان کوتاه بود.  کتاب «ازدحام بوسه» را پس از سفرم به کربلا به توصیه یکی از استادانم نوشتم.

- «ازدحام بوسه » را  بیشتر  سفرنامه می‌دانید یا داستانی بلند؟

این کتاب درست است که به صورت داستانی روایت شده اما یک سفرنامه است و  براساس اتفاقات عینی و واقعی نوشته شده  و جنبه خیال ندارد.

 

- در این کتاب با روایت عینی شما مواجه هستیم یا شما از اطلاعات سایر سفرنامه‌ها هم  استفاده کردید؟

همه سفرنامه ثبت لحظه به لحظه سفری بود که داشتم؛ چرا که هر مسافری بنا بر مقتضیات خاص و ویژه خودش با سایرین متفاوت است و روایت ویژه خودش را دارد.

 

- بیشتر به ثبت وقایع و ویژگی‌های اماکن  یا به حال و هوای این سفر پرداخته‌اید؟

هر دو. علاوه بر معرفی اماکن و حال و هوای سفر و زائران، مخاطب در این کتاب  بیشتر با یک روایت زنانه مواجه است  که با  نگاه ویژه خودش اماکن و هر موضوع دیگری را روایت می‌کند.

 

- مخاطب می‌تواند از سفرنامه شما به عنوان یک راهنما مدد بگیرد؟

بستگی به نیاز مخاطب دارد. در کتاب «ازدحام بوسه» دو کتاب را معرفی کرده‌ام که حکم راهنمای سفر را دارند هم در بعد معنوی و هم در حکم یک سفر سیاحتی. البته سعی کرده‌ام در گوشه گوشه روایتم آگاهی و معرفتی را تزریق کنم؛ اینکه این سفر چه سفری است و چه مبانی معرفتی لازم دارد.

 

- درست است که پیاده‌روی اربعین در رسانه‌ها منعکس شده ، اما در جهت ماندگاری این حرکت تولیدات اندکی داریم. نظر شما چیست؟

بعد فرهنگ‌سازی سفر پیاده‌روی اربعین مهم‌ترین و اصلی‌ترین مطلبی است که می‌توان روی آن کار کرد. هر اثری در راستای اعتلای این فرهنگ باشد، ماندگار است و این فرهنگ در دو بعد معنوی و مادی به شدت نیازمند کار است.

 

- وجه تمایز این کتاب با آثار مشابه را چه می‌دانید؟

نوع نگاه من با روایت‌هایی که وجود دارد، متفاوت است. من روایت زنانه‌ای از سفر اربعین ندیده بودم چون مردها نمی‌توانند به اندرونی خانه‌ها و موکب‌ها وارد شوند، توصیف این فضا می‌توانست خواندنی باشد و از طرفی برای خانم‌ها هم جذابیت ویژه‌ خودش را دارد. نکته بعدی که به نظرم بسیار جای کار دارد و کار یک رسانه یا نهاد نیست و حتی مختص به ایام اربعین هم نیست، بحث فرهنگ‌سازی زیارت ائمه (ع) است. حضور در محضر امام و بهره‌برداری از این حضور یک بحث جدی است. هر چقدر رابطه معرفتی من زائر با امام جدی‌تر باشد به همان نسبت بیشتر بهره‌مند می‌شوم. این موضوع از دغدغه‌های من بود اما نمی‌دانم مخاطب چطور آن را درک می‌کند.

 

- به نظر شما سفرنامه با قلم یک زن دارای چه ویژگی‌های متفاوتی  است؟

ابعاد روحی و شخصیتی جامعه زنان امکان ظهور و بروز پیدا می‌کنند. یک خانم روایت عینی‌تری از مشکلات زنان در سفرهای زیارتی می‌تواند ارائه دهد. همان گونه که در «ازدحام بوسه» به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره شد.

 

- در پایان  اگر بخواهید قسمتی از این روایت‌ها را درباره زنان انتخاب کنید و  برای ما مجدد بازخوانی کنید،کدام قسمت است؟

کتاب از این لحظه‌ها فراوان دارد. به عنوان مثال  بریده‌ای از فصل: جزر و مد نام تو آغاز شد به همین حال و احوال خانم‌ها پرداخته است: «زن‌های آنجا کار می‌کردند و کار. به صورت خستگی‌ناپذیری زندگی را طی می‌کردند. این در چهره و حرکاتشان به وضوح درک می‌شد. خارج از چارچوب‌های فرهنگی وقتی بهشان نگاه می‌کردم، به عنوان یک همجنس شاید از بیماری جسمی رنج می‌بردند که آن هم خیلی دل به دلش نمی‌دادند، اما روحشان ابعاد جدیدی برایم داشت. علامت بیماری روحی در آن‌ها نبود. عدم رفاه و جنگ حداقل در این زنانی که من دیدم موجب قوی‌تر شدنشان شده بود، نه افسردگی و تبعاتش، نه انزوا و گوشه‌گیری. از لحاظ ظاهری هیچ آراستگی نداشتند، نه طلاهای آنچنانی نه کرمی بر صورت. موهایشان را که اصلاً ندیدم همیشه شال داشتند. تنها زینت زنانه‌شان همان خالکوبی روی دستان یا پیشانی‌شان بود. نمی‌دانستم آیا این‌ها هم خرید درمانی می‌کنند؟ یا برای خوشگذرانی به آرایشگاه می‌روند؟ تجربه باشگاه و دوره شکم‌ کوچک را دارند؟ برای دوران بازنشستگی‌شان چه فکری دارند؟ مجله زنانه می‌خوانند؟ افسردگی پس از زایمان را چه می‌کنند؟ سندرم پیش از قاعدگی‌شان را چطور مدیریت می‌کنند؟ آیا به دخترانشان می‌گویند دوران قاعدگی و سندرم پیش از آن را دوست داشته باشند؟ اصلاً چقدر خودشان را دوست دارند؟ 30‌سالگی‌شان چطور است؟ 50سالگی‌شان؟ مادرانگی و زنانگی‌ این زنانی که ما دیدیم خیلی‌ متفاوت بود، قشر معمولی و رو به پایین عراق، نه آن عرب‌هایی که در خیلی مسائل از ما جلوترند و با اروپا رقابت می‌کنند. این‌ها هیچ‌وقت به دنبال سِت ظروف چینی و بلورشان نیستند، همیشه در زمان حال، عین خود ثانیه را طی می‌کنند چون ممکن است فردا جنگی بیاید و همه چیز خاکستر شود».

نقل از قدس آنلاین