لوب لاگ: هجده سال پس از یازده سپتامبر، آیا القاعده در جنگ با تروریسم پیروز شده است؟

گروه جهان الف،   3980622042 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
لوب لاگ: هجده سال پس از یازده سپتامبر، آیا القاعده در جنگ با تروریسم پیروز شده است؟

به گزارش الف، پیتر فورد در لوب لاگ نوشت:

۱- شاید ۱۸ سال پس از حادثه ی یازده سپتامبر بسیاری بگویند ایالات متحده بساط القاعده را جمع کرده است. همین چند وقت پیش قرار بود به موجب گفتگوهای ایالات متحده و طالبان، آمریکا نیروهایش را از افغانستان بیرون بکشد و در عوض طالبان هم تضمین کند که نیروهای ایالات متحده مورد حمله قرار نمی گیرند و از گروه هایی همانند القاعده حمایت نمی کند.

۲- اما چرا اصلا القاعده امروز باید به ایالات متحده از خاک افغانستان یا هر جای دیگری حمله کند؟ آیا ایالات متحده ترجیحاتش را با انگیزه هایی در قلب تفکرات القاعده هماهنگ نکرده است؟ ریشه ی این انگیزه ها چیست؟

۳- ریشه ی این انگیزه ها را می توان در همگرایی منافع جستجو کرد: انگیزه هایی همچون جنگ با ایران، حزب الله، دولت سوریه، حوثی ها و در کل امن کردن خاورمیانه برای افراط گرایان سنی

۴- وقتی ترامپ ایران را ملت ترور می نامد، در واقع دارد توجهات را از تروریسم سنی منحرف می کند. آیا القاعده در طول چندین سال گذشته تمرکز ضد غربی را به سمت آنچه بدعت در اسلام از سوی شیعیان بوده، متمرکز نکرده است؟ انفعال القاعده را ببینید وقتی ایالات متحده همین چند وقت پیش از ترس ایران نیروهایش را در عربستان سعودی مستقر می کند و آنرا با خیزش بن لادن مقایسه کنید وقتی پس از اولین جنگ آمریکا با عراق در سال ۱۹۹۱، ایالات متحده هزاران سربازش را در سرزمین مقدس اسلام نگه داشت.

۵- چرا القاعده تا به حال علیه اسرائیل عملیات نکرده است؟ پس از یازده سپتامبر، علیه ایالات متحده چطور؟ این شبه بی تفاوتی البته متقابل است. بعد از مرگ بن لادن، امریکا به خود زحمت مبارزه با القاعده را نداده، به ویژه پس از جوانه زدن این گروه در قالب یک گروه تروریستی نو پای دیگر تحت عنوان دولت اسلامی در عراق.

۶- نشانه های آشکار همگرایی منافع از جنگ داخلی سوریه شروع شد. وقتی که ایالات متحده با آگاهی کامل تسلیحات نظامی را به وابستگان القاعده می رساند. ایالات متحده با این کار در واقع همه ی تکاپوهای این گروه تروریستی را به نفع خود مصادره می کرد. ایالات متحده هنوز هم مشغول حمایت از این گروه است، بدون توجه به این واقعیت که سرنگونی اسد یعنی کنترل یک گروه جهادی بر کل سوریه.

۷- ایالات متحده حتی ترکیه و قطر را هم از تلاش های مشابه باز نمی دارد و در عین حال رژیم اسد و روسیه را به خاطر به کار گرفتن همان حجم از تلاش و تسلیحات نظامی، سرزنش می کند.

۸- همگرایی ایالات متحده و القاعده را در یمن هم می توان مشاهده کرد، جایی که ایالات متحده از ائتلاف نظامی به رهبری سعودی برای حذف دولت تحت کنترل حوثی ها حمایت می کند. مداخلات سعودی- آمریکایی در نهایت به این منتهی شده که القاعده در شبه جزیره ی عربستان به قدرت قابل ملاحظه ای رسیده است.

۹- حمایت پرشور ایالات متحده از اویغورها و همکاری های نظامی با جمهوری عمدتا مسلمان آذربایجان- که از همان جا پهپادهای اسرائیلی پرواز می کنند تا مواضع نیروهای نیابتی ایران در خاک عراق را بکوبند- و پر شدن صفوف القاعده در سوریه از اویغورها و قفقازی ها نمونه ی دیگری از این همگرایی منافع است.

۱۰- با رجوع به گذشته می بینیم که حمایت ایالات متحده از مجاهدین افغانی در برابر روسیه القاعده را پدید آورد. درست همانطور که سرنگونی رژیم های دیکتاتور در عراق و لیبی به شکل گیری دولت اسلامی و دیگر گروه های تروریستی منتهی شد.

۱۱- به نظر می رسد که برخی در سطوح پایینتر معماری سیاست خاورمیانه ای آمریکا، دریافته اند که برایشان سخت است وانمود کنند (مبارزه با) ایران بر (مبارزه با) القاعده و گروههایی که از این گروه، بعنوان سردسته تروریست ها، الهام می گبرند، اولویت دارد. شاید به همین خاطر است که مایک پمپئو تلاش کرده ایران را بعنوان حامی پنهان القاعده معرفی کند، ادعایی که احتمالا هیچ ناظر بی غرضی، آن را جدی نمی گیرد.

۱۲- سوال اصلی اینجاست که آیا عقده ی ایالات متحده نسبت به ایران بازهم بازیچه ی افراط گرایان سنی- وارثان میرات بن لادن- قرار میگرد یا نه؟ پاسخ را می بایست در سرنوشت جنگ سوریه جستجو کرد.