«برتری بین بلاغت عرب و عجم»؛ ابوهلال عسگری؛ ترجمه سیروس شمیسا؛ نشر قطره رسالۀ یک ادیب بزرگِ ایرانی دربارۀ بلاغت در هزار و صد سال پیش

حمیدرضا امیدی‌سرور،   3980612190

«برتری بین بلاغت عرب و عجم» را دکتر سیروس شمیسا ( با همکاری علی مظفری) ترجمه و به همراه متن عربی منتشر کرده است. سیروس شمیسا سالهاست که در حوزۀ بلاغت و سبک شناسی قلم می زند و انتشار این کتابِ مهم، آخرین اثر او در این حوزه است

رسالۀ یک ادیب بزرگِ ایرانی دربارۀ بلاغت در هزار و صد سال پیش

«برتری بین بلاغت عرب و عجم»

نویسنده: ابوهلال عسگری

مترجم: سیروس شمیسا

ناشر: قطره، چاپ اول، 1397

104 صفحه،14000 تومان

 

****

 

کتاب «التفضیل بین بلاغتی العرب و العجم» ( = برتری بین بلاغت عرب و عجم) از کتابهای مختصر اما با اهمیت در موضوع علم بلاعت در تاریخ تمدن اسلامی است، نوشتۀ ابوهلال عسگری از ادبا و لغت شناسان بزرگ و پیشتاز در تاریخ تمدن اسلامی. این کتاب چندی پیش به همت نشر قطره وارد بازار کتاب شد.

«برتری بین بلاغت عرب و عجم» را دکتر سیروس شمیسا ( با همکاری علی مظفری) ترجمه و به همراه متن عربی منتشر کرده است. سیروس شمیسا سالهاست که در حوزۀ بلاغت و سبک شناسی قلم می زند و انتشار این کتابِ مهم، آخرین اثر او در این حوزه است.

شمیسا در مقدمۀ کتاب نام و نسخه های کتاب سخن می گوید و سپس بحثی خصوص صحتِ انتساب رساله به ابوهلال عسگری پیش می کشد. از قدیم در انتساب این رساله به ابوهلال عسگری یا ابواحمد عسگری اختلاف نظر بوده است. ابواحمد عسگری تنها استادِ ابوهلال بوده است و برخی ابواحمد را داییِ ابوهلال دانسته اند، شمیسا نیز این نظر را پذیرفته است. در انتساب رساله مصحح متن عربی رساله، دکتر ارحیله، رساله را بدون تردید متعلق به ابواحمد دانسته اما شمیسا این نظر را بنا به دلایلی مردود می داند و آن را از ابوهلال می داند و البته بر این نظر است که ابوهلال اغلب مطالب رساله را از ابواحمد استماع کرده است.

در مقدمه، شمیسا نکاتی در خصوص تأثیر و نفوذ فرهنگ ایرانی در تمدن جدید اسلامی و موضوعِ فارسی‌نویسی می آورد و به نهضتِ فرهنگی سیاسیِ شعوبیه هم اشاراتی می کند و ضمنا شواهدی می آورد که چگونه ایرانیان در ارتقای فرهنگِ عربی مساهمت داشته اند. چنانکه یاقوت حموی در معجم الادبا از حمزه اصفهانی نقل می کند: "اگر اعراب فضیلتی داشته اند ما ایرانیان در آن شریکیم، چون معارف عرب را یک ایرانی (خلیل بن احمد) جمع آوری و تدوین کرد." (ص 19 مقدمۀ کتاب)

ابوهلال هسگری در سال 395 هجری فوت شد، 99 سال بعد از ادیب و منتقد بزرگ، عبدالله بن معتز. در آن زمان، هنوز مسائل و مصطلحاتِ بدیعی و بیانی چندان گسترده نشده بود، از این رو گسترۀ مباحث در کتاب "برتری بین بلاغت عرب و عجم" محدود است و به یک معنا، این رساله مجموعه ای از امثالِ عرب و عجم است. چنانکه شمیسا هم تذکر می دهد، مدار بحثِ بلاغت نزدِ ابوهلال "ایجاز" است و به گفتۀ او، ابوهلال ابداً به صنایعِ بدیعی و بیانی توجهی ندارد. شمیسا در ادامۀ مقدمه سه مبحث را که در رساله مورد توجهِ ابوهلال است به اختصار توضیح می دهد که عبارتند از: ایجاز، اعتدال، امثال.

اما فارغ از اینها، رساله ارزش‌های بخصوصی دارد، خاصه برای محققان ایران باستان. این رساله حاوی اشاراتی است به ایرانیان پیش از اسلام، همچنین برخی جملات حکیمانۀ پادشاهانِ باستانی ایران را نقل کرده است. و از همه مهمتر اینکه دوجمله به زبان پهلوی در این چاپ آمده که به دلیل ناخوانا بودن برای مصححین عربی از چاپ‌های پیشین افتاده بوده است. شمیسا خوانش و ترجمۀ خود را این دو جملۀ کوتاه به دست داده است:
1) دُورُوز مَذُوذ : دروغ را مپسند. 2) کِشنذ مِنذ : هر که بشنود به گمان افتد.  (صفحۀ 35 مقدمه، ص 45 متن عربی، ص 66 متن فارسی و ص 82-83 تعلیقات مترجم)

این موضع برای پژوهشگران زبانهای باستان و تاریخ زبانهای ایرانی کمالِ اهمیت را دارد. یکی از مسائل اساسی تاریخ زبانهای ایرانی چگونگی تحولِ زبان پهلوی به فارسی است و اینکه چگونه کم کم در زبان اهلِ ادب، از پهلوی با عنوانِ فارسی یاد کردند. قولِ ابوهلال که در اینجا این دو عبارتِ پهلوی را فارسی می خواند، چنانکه مترجم متذکر می شود (ص 83) یکی از شواهدی است که در قرن چهارم، زبان پهلوی، از سوی یکی از ادبای بزرگ تمدن اسلامی فارسی خوانده شده است.

پس از مقدمه متن عربی رساله با اعراب گذاری آمده و سپس متنِ فارسی که به گفتۀ سیروس شمیسا در مقدمۀ کتاب (ص 36)، در واقع ترجمۀ علی مظفرّی است با اندک دستکاریِ شمیسا. و در آخر تعلیقاتی مختصر.

ابوهلال در آغاز مفهوم بلاغت را چنین می آورد: بلاغتِ شعر آن است که الفاظش دلنشین باشد و معانی را به ذهن نزدیک کند، نظامی سازگار داشته باشد و جامۀ الفاظ بر اندامِ معانیش خوش نشیند. (ص 59) و سپس در جایی دیگر تعریفِ دیگری نیز به دست می دهد: گردآوریِ معانیِ فراوان در الفاظِ اندک و آسان. (ص 69) و این نشان از اهمیتِ "ایجاز در کلام" در نظرِ ابوهلال می دهد. سپس مباحثی در خصوص تعلقِ بلاغت به همۀ زبانها و ملتها و نیز سرآغاز بلاغت می آورد و آنگاه قطعاتی از زبان های غیر عربی می آورد برای مثال از ارسطو نقل می کند که: "نیازمندی به خرد زشت تر از نیازمندی به زر و سیم است"، و در همین جاست که دو عبارت مذکور از زبان پهلوی را می آورد؛ سپس توقیعاتی از ایرانیان، تعاریف دیگری از بلاغت، قطعاتی از کلام عرب و نمونه های از ایجاز می آورد و سخن را ختم می کند.

مطالعۀ این رسالۀ مختصر برای محققینِ حوزۀ بلاغت، تاریخ نقد ادبی در زبان عربی و تمدن اسلامی، و نیز پژوهشگران فرهنگ و زبانهای باستانی، همچنین برای علاقمندانِ تاریخ قرونِ اولیه اسلامی و ایرانیانِ عربی نویس، سودمند است.