باند خانوادگی که از مردان پولدار اخاذی می‌کردند

گروه حوادث الف،   3980604050

اعضای باند خانوادگی که به اتهام فریب مردان پولدار و اخاذی از آن‌ها دستگیر شده بودند، روز گذشته محاکمه شدند.

باند خانوادگی که از مردان پولدار اخاذی می‌کردند

جوان نوشت: این پرونده اوایل سال‌۹۵ با طرح شکایت‌های مشابه درباره اخاذی از مردان پولدار تشکیل شد. با ثبت شکایت‌های مطرح شده مشخص شد زن میانسالی به نام اعظم با همدستی دو دختر و پسرجوانش مردان پولدار را فریب داده و از آن‌ها اخاذی کرده‌است.

به این ترتیب اعضای باند خانوادگی تحت تعقیب قرار گرفتند تا اینکه اعظم ۵۰‌ساله همراه دو دختر ۲۷‌ساله و ۱۹‌ساله‌اش به نام‌های ترانه و شیما و پسر ۲۹ ساله‌اش به نام آرش شناسایی و بازداشت شدند. متهمان در مراحل بازجویی لب به اعتراف گشودند. زن میانسال گفت برای آزادی دامادش نیاز به وثیقه ۳۰‌میلیون تومانی داشته به همین دلیل از مردان پولدار اخاذی کرده است.

با اقرار متهمان و مدارک موجود اعظم و ترانه به اتهام مشارکت در پنج‌فقره آدم‌ربایی، سرقت مقرون به آزار، توهین و فحاشی و شیما و برادرش به اتهام معاونت در آدم‌ربایی و سرقت مقرون به آزار روانه زندان شدند.

در جلسه محاکمه 

پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی کیخواه قرار گرفت. ابتدای جلسه یکی از شاکیان در جایگاه قرار گرفت و گفت: «روزی با ماشین شاسی بلند از اتوبان شهید ستاری رد می‌شدم که زن میانسال همراه دخترانش دست تکان دادند و سوار ماشین شدند. در مسیر ترانه شروع به درد دل کرد و گفت وضع مالی خوبی ندارند. دلم برایشان سوخت به همین دلیل برای کمک به آن‌ها تصمیم گرفتم به خانه‌شان بروم تا از نزدیک وضعیت مالی‌شان را ببینم، اما به محض ورود به خانه پسر جوان با چاقو از اتاق بیرون آمد و یک ضربه زد. او از من خواست لباس‌هایم را درآورم سپس دختر کوچک آن‌ها شروع به فیلمبرداری کرد. بعد از آن یک و نیم میلیون تومان پول نقد و ۴ میلیون تومان از کارت عابر بانکم برداشتند، سپس مرا رها کردند. برای آن‌ها درخواست اشد مجازات دارم.»

دیگر شاکی نیز گفت: «روزی اعظم و دخترانش را سوار ماشین کردم و بین راه ترانه گفت مطلقه است. او پیشنهاد صیغه داد و گفت وضع مالی خوبی ندارند. پیشنهاد صیغه را پذیرفتم و به خانه‌شان رفتم. همان لحظه برادرشان از اتاق بیرون آمد و با چاقو مرا زخمی کرد. آن‌ها همه پولی را که همراه داشتم از من گرفتند.»

سومین شاکی نیز در طرح شکایتش گفت: «آن روز سوار خودروی شاسی‌بلند بودم که چهار متهم با یک پراید سد راهم شدند و خودشان را مأمور معرفی کردند. آن‌ها به بهانه بازرسی بدنی لباس‌هایم را درآوردند و فیلم گرفتند. سپس ۳‌میلیون تومانی را که همراه داشتم، گرفتند.»

سرقت برای آزادی 

در ادامه اعظم در جایگاه ایستاد و گفت: «به خاطر اعتیاد شوهرم از او جدا شدم و در یک آرایشگاه مشغول کار شدم. چند سال بعد ترانه ازدواج کرد و صاحب یک فرزند شد، اما طلاق گرفت و بعد صیغه مرد دیگری شد. چند ماه گذشت تا اینکه شوهر صیغه‌ای‌اش به خاطر مشکل مالی به زندان افتاد که برای آزادی‌اش نیاز به وثیقه ۳۰‌میلیون‌تومانی داشت. ترانه خیلی بی‌تابی می‌کرد به همین دلیل پیشنهاد داد از مردان پولدار اخاذی کنیم.»

متهم در حالیکه سرش را پایین انداخته بود، گفت: «به خاطر دخترم مجبور به این کار شدم. پشیمانم و حاضرم برای نجات فرزندانم جرم آن‌ها را گردن بگیرم و تا ابد در زندان بمانم، اما آن‌ها یک روز هم در زندان نباشند.» در ادامه ترانه در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «شوهرم مدام از زندان تماس می‌گرفت و دلتنگی می‌کرد. به همین دلیل شرایط روحی خوبی نداشتم تا اینکه روزی از آرایشگاه بیرون آمده بودم که یک ماشین مدل بالا جلوی پایم ایستاد و راننده با نشان دادن یک چک ۱۰ میلیون تومانی درخواست رابطه کرد. او می‌گفت همسرش پزشک است، اما رابطه خوبی با هم ندارند.»

متهم ادامه داد: «آن زمان شیشه مصرف می‌کردم و در حال خودم نبودم که مرد راننده را به خانه بردم و چک را از او گرفتم. وقتی برادرم متوجه شد با هم درگیر شدیم و آرش آن مرد را با چاقو زد. آن روز به این فکر افتادم که می‌توانم با کمک خواهر و مادرم ۲۰‌میلیون تومان باقی‌مانده وثیقه را جور کنم، اما آن‌ها نقشی نداشتند و خودم طعمه‌ها را پیدا می‌کردم. وقتی آن‌ها را به خانه می‌بردم برادرم با دیدن آن‌ها عصبانی می‌شد و به طرفشان حمله می‌کرد.» متهم در آخر گفت: «روزی که پلیس مرا دستگیر کرد زمانی بود که مبلغ وثیقه را آماده کرده بودم و قرار بود شوهرم به زودی آزاد شود، اما این اتفاق نیفتاد و خودم نیز گرفتار زندان شدم.»

عضو کوچک باند 

عضو کوچک این باند خانوادگی نیز با قبول جرمش گفت: «بعد از دستگیری به خاطر تهیه فیلم در دادگاه انقلاب محاکمه شدم و به پنج‌سال حبس محکوم شدم. هیچ وقت فیلمی از شاکیان نگرفته بودم و فقط آن‌ها را تهدید می‌کردم. در زندان وقتی فهمیدم آن‌ها قصد گذشت ندارند اعتصاب غذا کردم و تا وقتی رضایت ندهند به اعتصاب غذا ادامه می‌دهم. آن زمان سن کمی داشتم و از روی ناچاری با مادر و خواهرم همراه شدم.»

آرش نیز در دفاع از خود گفت: «با دیدن مردان غریبه عصبانی می‌شدم و آن‌ها را کتک می‌زدم. روزی یکی از آن‌ها قصد تعرض به خواهرم کوچکم را داشت که از عصبانیت به او حمله کردم و با دسته چاقو به سرش ضربه زدم. اشتباه کرده‌ام و حاضرم تمام پولی که خواهرم اخاذی کرده را همراه با دیه به شاکیان بپردازم تا همگی از زندان آزاد شویم.» 

در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.