حكومت رونالدو در سرزمين بانوي پير

گروه ورزشی الف،   3980517033

چند روز پيش روزنامه ايتاليايي گاتزتا دلو اسپورت فاش كرد كه يوونتوس توانسته موافقت رونالدو را براي جذب ايكاردي به دست آورد. فارغ از اينكه اين انتقال انجام خواهد شد، چرا كه پپه ماروتا مدير اينتر گفته است ايكاردي قطعا از جمع افعي‌ها جدا خواهد شد اما او را به يوونتوس نمي‌دهيم، گزاره موافقت رونالدو براي جذب بازيكن در يوونتوس قابل تامل است. اينكه چرا يك بازيكن بايد در روند نقل و انتقالاتي تيم تصميم بگيرد؟

اينكه چرا يوونتوس بايد براي خريد بازيكن ابتدا نه با آن فوتباليست مد نظر كه با رونالدو به توافق برسد؟ اينكه دقيقا نقش ستاره پرتغالي در يوونتوس چيست؟ همگي سوالاتي است كه بعد از خواندن گزارش گاتزتا در ذهن شكل مي‌گيرد. رونالدو خيلي بزرگ است. او فقط با پيوستنش به باشگاه يوونتوس ارزش سهام اين باشگاه را بالا برد.

او يكي از بهترين‌هاي تاريخ است و آمار فردي باورنكردني‌اي دارد. اما آيا همه اينها كافي است براي اينكه او بتواند در مسائل كلان باشگاه دخالت كند؟ بسياري از خبرنگاران و رسانه‌ها معتقدند رونالدو هنگام بستن قرارداد بندهايي را در قراردادش مي‌گنجاند كه باعث مي‌شود اختيارش در تيم از حد يك بازيكن بيشتر برود. مثلا گفته مي‌شود كه در قرارداد رونالدو ثبت مي‌شود كه او بايد پنالتي‌زن تيم باشد يا پشت ضربات كاشته قرار بگيرد. يا مثلا در مورد تعويض‌ شدنش نيز نكاتي به قرارداد گنجانده مي‌شود.

همچنين اظهارنظرهاي رسانه‌اي رونالدو در مورد پيوستن بازيكنان به يوونتوس از زمان حضورش در تورين هميشه نشان داده اين بازيكن مي‌تواند نظراتش را در سطحي بالاتر از يك بازيكن داشته باشد. مثلا در مورد پيوستن مارسلو يا سرخيو راموس از رئال به يووه. هر بار كه رونالدو چنين اظهاراتي مي‌كرد، معلوم مي‌شد باشگاه نيز تلاش‌هايي براي جذب اين بازيكنان داشته است. در واقع مي‌توان گفت رونالدو به خاطر جايگاهش توانسته تيم را تحت تاثير خود قرار دهد.

امپراتوري رونالدو در سرزمين بانوي پير كاملا مشخص است. او كاري كرد كه ديبالا در فصل قبل نيمكت‌نشين شود و بعد هم به فكر ترك تيم بيفتد. همچنين گفته مي‌شود رونالدو بوده كه در سر انتقال لوكاكو از منچستر به تيم توريني مانع ايجاد كرده است. فصل قبل آلگري باز هم مثل هميشه توانست سري آ را براي يوونتوس به ارمغان بياورد. اما در پايان فصل تصميم گرفت تورين را ترك كند.

اين در حالي بود كه به نظر مي‌رسيد پروژه او با يووه به پايانش نرسيده است. اگر جدايي آلگري را بگذاريم كنار قدرت بي‌اندازه رونالدو در يوونتوس شايد بتوانيم به اين نتيجه برسيم كه بين بودن سي‌آر‌سون و رفتن تئوريسين تيم رابطه‌اي وجود دارد. حالا شايد اين رابطه مستقيم و خطي نباشد اما با چند متغير بتوان اين دو را به هم مرتبط كرد. بعد از آمدن ساري به يوونتوس نيز بسياري از كارشناسان پيش‌بيني كردند كه سرمربي جديد شايد نتواند با ستاره‌اي در اين حد بزرگ به خوبي كنار بيايد. در بازي يوونتوس با اينتر در مسابقات پيش فصل، نگاه چپ چپ رونالدو به سرمربي تيم هنگام تعويض خبرساز شد. انگار رونالدو حتي انتظار تعويض شدن در يك مسابقه دوستانه را هم ندارد. سخت است بتوان گفت كه چنين رويكردي دقيقا با همين ابعاد در تيم وجود دارد يا نه. ولي ادعاي نبودش نيز ساده‌انگارانه به نظر مي‌رسد. آنچه در موردش بحث صورت مي‌گيرد مثبت يا منفي بودن چنين نفوذي است.

بسته شدن تيم بر اساس توانايي‌هاي رونالدو و فراهم كردن همه تمهيداتي كه او بتواند بالاترين بازدهي را از خودش نشان دهد شايد پروژه چندان بدي هم نباشد. بالاخره همه ديده‌اند كه او چگونه نقش غير قابل انكاري در قهرماني‌هاي رئال در ليگ قهرمانان ايفا كرده است. در اين پروژه، مبنا رونالدو قرار مي‌گيرد و باقي بازيكنان همچون ستاره‌هايي در اطرافش چيده مي‌شوند. البته اين ممكن است در آينده پروژه بازيكن سالاري را در تيم كليد بزند يا ساير بازيكنان را از اين روند ناراضي كند. اما واقعا كدام يك از بازيكنان نه تنها يوونتوس كه جهان فوتبال مي‌توانند ادعا كنند كه در جايگاه رونالدو هستند؟

منبع: اعتماد