«پسابرجام» و درسی که باید از گذشته آموخت

گروه سیاسی الف،   3980515087 ۲۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
«پسابرجام» و درسی که باید از گذشته آموخت

بعد از خروج آمریکا از برجام، بازگشت تحریم ها و تعلل اروپایی ها در عمل به تعهدات‌شان این انتظار ایجاد شد که اجماعی حداکثری علیه غرب در داخل کشور شکل بگیرد. اما به نظر می رسد دوگانه سازی که از آغاز مذاکرات هسته ای منجر به شکل گیری دوقطبی بین سیاسیون و پیرو آن جامعه شده بود اینک نیز با شدت البته کمتری ادامه دارد. تداوم چنین رویه ای در برهه ای که لزوم اتحاد و انسجام در مقابل عهدشکنی غرب ضروری است می تواند به ضعیف تر شدن موضع گیری ایران، سخت تر شدن حل مشکلات و فرسایش توانمندی داخلی بینجامد.

نگاهی به ابتدای شروع مذاکرات با غرب در سال 1392 و حتی قبل تر از آن و سپس مسیر نیل به توافق هسته ای و بعد از آن نیز  این موضوع را تایید می کند. به عبارتی در جریان توافق هسته ای دو گانه ای شکل گرفت که یک سمت آن طرفداران و مدافعان برجام و لزوم نیل به توافق قرار داشتند که اصلاح طلبان و اعتدالیون بودند و طرف دیگر بیشتر اصولگرایان بودند که منتقد توافق بودند.

برخی در گروه اول بر این عقیده بودند که برجام می تواند تمام مشکلات اقتصادی کشور که برخی از آنها حتی طی چند دهه ایجاد شده بودند را حل کند. برقراری ارتباط بین مشکلات داخلی و برجام موجب شکل گیری وضعیتی شده بود که گویی همه مدیران دولتی منتظر انجام توافق اند تا بعد از آن کار و فعالیت خود را آغاز کنند. اما بعد از مدتی مشخص شد اوضاع چندان بر وفق مراد نیست و انتظار شفا گرفتن و حل مشکلات اقتصاد کشور از این طریق نوعی خوش خیالی است. همچنین برخی حامیان برجام، توافق هسته ای را به عنوان امری مقدس در نظر گرفتند که انتقادی به آن وارد نیست و اگر فردی به این وادی وارد می شد گرفتار تیر خشم طرفداران قرار می گرفت و انواع و اقسام برچسب ها به او زده می شد. از دید این حامیان توافق، برجام « فتح الفتوح» و «آفتاب تابان» بود و تیم هسته ای ایران، قهرمانانی بزرگ بودند که می بایست برای آنها آیین تجلیل برگزار می شد و به همین دلیل بود که از ظریف به عنوان «امیر کبیر عصر ما» یاد شد.

در مقابل، گروهی دیگر، هر چند محدود ، بودند که برجام را به عنوان سندی خیانت بار به حساب می آوردند که از دید آنها ضرورت داشت افرادی که پای این توافق را امضا کرده بودند محاکمه شوند!

امروز نیز عده ای با استناد به بدعهدی آمریکا، دائماً از پیش بینی های درست خود و حتی از سادگی تیم مذاکره کننده هسته ای سخن می گویند و در مقابل آنان برخی دیگر دائما خلاف این جریان حرکت می کنند و مثلاً در ادعایی عجیب عنوان می کنند خروج از توافق هسته ای تقصیر منتقدان برجام در داخل کشور بوده که فرصت را برای ترامپ مهیا کرده است .

به نظر می رسد نگاهی واقع بینانه و منصفانه به توافق هسته ای ورای این دو دیدگاه است. توافق هسته ای حتماً دستاوردهایی برای ایران داشته از جمله اینکه اجماع جهانی علیه ایران را شکست، پرونده پی ام دی را مختومه کرد و ... . در نهایت نیز موجب شد شناخت افکار عمومی از ماهیت آمریکا و ادعاهای نادرست آنها مبنی بر متعهد بودن به اصول بین المللی افزایش یابد. همچنین مشخص شد حل مشکلات داخلی از طریق برجام و کلاً سیاست خارجی راه حل درستی نیست و به سرانجام مطلوبی منجر نخواهد شد.

بدون شک توجه به این مسائل و عدم تخطئه خودی ها، می تواند در افزایش رشد و آگاهی نه تنها جناح های سیاسی بلکه تجربه تاریخی یک ملت تاثیرگذار باشد اما به نظر می رسد همان طور که در ابتدا گفته شد هنوز رگه هایی از دوگانه سازی ها را می توان در وضعیت فعلی کشور و در سیاست داخلی نسبت به برجام مشاهده کرد که ادامه آن به زیان منافع ملی است.

در نهایت باید گفت در حال حاضر تاکید بر اختلافات گذشته فقط جبهه و صف داخلی را دچار تشتت و تفرقه می کند. بنابراین منطقی آن است که احزاب، گروه ها و جریانات سیاسی از گذشته درس بگیرند، بر طبل اختلافات قبلی نکوبند و در مسیر فعلی که ایران در پی کاهش تعهدات است در جهت تامین منافع کشور حداقل از برجام و پرونده هسته ای جهت مقاصد و اغراض سیاسی خود بهره نگیرند.و برای تقویت بیشتر «گفتمان مقاومت» که سیاست اجماعی و مورد قبول مردم است تلاش کنند.