ابعاد برجامي ماجراهاي خليج فارس

ميرزاسعدين داورپناه، گروه تعاملی الف،   3980513040 ۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
ابعاد برجامي ماجراهاي خليج فارس

واشنگتن از مدت‌ها پيش مترصد فرصتي براي تضعيف تسلط ايران بر تنگه هرمز بوده است. جنجال حملات مرموز به نفتكش ها نتوانست به اندازه كافي كارساز باشد و اكنون به بزرگنمايي "تاثير توقيف نفتكش انگليسي بر آزادي كشتيراني در تنگه هرمز" متوسل شده اند تا شايد با تقويت قواي بحري، نقش امنيت ساز ايران را انكار كنند.

در دوران باراك اوباما، در فاصله زماني ميان توافق لوزان و تكميل برجام، نشست مهمي در كمپ ديويد امريكا برگزار شد. وزارت خارجه امريكا و خود اوباما اعلام كردند كه به هدف اطمينان دادن به كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس از جبران تبعات معامله هسته اي با ايران، اين نشست برنامه ريزي شد. در پايان اين نشست قرار شد كه علاوه بر ضمانت تسهيل فروش تسليحات امريكايي به كشورهاي جنوب خليج فارس، توان نظارت دريايي در خليج فارس تقويت و همچنين برنامه رزمايش هاي دريايي ساماندهي شود. آزمايش موشكي به ياد ماندني ايران با پيامي كه به خط عبري بر موشك نوشته شده بود، واكنش ايران به همين چنگ و دندان نشان دادن‌ها در خليج فارس بود. اين اقدام چشمگير ايران همزمان با يكي از رزمايش هاي موعود انجام گرفت كه توصيف آن رزمايش از سوي برگزار كنندگان، رزمايشي با ابعاد بيسابقه در خليج فارس تبليغ مي شد.

اكنون ايران مقاوم تحت فشار حداكثري امريكا، همچنان از امكانات دريايي خود جهت دور زدن تحريم ها استفاده مي‌كند. همچون مقررات پيشين، بند ٧ از پيوست ب قطعنامه ٢٢٣١ در اجراي برجام، به همه دولت‌ها اجازه متوقف كردن و بازرسي كشتي ها به مقصد و از مبدا ايران را داده است. البته اين اهرم فشار در صورتي فعال مي شود كه اقدام كننده بتواند دلايل معقولي بتراشد كه مشكوك بودن به نقض تحريم‌هاي شوراي امنيت را توجيه كند.

بر اساس تجربه، كاربرد عبارتي همچون «دلايل معقول»، لزوما منوط به تفاسير موجه از اسناد حقوقي نيست و نسبتي با اغراض سياسي و محاسبه سود و زيان دارد. توقيف نفتكش حامل نفت ايران در جبل الطارق، شاهدي بر امكان سو استفاده از مقررات و دست زدن به هر اقدام مغرضانه جهت فشار بر ايران است. واشنگتن خوب مي داند كه اقدام به توقف و بازرسي كشتي هاي ايران از سوي قواي بحري امريكا، هزينه هاي زيادي خواهد داشت و خود ترجيح مي دهد در قرارگاه تامين و تبادل اطلاعات باشد. اما امريكا اميدوار است كه به واسطه دعوت انگليسي ها از ديگران براي استقرار در نزديكي بنادر ايراني، وظيفه آزار كشتي هاي باري را به متحدان اروپايي محول كند. نتيجه روشن تراكم قواي بحري در خليج فارس و درياي عمان اين خواهد بود كه آزادي عمل ايران براي تنظيم تجارت دريايي بيش از پيش تحت تاثير قرار خواهد گرفت.

توقيف نفتكش بريتانيايي در تنگه هرمز كه روزگاري دراز ميزبان يكي از مهمترين پايگاه هاي نيروي دريايي افسانه اي انگليسي ها بود، يك صحنه نمادين از تغييرات روزگار و تقويت قواي ايران بود. در ماجراي توقيف نفتكش‌ها مي‌توان نشانه‌هاي يك تحريك برنامه ريزي شده را ديد، اما نمايش اعتماد بنفس ايران طي مخابره واكنش قابل پيش‌بيني‌اش، ثابت كرد كه ايرانيان مرعوب ميدان زورآزمايي نيستند و عزمشان در تسلط بر آب‌هاي وطني چنان استوار است كه مي‌توانند نقش خود در تراكم قواي بحري را هم به خوبي ايفا كنند. ادبيات هشدارها از مراجع متعدد ايران، نسبت به تبعات حضور قواي فرامنطقه اي، حساب شده و هماهنگ است و دستگاه ديپلماسي هم با ارائه پيشنهاد مرتبط و بهنگام «بيشتر در مقابل بيشتر» (پروتكل الحاقي در مقابل لغو تحريم)، موضع ايران را تقويت كرده است.

سناريوي ضد ايراني نظارت دريايي، بيش از پيش متوهمانه و احساساتي به نظر مي‌رسد و لذا همچون تقلاهاي گذشته محكوم به شكست است. هيچ راه حل پايداري جز برسميت شناخته شدن منافع ايران وجود ندارد و ايرانيان تثبيت حقوق خود را گام به گام تحميل كرده اند. اساسا در هر ميداني كه كنترل ماجراجويي ديگر بازيگران از اختيار خارج باشد، كم هزينه ترين و عاقلانه ترين حركت، بروز رفتار قابل انتظار و اعلام شده است، دقيقا مشابه كار درستي كه ايران بدون تزلزل و با اعتماد بنفس دنبال مي‌كند. به فرض استقبال از دعوت لندن و واشنگتن، نيروي بازيگران ماجراجوي دور از خانه، دير يا زود صرف ايجاد هماهنگي خواهد شد و نقش تاريخي ايران در امنيت و رونق خليج فارس و تنگه هرمز، انكار ناپذير است.