«جذابیت پنهان بونوئل»؛ گریت وایت؛ ترجمه شیوا مقانلو؛ نشر چشمه میل مبهم رهایی

نیره رحمانی،   3980512115

شاید راز جذابیت پنهان بونوئل در این واقعیت بود که تمام و کمال برای خلق هنری (خاصه در سینما) زاده شده بود. با نقاشی شروع کرد، اما خیلی زود تاثیرگذارترین هنر قرن بیستم را کشف کرد، بعد از مدتی دستیاری ژان اپستن، با دوست نقاش خود سالواتور دالی با فیلم سورئالیستی سگ آندلسی تکانی در سینمای هنری به وجود آورد

میل مبهم رهایی

«جذابیت پنهان بونوئل»

(مجموعه نقدها و نظرهای لوئیس بونوئل درباره سینما به ضمیمه چند فیلم نامه از او)

نوشته :گریت وایت

ترجمه: شیوا مقانلو

ناشر: چشمه، چاپ اول 1397

97 صفحه، 16000 تومان

 

****


یکی از جذاب ترین چهره های فرهنگی که تاریخ سینما به خود دیده، البته نه به لحاظ شهرت عامه پسندانه، بلکه از منظر ارائه هنری پیشرو و آمیخته به فرهنگی غنی که حاصل نگاهی عمیقا جهانی بود. براستی راز جذابیت پنهان در آثار لوئیس بونوئل چه بود؟ روح عصیانگر او که هنر را همچون آدمی آزاد و رها از قید و بندها می‌دانست؟ یا توانایی‌ ساخت آثاری هنرمندانه که خصوصی ترین جنبه‌های فردی شخصیت های آثارش را در قالب فیلمهایی تاثیر گذار و برخوردار از فرم های هنری متنوع به نمایش می گذاشت؟

در یکی از معروفترین گفته هایش آمده: غم نان نمی تواند دلیلی برای فاحشگی در هنر باشد! با وجود آثار موفقی که در کارنامه سینمایی‌اش دیده می شود، او نیز همانند بسیاری از هنرمندان در دوره هایی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کرد؛ و به همین خاطر مجبور به ساخت آثاری به اصطلاح سفارشی شد، اما این دست آثار او نیز با وجود جنبه های مخاطب پسندی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، از اصالت و تشخص هنری سازنده خود حکایت داشتند. در اسپانیا زاده شد، اما در فرانسه نخستین فیلمهایش را ساخت، در مکزیک و آمریکا به فیلمسازی پرداخت، اما این تغییر جغرافیایی به ساخت آثاری در کشورها و فرهنگ های مختلف انجامید، بیش از هر چیز بازتاب دهنده قریحه سازنده خود بودند.

شاید راز جذابیت پنهان بونوئل در این واقعیت نهفته بود که تمام و کمال برای خلق هنری (خاصه در سینما) زاده شده بود. با نقاشی شروع کرد، اما خیلی زود تاثیرگذارترین هنر قرن بیستم را کشف کرد، بعد از مدتی دستیاری ژان اپستن، با دوست نقاش خود سالواتور دالی، فیلم سورئالیستی سگ آندلسی را ساخت که تکانی در سینمای هنری به وجود آورد.

بونوئل غیر از نقاشی، فیلمسازی و نوشتن سناریو که این دوتای آخر اصلی ترین حرفه اش شدند، دستی در شعر و داستان و نثر های ادبی، نقد و نظر درباره سینما و... نیز داشت. این بخش از فعالیت های او نیز گردآوری شده و در قالب کتابی تحت عنوان   An Unspeakable Betrayal «خيانتي ناگفتني» انتشار یافته‌اند که پیش از این شیوا مقانلو گزیده‌ای از این بخش از فعالیت های لوئیس بونوئل را به فارسی برگردانده و با عنوان «بونوئلی‌ها» به همت نشر چشمه به بازار کتاب فرستاد. این کتاب شعرها، داستانهای کوتاه و یادداشت های ادبی بونوئل را شامل می شد که از حال و هوای سورئالیستی نیز برخوردار بود.

خوشبختانه به تازگی مقانلو بخشهای ترجمه نشده از همین کتاب را که نوشته های سینمایی بونوئل را شامل می‌شود، به فارسی برگردانده و توسط نشر چشمه (به عنوان شصت و دومین کتاب از مجموعه مطالعات سینمایی این ناشر)، با نام «جذابیت پنهان بونوئل» به بازار عرضه کرده است.

صرف نظر از جذابیت نوشته‌های غیرسینمایی بونوئل که ابعاد کمتر دیده شده خلاقیت های هنری و ادبی او را پیش روی مخاطب فارسی زبان به نمایش می گذارد؛ پر بیراه نیست اگر بگوییم که  این بخش از نوشته های بونوئل در ساحت کارنامه هنری او اهمیت بیشتری دارند، چرا که می توانند بازتاب دهنده نگاه او به سینما به عنوان یک منتقد و صاحب نظر باشند؛ هنری که به زعم بونوئل چنان که در همین کتاب نوشته: «نوری که از سینما به سوی ما می آید به دقت سنجیده و مهار شده است. در هیچ یک از هنرهای قدیمی چنین عدم تناسب بزرگی بین امکانات موجودو کار تمام شده وجود ندارد. سینما بر مخاطبش تاثیر مستقیم می گذارد: با نمایش افراد و اشیاء به شکل دقیق و مشخص، و در سکوت و تاریکی کندن مخاطب از چیزهایی که شاید عادات معمول او باشند. به همین دلیل فیلم، طوری می تواند مخاطبش را تسخیر کند که هیچ شکل بیانی انسانی دیگری نمی تواند...»

«جذابيت پنهان بونوئل» که توسط گریت وایت گردآوری شده است، شامل يادداشت هاي سينمايي بونوئل است و نقدها و نظريات تئوريك او  درباره سینما و چند فیلم است، از ویژگی‌های کتاب می توان به چند فيلمنامه كوتاه و كمتر شناخته شده از بونوئل اشاره کرد. کتاب حاضر بعد از مقدمه کوتاه مترجم، با یادداشتی خواندنی از ژان کلود کری‌یر آغاز می‌شود. مقدمه ای خواندنی که شرحی است بر رابطه بونوئل با  نوشتن؛ حکایتی که از دل سالها دوستی میان بونوئل با این نویسنده و فیلمنامه نویس بیرون آمده است. کری‌یر با اشاره به این واقعیت که بونوئل میانه چندانی با نوشتن نداشته می کوشد تصویری واقعبینانه از او پیش روی مخاطب کتاب ترسیم کند، واقع‌بینی که از یک سو به مخاطب یادآور می شود که با هنرمندی روبه روست که با تصویر می‌اندیشید و به مدد سینما حرفهایش را بیان می کند و از سوی دیگر بر اهمیت این نوشته ها تاکید می کند که از انگشت شمار منابع مکتوب بونوئل محسوب می شود که در آن درباره سینما (هنر محبوبش) سخن گفته است، مردی که به کم سن گفتن عادت داشته است!

گریت وایت نوشته های کتاب را که عمدتا کوتاه هستند به چند دسته تقسیم کرده است که هر یک از این بش ها یکی از ابعاد کار بونوئل را به نمایش می گذارد. در بخش بونوئل ِ فیلمساز دو نوشته درباره فیلمهای سرزمین بدون نان و ویریدیانا و متن سخنرانی بونوئل در جشنواره پسیمه درباره ویریدیانا نقل شده است. طولانی‌ترین بخش کتاب شامل یازده نوشته کوتاه بونوئل درباره‌ی سینماست، بیشتر نوشته ها در قالب یادداشت فیلم هستند که به فیلمهایی مثل متروپلیس، کامیل، ناپلئون، به پایان رسیده، دانشکده و... می‌پردازند.

بونوئل نظریه پرداز عنوان بخش دیگری از کتاب است که در آن سه نوشته با عنوان سینمای متکی بر فیلمبرداری، دکوپاژ یا بخش بندی سینمایی و سینما به مثابه ابزار شاعری، منتشر شده است و پایان بخش کتاب هم چند نمایشنامه و فیلمنامه کوتاه و کمتر خوانده شده بونوئل در کتاب نقل شده است: سگ آندلسی، عصر طلایی، لطیفه ها، توهماتی درباره یک دست مرده، آگون (آواز قو).

پایان بخش کتاب نیز موخره کوتاهی است از خوان لوییس بونوئل و رافائل بونوئل، در این نوشته کوتاه اشاراتی گذرا شده به زندگی مردی که گذر زمان به قدر و منزلت سینمای او افزوده است، فلمهایی که روزگاری باعث می شدند برخی تماشاگران صندلی ها را پاره کنند، امروزه مشتاقانه توسط علاقمندان سینما تماشا می شوند. دست نوشته های او در موزه ها نگهداری می شود. مردی مهربان که معتقد بود جامعه بورژوازی احساس آزادی و عشق را در بشریت سرکوب کرده و به بند کشیده، پس  با آثارش به مبارزه و نقد این بندها برخاست ... و شاید همین میل مبهم به رهایی و آزادی راز جذابیت پنهان بونوئل بود.