در نقد انصاف داشته باشیم

نقی عبدالجوادی دستجردی، گروه تعاملی الف،   3980509011 ۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار
در نقد انصاف داشته باشیم

در نقد دیگران انصاف داشته باشیم، داشتن شناسنامه ایرانی برای ایرانی بودن کافی است.

اخیرا مجادله‌ای میان آقایان جلیل رحیمی جهان آبادی نماینده مردم تربت جام و تایباد و جواد کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد در گرفته است. این مجادله هم از روزی پر رنگ تر شد که آقای رحیمی در بخشی از صحبت‌هایش در نطق پیش از دستور مجلس شورای اسلامی، اصالت آقای کریمی قدوسی را به افغانستان نسبت داد.

من به افغان بودن یا نبودن اصالت آقای کریمی قدوسی کاری ندارم و به نظرم لازم هم نیست آقای کریمی برای ایرانی بودن اصالت خودش به آب و آتش بزند. چیزی که مشخص است این است که او شناسنامه ایرانی دارد و همین شناسنامه هم به او اجازه می‌دهد خود را ایرانی بنامد و از تمام مزایای یک شهروند ایرانی بهره مند شود. بنابراین برای از میدان به در کردن رقیب انسانی نیست که به او نسبت خارجی بودن بزنیم. حرفی که آقای رحیمی بر زبان جاری ساخت دقیقا همان حرفی است که آقای ترامپ در باره چهار نماینده زن مجلس نمایندگان آمریکا زد. اگر عقاید، تکفرات و رفتارهای سیاسی آقای کریمی قدوسی ایراد داشته و قابل نقد باشد هر کس حق دارد ایشان را نقد کند ولی نباید به ملیت و اصالت ایشان ایراد بگیرد. هر کس شناسنامه ایرانی داشته باشد ایرانی محسوب می‌شود و زیر پرچم این کشور قرار دارد، حتی اگر اصالتی خارجی داشته باشد.

گذشته از این، دو کشور ایران و افغانستان پیشینه تاریخی، مذهبی و زبانی یکسانی دارند. بنابراین با این پیشینه یکسان، حتی افغان‌ها را می‌توان ایرانی نامید. اگر به حدود 100 سال پیش بازگردیم و دلایل جدایی شهرهای افغانستان را جستجو کنیم خواهیم دید افغانستان بخشی از ایران بوده و به زور اسلحه و تفنگ از کشور ما جدا شده است. لذا افغان‌ها می‌توانند با مراجعه به گذشته نه چندان دور، خود را ایرانی بدانند. علیرغم این جدایی هنوز بسیاری از مردمان کابل، نیمروز، هرات، غزنی و سایر شهرهای افغانستان دل در گرو ایران دارند و آرزومند هستند روزی به آغوش ایران بازگردند.

گذشته از این‌ها، بسیاری از وزیران دولت و نمایندگان مجلس و بسیاری از ساکنان شهرها و روستاهای گیلان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و حتی تهران اصالتی آذربایجانی (جمهوری آذربایجان) دارند. پدران و مادران این هم وطنان هم پس از تسخیر شهرهای آذربایجان توسط نیروهای شوروی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و به مام میهن پناه آورده اند و بعدها فرزندان و نواده‌های آنان در کشور ما وزیر، وکیل و مدیر ارشد شده اند و هم اکنون نیز در دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب حضور فعالی دارند. بنابراین اگر کسی در یک دعوای جناحی به آن‌ها خارجی بگوید آیا به ایران و ایرانی ظلم نکرده است؟

هم اکنون در بسیاری از کشورهای غربی این مشکل حل شده و هر کس می‌تواند به صرف داشتن شناسنامه و تابعیت یک کشور غربی، از همه حقوق شهروندی آن کشور برخوردار باشد. نمونه‌های روشن این سخن باراک اوباما رییس جمهور پیشین آمریکا با اصالت کنیایی و بوریس جانسون نخست وزیر تازه انگلیس با اصالت ترکیه‌ای است. به این دو نام‌ می‌توان بسیاری از مقامات دولت‌های فرانسه، انگلیس، آمریکا، کانادا و سایر کشورهای غربی را افزود. یا در کشور عراق بسیاری از علمای طراز اول آن کشور ایرانی یا ایرانی الاصل هستند ولی میان مردم عراق از احترام زیادی برخوردار هستند. کسی هم در عراق آن‌ها را به ایرانی بودن متهم نکرده است.

چه ایرادی دارد که یک فرد خارجی تابعیت کشوری دیگر را بپذیرد و در هر لباسی و مقامی به آن کشور خدمت کند. در همین جنگ تحمیلی هشت ساله بسیاری از برادران عراقی و افغانستانی در صف نیروهای رزمنده ایرانی با متجاوزان صدامی جنگیدند و شهید شدند. یا در جنگ اخیر سوریه، رزمندگان شجاع فاطمیون متشکل از افغانستانی‌ها، پاکستانی‌ها و عراقی‌ها دوشادوش رزمندگان ایرانی و سوری با تکفیری‌ها مبارزه کردند. بنابراین راندن رقیب سیاسی با انگ خارجی بودن یا اصالتی خارجی داشتن به دور از انصاف می‌باشد و بهتر است جناح‌های سیاسی در مبارزات سیاسی و انتخاباتی از این حربه ناجوانمردانه اصلا استفاده نکنند.