در دورانی که کشورمان تحریم نبود، دولت به راحتی میتوانست نفت صادر کند و پول نفت به راحتی به وارد کشور میشد. پول نفت وارد شده به کشور به جای سرمایه گذاری برای تولید صرف خرید انواع و اقسام کالاهای وارداتی میشد. کسی کاری به این ریخت و پاشها نداشت. دلمان خوش بود نفت میفروشیم و درآمد داریم. درآمدی بود خرج میشد. غافل از این که همان موقع هم باید حساب دخل و خرج مان را داشتیم و این گونه بی محابا ریخت و پاش نمیکردیم. به قول معروف همان هنگام هم باید کمی به فکر روز مبادا میبودیم. ولی به فکر نبودیم و خوشحال و شادان با پول نفت، گذاران میکردیم.
گذشت و گذشت تا کشورمان درگیر تحریمهای بیرحمانه آمریکا شد. هر روز حلقه تحریمها شدیدتر و شدیدتر شد. ارزش پول ملی کاهش یافت و در عوض ارزش ارزهای خارجی سر به آسمان سایید.
اگر کشور را به مثابه یک خانواده در نظر بگیریم وقتی پدر خانواده بیمار یا بیکار میشود اولین حرکت آن خانواده حساب و کتاب دخل و خرج و کم کردن مخارج است. در یک جمله خانواده به سمت کاهش هزینهها با مصرف کمتر و معقولانه تر میرود. دیگر از خرید لوازم لوکس و خرجهای آن چنانی در این خانواده خبری نیست. والدین و فرزندان خانواده سعی میکند فقط برای خوراک روزانه و خرید کالاهای اساسی پول خرج کنند. سفر در این خانواده کمتر میشود. سرویس مدرسه فرزندان حذف میشود و فرزندان سعی میکنند از مترو و اتوبوس استفاده کنند. حتی پدر و مادر سعی می کنند بچهها را در مدرسه دولتی نزدیک خانه ثبت نام کنند. میهمانیهای آن چنانی حذف میشود. اعضای خانواده میکوشند لباسهای پیشین خود را حتی الامکان بپوشند. حتی سعی میکنند لباسها و کفشهای خود را به جای دور انداختن تعمیر کنند تا مجبور به خرید لباس و کفش تازه نباشند. ولی در کشور ما عدهای هم چنان به ریخت و پاش خود ادامه میدهند. چنان عمل میکنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
نمونه ای از این ریخت و پاشها برگزاری اردوهای آمادگی پیش از آغاز فصل باشگاههای فوتبال در خارج از کشور است. این اردوهای خارجی یکی از رویههای تکراری سالیانه تیمهای فوتبال باشگاهی کشورمان میباشد. این رویه هر سال تکرار میشود. بدون آن که فکری برای آن بشود. تیمهای فوتبال باشگاهی که اکثرشان از بودجه دولتی و عمومی ارتزاق میکنند در فصل تابستان عازم ترکیه، امارات، قطر، ارمنستان، گرجستان و ... میشوند تا هم تمرین و هم به این بهانه تفریحی کرده باشند. حتی مربیان و مسئولان این تیمها برخی اعضای خانواده را به خرج تیم با خود همراه میکنند. کسی هم نه میخواهد و یا اگر بخواهد نه میتواند جلوی این ریخت و پاشها را بگیرد. انگار اتفاقی نیفتاده و هنوز سفرهای که به خاطر درآمدهای نفتی رنگین بود هنوز باز است.
این فقط یکی از راههای ریخت و پاش توسط باشگاههای دولتی و شبه دولتی فوتبال است. حالا ریخت و پاشی که صرف خرید مربیان و بازیکنان بی کیفیت خارجی میشود بماند. غافل از این که دانش آموزان مدرسه ای در ایذه به دلیل وجود مار و عقرب با ترس و لرز سر کلاس درس حاضر میشوند. یا دانش آموزان منطقه ای در سیستان از کمترین امکانی برای درس خواندن برخوردار نیستند. یا پدری که فرزند بیماری دارد از تهیه داروهای گران قیمت فرزندش عاجر است.
کاش فقط یک بار آقایانی که در این تیمها مسئولیت دارند به عواقب این کارشان بیندیشند و یک بار برای همیشه دست از ریخت و پاشهای این چنینی بردارند.
سعدی علیه الرحمه میفرماید:
چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن.....که میگویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد.....به سالی دجله گردد، خشک رودی