حجت الاسلام محسن رهامی، در گفتگویی مشروح با الف به برخی پرسشها درباره راهبرد اصلاحات در شرایط سیاسی امروز کشور و انتقادهایی که به این جریان سیاسی وجود دارد و همچنین انتخابات پیشروی مجلس پاسخ داد.
جریان اصلاحات و سیاستهای کلی در انتخابات
راهبرد مشارکت مشروط که اخیرا از سوی اصلاح طلبان اعلام شد چه اثراتی ممکن است روی سرنوشت جریان اصلاح طلبی بگذارد؟
هنوز جریان اصلاحات، سیاستهای کلی خود در خصوص انتخابات را اعلام نکرده است، همانطور که میدانید یک حزب منسجم که دفتر سیاسی دارد، باید برای انتخابات تصمیمات پختهای هم داشته باشد، اصلاحطلبی مجموعه گفتمانی است که در داخل مجموعه آن طیفهای مختلفی وجود دارد، برخیها از اینکه تعداد زیادی از کاندیداهای اصلاحطلبان در مجالس قبلی رد صلاحیت شدند و در مجلس هم علیرغم تلاشهایی که شد، امکان ورود به مجلس پیدا نکردند، معتقدند که نباید با چک سفید امضاء وارد انتخابات شد و اگر حداقلهایی برای حضور این مجموعه فراهم شود، لازم است اطلاعیه و لیست بدهیم.
بعد از قضایای سال ۸۸، جریانی به عنوان گفتگو و تعامل ایجاد شد، کمیتهای به نام ائتلاف و رایزنی که بنده مسوولیت آن را به عهده دارم، راهاندازی شد، فکر کردیم که به جریان اصولگرا نزدیک شویم و جلساتی بگذاریم که اخیرا بعضی اخبارش هم بیرون آمده و فضا را به نحوی جلو برده و شرایط طوری فراهم شود که در عمل هم به آن برسیم، یعنی با برگزاری جلسات متعدد، مشکلات کشور را مطرح و دوستان را تشویق به ثبت نام و آماده شدن فضای بهتر کنیم، بنابراین در مجموعه جریان اصلاحات هیچ کدام از نحلههای فکری داخل اصلاحات به سمت تحریم انتخابات نرفته و نخواهیم رفت، در حال حاضر بحث این است که با دادن لیست در تهران و سراسر کشور، مثل انتخابات دهم مشارکت فعال داشته باشیم.
فرض کنید شرایط اصلاحطلبان در تهران فراهم نشده و لیستی هم بیرون نیاید ولی برخی از احزاب خودشان لیستهای موردی بدهند، به طور مثال سه چهار حزب ممکن است در تهران یا بعضی شهرستانها لیست بدهند، ممکن هم است که لیست و تشکیلاتی فراهم نشود، به این وضعیت زرد میگویند یعنی افراد را مختار گذاشته که در تهران یا شهرستان خود کاندید شوند و اگر شرایط مساعد شد بر حسب مورد میتوانیم از آنها حمایت کنیم، در هر صورت شرکت در انتخابات صرفا به معنی رای دادن نیست، بلکه کاملا تصمیم شخصی است.
دغدغهها درباره شورای نگهبان و قشر خاکستری
مجموعهای از نمایندگان مجلس دهم و بعضی از اعضای شورای شهر و تعدادی دوستانی که فعال هستند، ملاقاتهایی با برخی از فقهای شورای نگهبان داشته و تلاش این است که شرکت فعال باشد و دغدغهها را نیز گوش به مسئولین کشور و اعضای شورای نگهبان در فرصتهایی که فراهم شد برسانیم، دغدغههایی که ممکن است دلسردی در عقبه جامعه ایجاد کرده و نتوانیم حضور فعال را فراهم کنیم، به طور مثال در تهران وقتی جریان اصلاحات نتوانست عقبه خودش را به صحنه بیاورد بدین معنی است که دلسرد است.
به طور مثال در انتخابات شورای شهر دوم یا سوم در تهران، چمران با 350 هزار رئیس شورای شهر تهران شد و جریان اصلاحات هم در سطح وسیعی وارد شده بود اما اصولگرایان رای بیشتری آوردند اما بعد از روی کار آمدن روحانی، در شورای شهر پنجم در واقع جریان اصولگرا هم تمام توانش را به کار برده و 400 هزار رای را به 500 هزار رای رساند، ولی جریان اصلاحات که در انتخابات چهارم نفر اولش مسجد جامعی بود که حدود 300 هزار رای کسب کرد، این دفعه 2 میلیون و 400 هزار رای آورد، یعنی این فاصله 2 میلیون نفری که در انتخابات شورای شهر چهارم پای صندوق های رای نیامدند ولی در انتخابات پنجم شرکت کردند. همان رایهای خاکستری که اگر پای صندوقها میآمدند رای به جریان اصلاحات میدادند، ما بیشتر نگران رایهای خاکستری هستیم که 80 درصد رای دهندگان را تشکیل میدهند.
فکر می کنید این قشر خاکستری در این دوره هم به جریان اصلاحات مانند گذشته اقبال نشان دهد؟
در دولت اول روحانی با رفع تحریمها و امضای برجام امید زیادی در جامعه ایجاد شد و حضور مردم در انتخابات ۹۶نیز بیانگر این موضوع بود لذا انتخابات شورای شهر هم با جدیت و حضور پرشور مردم برگزار شد، اما آیا اسفند ۹۸ هم این گونه خواهد یا خیر، باید منتظر تحولات بعدی باشیم، اگر امور غیرمترقبهای رخ دهد، قطعا در انتخابات تاثیرگذار خواهد بود.
برخی درباره راهبرد مشارکت مشروط اصلاح طلبان می گویند اصلاح طلبان می خواهند روغن ریخته را نذر امامزاده کنند و از آنجا که می دانند احتمالا به دلیل کارنامه دولت مورد حمایتشان در این چند سال رای چندانی ندارند از همین حالا مشغول مدیریت فضا هستند.
گفتمانها در اصلاحات مختلف است، بنده در مجموعه اصطلاحطلبی جزو طیفی هستم که به مسائل خوش بینانهتر نگاه میکند، بعد از اتفاقات سال ۸۸ که تنشها به نقطه نگران کننده رسید، دوستان ما هیچ کدام برای شورای شهر چهارم آمادگی نداشتند تا ستاد بزنند اما در جلساتی که با رییس اصلاحات داشتیم، بنده مطرح کردم که باید کاندیدا هم معرفی کنیم.، لذا لازم نیست اطمینان پیدا کنیم در مسائل سیاسی صد درصد پیروز میشویم، همین که سعی کنیم بازهم شرایط را فراهم و فضا را مثبت کنیم، کافی است، به زودی قرار است در این خصوص جلسهای برگزار شود.
در مورد انتخابات مجلس دهم هم برای اولین بار در تهران فضایی فراهم شد که توانستیم هر سی نفر کرسی تهران را بالاخره در جریان اصلاحطلبی کسب کنیم و میتوان گفت که مجلس دهم نقطه قوت اصلاحطلبان است، چراکه بالاخره توانستیم با همین شورای نگهبان و فضایی که دوستان همواره از جریان اصلاحطلبی انتقاد دارند، به چنین پیروزی برسیم، زمانیکه به سفرهای انتخاباتی میرفتیم با این واکنش مواجه میشدیم که اصلاحطلبان به دنبال این هستند تا تنور را برای اصولگرایان گرم کنند، حتی آقای نجفی به نقل از آقای کرباسچی نقل میکرد که اگر اصلاحات در شورای شهر رای بیاورد، نامم را تغییر میدهم، ولی دیدید که در شورای شهر چهارم ۵۰ درصد کرسی تهران و شهرستانها را به دست آوردیم.
به دنبال فراکسیون قوی و نیروهای متعهد
ما به دنبال این هستیم تا فراکسیون قوی و نیروهای متعهد را روی کار بیاوریم، در جایی آقای عارف مصاحبهای کرده بودند که ما ائتلاف نخواهیم کرد، در جلسهای که با ایشان داشتیم اعلام کردند که هنوز این موضوع قطعی نشده است، فعلا باید جلو رفته و منتظر باشیم تا ببینیم چه تعدادی تایید صلاحیت خواهند شد، ما در تلاش هستیم تا جایی که امکان دارد، صددرصد کرسی را از آن خود کنیم و هر حزبی هم حق این کار را دارد.
به طور مثال، گاهی اوقات افرادی را در لیست میگذاریم که بعدها مشخص میشود خیلی وفادار به ما نبوده و متمایل به جریان اعتدال بودند، یعنی بیشتر گرایش به مرحوم هاشمی یا روحانی داشتند لذا نیروی اصلاح طلب جدی مطرح نداشتیم یا اگر داشتیم رای نداشت، لذا ما سراغ افرادی آمدیم که در مجلس بین جریان اصلاحات و جریان اعتدال بیشتر گرایش به لاریجانی پیدا کردند، اینها ظاهرا بدعهدی است ولی من این موضوع را ذات کار سیاسی می دانم.مثلا اگر هیچ کاندیدایی نداشتیم، آقای ولایتی نسبت به جلیلی به ما نزدیک تر بود. البته در بسیاری از شهرستانها هم همین کار را کردیم، اما تلاشمان این است این دوره افرادی را در لیست بگذاریم که به اصلاح طلبان نزدیک تر و پایبندتر هستند.
شما از جلسات کمیته راهبردی اصلاحات سخن می گویید اما ظاهرا اصلاح طلبان در باره این کمیته اتفاق نظر ندارند.
اگر منطورتان اظهارات آقای نعیمیپور است، ایشان در واقع شورای عالی سیاست گذاری را زیر سوال بردند، انتقادشان هم به این بود که تعداد دبیران کل احزاب حدود ۱۰ الی ۱۵ نفر است ولی اشخاص حقیقی متعددی در این شورا حضور دارند که از وزنه بالایی برخوردار نیستند. این بحث مطرح است که در این شورا دبیران کل احزاب باید باشند یا اشخاص حقیقی هم اضافه شوند؟ بسیاری از دوستان اعتقاد دارند که اگر منحصر به دبیران کل احزاب باشد، تعدادی از افراد موثری که حزبی نیستند از شورا خارج می شوند لذا از آنها باید استفاده کرد.
در حال حاضر، نکته مهمی که مطرح میشود این است که اگر کسی در دوره همین چهار سال نمایندگیاش افزایش غیر متنابه معناداری در زندگی شخصیاش به وجود آمده باشد، مثلا میگویند فلانی در فلان شرکت سهم دارد، همین حرفی که اخیرا یکی از نمایندگان گفته است که فلان وزیر را استیضاح نمیکنند چراکه برخی از نمایندگان از وی آپارتمان دریافت کردهاند، این موارد مهم و خط قرمز ماست، قبل از اینکه اصولگرایی و اصلاح طلبی خطوط ممیز ما باشد، این نوع مسائل باید خط قرمز ما باشد. حتی قبل از انتخابات مجلس دهم صحبت هایی داشتیم که آقای ابوترابی اصول گرا را در لیست بگذاریم، یا آقای توکلی را. چراکه برخی افراد منتسب به اصلاح طلبی هستند اما به لحاظ اقتصادی و مالی آلوده هستند. در مقابل اصولگراهای پاک و عاقل بسیار وجود دارند که میتوان به آنها اعتماد کرد.
در مورد آقای نجفی گفته می شود که خیلی از کارگزاران و اصلاح طلبان از مشکلات ایشان باخبر بودند. پس چرا ایشان را به سمت شهردار شدن هل دادند؟
دوستان شورای شهر می گویند اطلاعی از وضعیت آقای نجفی نداشتیم، اما ممکن است بین خودشان اطلاعاتی داشته باشند که به ما ندهند، در جلسهای که با شورای شهر داشتیم عنوان کردند که اطلاعاتی در این خصوص نداشتند اما به هر حال ما می پذیریم که اگر کسی به مسائل اینچنینی دچار شد در جریان اصلاح طلبی نباید جایی داشته باشد. آقای «موسوی» مدت هاست که نمی تواند از خودش دفاع کند ولی کسی نیامده بگوید موسوی فلان مشکل مالی یا اختلاس داشته است.
اصلاح طلبان ، خطر فاصله طبقاتی با مردم و مانیفست
می دانیم که اصلاح طلبی زاییده جریان سیاسی است که موسوم به چپ بود. در همه جای دنیا هم چپ تعریف دارد. اما چرا ما در تمام سالهای بعد از تولد اصلاح طلبی شعارهای مورد علاقه و پیگیری جریان چپ را از اصلاح طلبان نشنیده ایم؟ بلکه بر عکس مسایل مربوط به عدالت اجتماعی و فساد را به جای اینکه از جریان اصلاح طلبی بشنویم از جریان اصولگرا می شنویم . در کمیته راهبردی از این موارد هم صحبت می شود؟
به دنبال تهیه مانیفست هستیم. ما در جریان چپ و در زمان امام خمینی(ره) یکی از موضع گیریهای اصلی مان مسائل اقتصادی بود. در آن ایام طرحی در مجلس آوردیم که زمین های بزرگ را بین بی زمین ها و کم زمینها تقسیم کنیم، بعد هم در استان زنجان و قزوین از نظر اجرا این قانون مشکل داشت و علمای سنتی این را خلاف شرع می دانستند، پیشنهاد دادند بنده به عنوان نماینده ولی فقیه و حاکم شرع استان، تکلیف این زمینها را طبق قانون در استان زنجان و قزوین روشن کنیم لذا از معاونت وزارت علوم در زمان معین استعفا دادم که بتوانم مسائل زمین استان قزوین و زنجان را در حمایت از بی زمینها و کم زمیندرست انجام دهم.
حتی چند سری گزارش تهیه کرده و به افراد سرشناس اصلاح طلب و همچنین آقای یزدی در قم داده و خلاصهای را هم تقدیم مقام معظم رهبری کردم. لذا این برای ما موضوع مهمی است. اینکه با سرمایه داری نباید کنار بیاییم . از نظر ما تفکرات اقتصادی امام، مرحوم شهید بهشتی و منتظری به لحاظ اقتصادی امروز شاید به دیدگاه سوسیالیستی نزدیک تر بود. بنابراین با این رویکرد فعلی اصلاحات مشکل داریم. متاسفانه وقتی از مردم دور می شویم، مردم احساس می کنند جریانات سیاسی سنگ خودشان را به سینه میزنند و این خطری است که با جریانهای افراد موثر اصلاحطلب هم مطرح کردم.
اصلاحات از یک جریان اجتماعی و حامی تودههای مردم حاشیهنشین و نقاط دوردست به یک جریان سیاسی تبدیل شده است و این خطری است که آینده اصلاحات را در ایران تهدید می کند، به طور مثال ما در سیستان و بلوچستان، بندر عباس وخوزستان دوستان اصلاح طلب نتوانستند رای بیاورند چون کار جدی نکرده بودیم، گزارش خوزستان برای من نگران کننده بود و حتی در دو سه نوبت به آنجا رفتم، نگرانی جدی ما در این خصوص داریم و اگر بتوانیم مانیفستی تهیه کنیم بخش اقتصادی را حتما مد نظر قرار میدهیم، ما همچنین نسبت به شهرداری هم دغدغههایی داریم و جلسهای با شهردار تهران در این خصوص داشتیم که بودجه های اصلی تهران کجاها خرج می شود و امکانات رفاهی تهران عمدتا مناطق شمال تهران است چون درآمد بیشتری دارند در واقع ارزش ملکشان بیشتر است که این درست نیست.
در مورد موضوع مانیفست در اصلاح طلبی تحلیل اصلاح طلبان دیگر چیست؟
مدتهاست که در بین دوستان و دبیران کل احزاب این بحث را به جد مطرح کردهایم، خصوصا در چند جلسه ای با رییس دولت اصلاحات( آقای خاتمی) داشتم، عنوان کردم که ضرورت دارد که هرچه زودتر مانیفست اصلاحات و مواضع اصلی ما بطور مشخص و واضح تبیین گردد. ما باید در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی، مواضع کلی خود را تعریف کنیم و مردم تفاوت اصلی دیدگاههای اصلاحطلبان را در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با سایر جریانهای سیاسی بدانند.
در حوزه اقتصادی، جریان اصلاحات که عقبه آن به جریان خط امام دهه اول انقلاب، به عنوان یک جریان چپ، برمی گردد، باید مواضع صریح و شفافی در حمایت از عدالت گرایی، توزیع عادلانه درآمدها و ثروت عمومی در تمامی استانها، حمایت از استانهای کم برخوردار یا استانهای محروم، همانند سیستان و بلوچستان، کردستان، خراسان جنوبی، و امثال آن داشته باشد.
متأسفانه با گسترش فقر، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و به علت سیاستهای اقتصادی و صنعتی اشتباه اواخر رژیم پهلوی و ادامه همان سیاستهای غلط در این چهل سال پس از انقلاب اسلامی، روز به روز جمعیت کثیری از استانهای مرزی، خصوصا استانهای زاگرس نشین به سمت تهران، کرج، قزوین، اراک، اصفهان و امثال آن مهاجرت کرده اند و شهرکهای پر جمعیتی از مهاجران در حاشیه شهرهای بزرگ صنعتی و کلان شهرها، ایجاد شده که خود این شهرکهای حاشیهای، میتوانند موجب بحرانهای دهه های بعد در جمهوری اسلامی گردند. گفتمان اصلاحات باید مواضع خود را صریحا در خصوص تعمیق عدالت و نقد این نوع سیاستهای غلط اقتصادی چهل سال اخیر کشور تبیین کند.
ما باید توضیح دهیم که نسبت جریان اصلاحات، مثلا با جریان اصولگرا و همچنین با جریان اعتدال، به عنوان میراث مرحوم هاشمی چیست و مرزبندی اصلاحات با این جریانها کجاست؟ مثلا مواضع حزب کارگزاران، به عنوان یک حزب وفادار به میراث اعتدال مرحوم هاشمی چه تفاوتها و چه تشابهاتی با جریان اصلاحات دارد؟ یا مثلا اگر کاندیداهای اختصاصی جریان اصلاحات برای مجلس یا شورای شهر رأی آوردند، مواضع اصلی آنان در حوزههای اقتصادی و فرهنگی، در مباحثی مانند تعمیق عدالت و گسترش آزادیهای فردی و تضمین حقوق بنیادین دقیقا چیست و مثلا کدام بخش از مطالبات اجتماعی و اقتصادی، آنان را از نامزدهای جریان اعتدال تفکیک میکند و شاخصه نمایندگان اختصاصی اصلاحات محسوب می شود؟
رابطه اصلاحات و روحانی
آیا فقط فقدان کاندیدای اختصاصی اصلاح طلبان منجر به این شد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و ۹۶ جریان اصلاحات به حمایت از روحانی بپردازد؟
برای بسیاری از مردم این تصور پیش آمد که تمامی مواضع، اقدامات، عزل و نصبهای دولت روحانی مربوط به اصلاحات است و اصلاح طلبان باید پاسخگو باشند، در حالی که تفاوت بسیاری بین معرفی کاندیدای اختصاصی یک جریان سیاسی با حمایت از یک کاندیدایی که مواضع نزدیکتری به آن جریان دارد، وجود دارد.
بحث اصلی که خدمت رییس دولت اصلاحات و بسیاری از دبیران کل احزاب اصلاح طلب و افراد صاحبنظر اصلاحات مطرح کردهام، این است که حساب کل جریان اصلاحات، به عنوان یک جریان پویا و موتور توسعه سیاسی را باید از احزاب سیاسی اصلاح طلب جدا کرد و حتما مرزی را در این بین باید مشخص کرد، کار احزاب سیاسی از نوعی است که بطور طبیعی تحت تأثیر عملکرد اعضاء و کاندیداهای انتخاباتی آنها قرار خواهد گرفت. به رییس دولت اصلاحات گفتم که شما دبیر کل یک حزب نیستید که اگر چند نفری از لیست این حزب یا آن حزب اصلاح طلب برای مجلس یا شورای شهر رای بیاورند، شما مدیون تمامی عملکرد این چند نفر باشید که آیا این اعضای شورای شهر مثلا عملکرد خوبی داشته اند یا نه.
هر حزبی اگر کاندیدایی را برای مجلس یا شورای شهر معرفی کرده و از او حمایت میکند، همان حزب هم باید هزینه عملکرد نامزدهای خود را بدهد، اعتبار کل اصلاحات نباید خرج عملکرد نامزدهای حزبها در انتخابات مجلس یا مثلا شورای شهر تهران شود. مسأله جنبش اصلاحات بسیار فراتر از تحرکات احزاب اصلاح طلب در انتخابات و سرنوشت چند کرسی مجلس یا مثلا شورای شهر است.
اصلاحات، به عنوان یک جنبش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، باید مواضع کلیدی و راهبردی گفتمان خود را تببین کرده و تلاش کند تا مردم را به اساس گفتمان اصلاحات امیدوار کند. در همین راستا، یعنی در جهت تهیه محورهایی از مانیفست اصلاحات و تبیین مواضع، اقدامات اولیه را پس از همان نشستهایی که با رییس دولت اصلاحات و بعضی از دبیران کل احزاب اصلاح طلب و افراد صاحبنظر داشتیم، با کمک جمعی از صاحبنظران و دبیران کل احزاب اصلاح طلب شروع کردهایم، ولی به تدریج کار باید گستردهتر و دخالت و مشورت افراد و احزاب اصلاح طلب باید بیشتر و عمومی تر شود.
همچنان حامی روحانی هستید؟
بله از آقای روحانی حمایت کردم و می کنم، معتقدم که دولت را نمیتوان تنها گذاشت، روحانی دولت خودمان است و در حال حاضر هر نوع تضعیف دولت و وزرا تضعیف نظام است، نمی توانیم بین دولت و نظام فرق قائل شویم. حتی با روی کار آمدن آقای رئیسی در قوه قضاییه، در جلساتی که با تعداد زیادی از دبیران کل احزاب اصلاح طلب از جمله خاتمی داشتیم، قرار شد دوستان عبارات طعنهآمیز استفاده نکنند تا رئیس قوه قضاییه تضعیف شود، باید از روسای سوه قوه حمایت کرد و نقدهایمان را باید در جلسات خصوصی مطرح کنیم، تضعیف آقای روحانی را نه به لحاظ عقلی و نه شرعی درست نمی دانم.
ولی نقد هم خیلی وارد است
بله نقد بسیار وارد است، اما نقد غیر از تضعیف است، حسن روحانی در حال حاضر در شرایطی قرار دارد که به لحاظ اقتصادی و مالی ممکن است حتی برای پرداخت حقوق یومیه کارمندانش هم دچار مشکل باشد، در حال حاضر وضعیت بدتر از دوره جنگ است. ما گزارشهای خیلی دقیقی از آقایان وزرا و مسئولین داریم که در مصاحبهها لازم نیست مردم از آن مطلع شوند، در این شرایط تضعیف دولت و عدم حمایت از آن موجب میشود تا عقبهاش ضعیف شده و نتواند کاری انجام دهد، تا زمانی که دولت روی کار هست باید از آن حمایت کنیم.
ما در دولت احمدی نژاد بعد از اینکه انتخابات تمام شد، درست است نقد جدی وجود داشت و هنوز هم وجود دارد، ولی هیچ حرکتی که باعث تضعیف دولت احمدینژاد بشود را انجام ندادیم، در تمام مصاحبهها مطرح کردیم که از دولت باید حمایت کنیم تا بتواند به درستی کار کند و در هرجایی اشکال وجود داشت باید به آن منتقل کنیم، اگر چه ایشان گوش شنوایی هم نداشت، حتی در خارج از ایران که بودم، خبرنگارانی درخواست مصاحبه میدانند که اشکال دولت کجاست ، ولی اعتقاد داشتیم که اشکال دولت به خانواده خودمان مربوط است و باید در خانواده که همان کشور است، بحث و گفتگو شود. هم اکنون هم دولت روحانی در شرایط خوبی به لحاظ اقتصادی به سر نمیبرد لذا اگر این دولت را حمایت نکنیم انتخابات خوبی برگزار نخواهد شد، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را باید دولت برگزار کند و کشور را فعلا اداره می کند، درست است که اشکالات زیادی در وزارتخانهها وجود دارد اما باید کمک کرد.
از طیف آقای روحانی هم قرار است کسانی در انتخابات مجلس کنار اصلاحات حضور داشته باشند؟
هنوز تصمیمگیری در این خصوص زود است، بحثی که وجود دارد این است که آیا جریان اعتدال و میانهرو برای ریاست جمهوری بعدی با جریان اصلاحات کنار خواهد آمد یا نه.
تناقضات نظری و عملی در جبهه اصلاحات
در گفتمان اصلاحات علیرغم عنوان اصلاح طلبی شاهد فعالیت جریان های سیاسی بسیار متضادی هستیم که برخی نیز کاملا خارج از گفتمان انقلاب اسلامی است و مطلوبشان در واقع گذر از اصلاحطلبی و نوعی تجدید نظر طلبی در اصول گفتمانی انقلاب اسلامی و نوعی دگرگونی بنیادی است، این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
جریان اصلاحات ریشه در جنبش مشروطه خواهی دارد، در دوره قاجاریه، مشروطه خواهان و رهبران سیاسی و مذهبی وقت، به جای حرکتهای براندازانه و تخریب ساختارهای موجود، به روش اصلاح، در چارچوب تدوین و تأسیس قانون اساسی، محدود و قانونمند ساختن اختیارات پادشاه، تبیین نسبت حکومت با حقوق و آزادی های اساسی مردم پرداختند. در متمم قانون اساسی، جهت تضمین شرعیت قوانین، نهاد قانونی نظارت ۵ نفر فقیه طراز اول را بر مجلس ایجاد کردند، همه این تلاشها برای عملی ساختن مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران و طی مسیر دموکراسی در قالب حرکت اصلاحی مشروطه محسوب میشود و با جریانهای برانداز تفاوت ماهوی دارد، اگر جریانهایی یا کسانی در جهت براندازی نظام و زیر پا گذاشتن اصول قانون اساسی و نهادهای برآمده از آن حرکت می کنند، دیگر نمی توان حرکت آنها را داخل در جریان اصلاح طلبی محسوب کرد.
گفتمان اصلاحات یک جنبش جهانی است. در شبه قاره هند نیز جنبش آزادیخواهی اصلاح طلبان شبه قاره، همانند مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو، محمدعلی جناح و اقبال لاهوری، با گفتمان مشروطه خواهی و اصلاح طلبی ایرانی، مواضع بسیار نزدیکی داشتند. همچنین جنبش مشروطه خواهی در عثمانی سابق، با رهبری افرادی چون مدحت پاشا و همراهان او، تأثیرات عمیقی در نهضت مشروطه خواهی ایران و گفتمان اصلاحات ایرانی داشته است. در این بین جنبش اصلاح طلبی نلسون ماندلا و همراهان او، در آفریقای جنوبی، تأثیر عمیقی بر جریانهای اصلاح طلبی افریقا و دیگر قاره ها داشته است، بنابر این به هیچوجه گفتمان اصلاح طلبی ایرانی نباید از این جنبشها و عوامل موفقیت و پویایی آنها غفلت کند.
امروزه در کشورهایی مثل هندوستان، مالزی، افریقای جنوبی و ترکیه و بسیاری از کشورهای دیگر در سایر مناطق، از جمله تعدادی از کشورهای اروپایی، حرکت اصلاحات و دولتهای ملی این کشورها، تحت تأثیر گفتمان اصلاحات، موفقیتهای بسیار خوبی در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کسب کرده اند که از تجارب مفید این کشورها میتوانیم در کشورمان استفاده کنیم.
مردم می خواهند در زمان انتخابات درباره مسایل و مشکلاتشان از نامزدها راه حل های مشخص و ملموس بشنوند اما معمولا نامزدها و به خصوص نامزدهای اصلاح طلبان چندان به مشایل و مشکلات واقعی و ملموس ورود نکرده اند و به نوعی بین توده مردم و گفتمان اصلاحات فاصله افتاده...
این شکافی است که در بین ما محسوس است، در جلساتی که در همین کمیته راهبردی اصلاحات با شریعتمداری وزیر صمت داشتیم، مطرح کردیم که برای اشتغال و بیکاری جوانان چه اقداماتی را انجام دادید، ما در جلساتمان سعی میکنیم با مسوولینی که حضور پیدا میکنند دغدغههای اقتصادی مردم را بیان کنیم. در حال حاضر متاسفانه افراد مطرح سیاسی که به روستاها بروند بسیار کم است، ما تلاش کردیم همان روال و رویه زمان امام(ره) را حفظ کنیم و این کار بسیار سختی است و این نقدی است که به همه دولتها وارد است. رفاه و آسایش را به جای اینکه به استانهای مرکزی ببریم، به کرمانشاه، ایلام، آذربایجان غربی بردهایم که این موضوع موجب مهاجرت شده و میزان مهاجرت که خودش یک بحرانی اضافه می کند.
ما در این مانیفست بحث جدی داریم که این مواضع را اگر حفظ نکنیم به جایی نمیرسیم.
نیاز کشور نیاز به نیروهای اصلاحطلب و اصولگرای موثر
نقش آقای خاتمی را در این دوره از انتخابات چطور ارزیابی می کنید؟ به نظر می رسد ایشان در انتخابات پیش رو دیگر مانند گذشته نقش موثری نداشته باشد
آقای خاتمی موضوع صریحی در این خصوص نگرفتند، ایشان مطرح کردند که در حال حاضر شرایط طوری شده است که اگر بنده هم در این خصوص حرفی بزنم امکان دارد که مردم به آن توجه نکنند. نکته مهمی که وجود دارد این است که آیا اصلاحات می تواند بگوید شورای نگهبان اگر لیست را تایید کند، ما لیست میدهیم، اگر تایید نکند لیستی نخواهیم داد؟ برای حکومت که نمیتوان شرط تعیین کرد، ما تلاشمان این است که مسائل را با خودشان حل کنیم، چراکه حکومتها در هیچ جای دنیا فرش قرمز برای رقبایشان پهن نمیکنند، در تحلیلهای سیاسی نباید از بد و بدتر سخن بگوییم، ما بین موجودیها بهترین را انتخاب کردیم .
زمانیکه رهبر انقلاب اعلام میکنند که کسانی که قانون اساسی و من را هم قبول ندارند، به پای صندوق های رای بیایند، شرایط ایجاب میکند که لیست کاندیداها در فضایی تهیه شود تا مردم با رغبت بسیار بالا در انتخابات حضور پیدا کنند، تحلیل این است که خود رهبری و نظام شرایط ورود و حضور حداکثری را فراهم می کنند چراکه کشور شدیدا نیاز دارد تعداد بیشتری از نیروهای موثر اصلاح طلب و اصولگرا تایید شوند و با حضور هر تعداد از نیروهای موثر جریان اصلاحات و اصولگرا عقبههایشان در این رقابت واقعی می شود. بین اصلاح طلبان و اصولگرایان هر فردی که نامش از صندوق رای بیرون بیاید، در چارچوب انتخابات صد در صد قبول داریم.
ممکن است مردم به اصولگرایان رای بدهند، ما نباید قهر کنیم و باید خواستههای مردم را بپذیریم. در انتخابات صحیح اگر فردا بنده با آقای توکلی رقیب شدم، مردم گفتند احمد توکلی بهتر است باید بپذیریم. متاسفانه جریان های سیاسی ما به دلیل نبود احزاب، از پختگی و ورزیدگی جریانهای سیاسی اروپا عقب هستند در حالی که نمیشود دموکراسی را به شرط نتیجه پذیرفت.