آقای مطهری! شفاف سخن بگویید و فرافکنی نکنید

امیر حسین رحمانی،   3980419186 ۹۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴۳ تکراری یا غیرقابل انتشار
آقای مطهری! شفاف سخن بگویید و فرافکنی نکنید

علی مطهری روز چهارشنبه هفته گذشته در یادداشتی در روزنامه ایران ضمن پرداختن به سریال گاندو به مطالبی اشاره کرد که جای نقد و بررسی دارد{اینجا} این نوشته البته درباره سریال گاندو و بررسی آن نیست بلکه درباره برخی گزاره هایی است که مطهری در یادداشت خود بر آن تاکید دارد.

مطهری  در ابتدای یاداشت خود می نویسد: « ... این سریال براساس پروژه نفوذ ساخته شده بود، در حالی که احتمال نفوذ در دولت پنهان به دلیل قدرت برتر آن بیشتر است»

درباره این سخنان می توان به نکات زیر اشاره کرد:

علی مطهری و برخی اصلاح طلبان رادیکال در سال ها و ماه های اخیر دائماً از عبارت دولت پنهان برای توجیه وضعیت فعلی کشور سخن می گویند اما مطهری و آن دسته از اصلاح طلبان که دائماً این عبارت را تکرار می کنند دقیقاً مشخص نمی کنند منظورشان از این عبارت اشاره به چه نهاد و سازمانی است. بنابراین ابتدا از مطهری این انتظار و توقع وجود دارد که عنوان کند دقیقا منظور از دولت پنهان چیست؟ به خصوص این که مطهری توسط اطرافیان و طرفدارانش به عنوان نماینده ای شجاع نام برده می شود لذا ضرورت دارد یک بار برای همیشه بیان شود منظور از دولت پنهان که «قدرت برتر» هم دارد کدام سازمان است. بواقع  این موجود خیالی که همیشه از آن سخن می گویند کجاست و چرا زمانی که شکست سیاست گذاری ها آشکار می شود و مشکلات و شرایط نامناسب در حوزه ها و زمینه های مختلف بروز می یابد به این ادبیات متوسل می شوند.

در واقع طرفداران استفاده از ایده دولت پنهان به این انگاره معتقدند که پیروزی و موفقیت از آن دولت است اما شکست و ناکامی ها به دولت پنهان و نهادها و ساختارهای ناپیدا مربوط می شوند. با این حساب، ناکارآمدی دولت در زمینه های مختلف، نبود گفتمان مشخص، چند پاره بودن دولت، درگیری های درون دولت و بسیاری از عوامل دیگر هیچ نقش و اثری در عملکرد و کارکرد دولت نداشته و ندارند و تنها و تنها این دولت پنهانِ نامشخص و نامعلوم است که موجب این همه مشکلات شده است.

نکته دیگر این است که اصلاح طلبان و امثال علی مطهری در طول این سال ها همیشه به گونه ای سخن گفته اند که گویی جناح رقیب آنها دچار توهم توطئه و افکار دایی جان ناپلئونی می باشد اما رواج و بکارگیری این ادبیات بیانگر آن است که اتفاقاً خود آنها گرفتار خیالات شده اند.

*********

علی مطهری در قسمت انتهایی یادداشت خود می نویسد: « ... من این اقدامات را افراطی و دنباله اقدامات کسانی می‌دانم که مصمم بودند برجام اجرا نشود و آنقدر کارشکنی کردند تا به هدف‌شان رسیدند و زمینه خروج ترامپ از برجام فراهم شد. اگر آن بخش از نظام مصمم به اجرای برجام بود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود»

این سخنان اوج عدم اطلاع یک نماینده از اوضاع و شرایط بین المللی را نشان می دهد.

اولاً این که دونالد ترامپ از ابتدای آغاز رقابت های انتخاباتی وعده داده بود که در صورت پیروزی در انتخابات از توافق هسته ای خارج و تمام تلاش خود را بکار خواهد گرفت تا برجام را از بین ببرد. از زمانی نیز که ترامپ به قدرت رسید یکی از ارکان سیاست خارجی آمریکا را کاهش و از بین بردن تعهدات بین المللی آمریکا در عرصه جهانی قرار داده بود. به همین دلیل نیز ترامپ از شورای حقوق بشر، یونسکو، نفتا و ... خارج شد و همچنین از زیر بار بسیاری از مسئولیت ها و تعهدات آمریکا شانه خالی کرد. بنابراین چه اصراری وجود دارد که برخی دائماً بر این موضوع عجیب پافشاری کنند که ترامپ بدلیل برخی منتقدین داخلی فرصت و فضایی یافت تا از توافق هسته ای خارج شود. آیا بر اساس استدلال مطهری نمی توان گفت پس خروج آمریکا از نفتا و یونسکو نیز بدلیل منتقدان فرانسوی و کانادایی و ... حکومت های مستقر این کشورها بوده است.

ثانیاً با وجود ادعای امثال مطهری، آژانس بین المللی انرژی اتمی در 15 گزارش متوالی خود عنوان کرد که ایران به تعهدات برجامی خود پایبند بوده است. اما آمریکا از همان روز اول بعد از امضای توافق ابزار تحریم را کنار نگذاشت. عبارت سهم ایران از توافق هسته ای « تقریباً هیچ» هنوز فراموش نشده است. پس چه اصراری وجود دارد که این نکته غلط بارها و بارها تکرار شود که گروه های سیاسی یا مخالفان در پی کارشکنی در اجرای برجام و زمینه سازی برای خروج ترامپ از برجام!!! بوده اند.

با این توضیحات حداقل انتظاری که از مطهری می رود این است که بر مبنای واقعیات سخن بگوید و دقیقاً عنوان کند چه عامل یا عواملی از سوی داخلی ها موجب شده که ترامپ از برجام خارج شود. آیا منتقد بودن می تواند موجب شود که چنین ادعاهایی علیه مخالفان برجام مطرح شود.

البته تقریباً در تمامی کشورها رقابت های سیاسی درون ساختاری وجود دارد. چنانچه در آمریکا، زمان به سرانجام رسیدن توافق هسته ای علاوه بر جمهوری خواهان برخی هم حزبی های باراک اوباما و جان کری نیز با آن مخالف بودند و بالعکس در زمان خروج ترامپ از توافق هسته ای حداقل حزب دموکرات با این اقدام مخالف بود اما عملاً این اتفاق رخ داد. اکنون نیز بحث استیضاح ترامپ توسط دموکرات ها در فضای سیاسی آمریکا مطرح است اما هیچ وقت اتهام کارشکنی، خلاف منافع امنیت ملی و خیانت و ... به رقبا زده نمی شود اتفاقاً انها در افکار و برنامه های خود که مقابله با ایران و محدود کردن و عقب نشنی قدرت آن در منطقه است اجماع نظر دارند و صرفاً در بکارگیری از تاکتیک ها با هم اختلاف دارند.

در نهایت باید گفت شاید برای دولتی که تمام هم و خود را صرف به سرانجام رساندن برجام کرده و از امور کشور غفلت کرده بود این امر طبیعی باشد که با لرزان شدن توافق هسته ای، موافقان و طرفدارانش با اتهام زنی به مخالفان سیاسی در پی رفع مسئولیت، پیدا کردن مقصر و فرافکنی باشند. اما قطعا این روش غیراخلاقی و غیرمنطقی است و اتفاقاً برخلاف نظر علی مطهری همین اقدامات و سخنان است که موجب تشدید شکاف در ساختار سیاسی و اجتماعی را فراهم می کند.