نگاهی به کتاب تاریکی‌معلق‌روز/ جنگ و دنیای خبر

ابراهیم عمران، گروه تعاملی الف،   3980401008
نگاهی به کتاب تاریکی‌معلق‌روز/ جنگ و دنیای خبر

کتاب‌هایی که واژگان آن جان دارند و از این جانداری به اندیشه‌گی می‌رسند آنچنان پرشمار نیستند و اگر کتابی با این مؤلفه یافت شد؛ به باورم لازم می‌نماید که در مورد آن اطلاع‌رسانی شود و از این رهگذر جدای از فرهنگ کتابخوانی؛ بُعدی از آن را به خوانش بنشینند که همان تفکر و اندیشه پس از خواندن است. «ابراهیم عمران» از جمله این کتاب‌ها می‌توان به رمان «تاریکی معلق روز» اثر زهرا عبدی اشاره کرد که دارای لایه‌های پنهانی است که نویسنده با تردستی خاص، خواننده را، صرف خواندن، نمی‌بیند و به مخاطب ورای خوانش واژگان، دنیای بعد از خواندن که همان تفکر است را هدیه می‌دهد.

شخصیت‌های داستان که ذیل کاراکتری به‌نام «ایما اعلایی» جان می‌گیرند؛ همگی به نوعی در دنیای امروزی ما آشنا هستند. افرادی که وجه مشترک آنان دست کم در این رمان، سرگشتگی در خبر و پناه بردن و در حقیقت فرار از تنهایی به دنیای مجازی وجه غالب آن است. موتیف اصلی این کتاب هم مانند «روز حلزون» (کتاب دیگری از عبدی) جنگ و تبعات بعد از آن را روایت می‌کند و در دل خود خرده پیرنگ‌هایی دیگر را به وجود می‌آورد. پدر ایما جانباز جنگ است و در بیمارستان اعصاب و روان بستری است. مادرش هم بواسطه بیماری ام‌اس، از شغلش که معلمی‌است دور افتاده و آرزو دارد ایما جایگزین او شود. مادر ایما علاقه ویرانگری به خبر و تلویزیون دارد و دست بر قضا یکی از شاگردانش، در شبکه فارسی زبان لندن مجری است.

داستان کتاب بخوبی این قسمت ماجرا را نیز پوشش می‌دهد که این شبکه‌ها و بده‌بستان کاری آنان، تا چه حد ملهم از فضای رسانه‌ای داخل است. هر چند در این بین به افراط و تفریط خاصی هم دچار نمی‌شود. ایما خبرنگاری خوانده و مشتاق کار در این حوزه است و بواسطه آشنایی با آتنا (مجری ایرانی در شبکه فارسی زبان) به سایت دانیال دانشوری می‌رود که خود زیردست رئیسی است که گویا پشتوانه مالی و سیاسی خاصی دارد. داستان نقبی به زندگی پدر و مادر دانیال هم می‌زند و اصولاً برگ برنده کتاب، معرفی کامل شخصیت‌هایش است.

ایما بواسطه خبر اعدام قاچاقچی مواد مخدر که در گذشته وبلاگ پر خواننده‌ای داشته با توصیه رئیس سایت به ملاقات یوسف سرلکی می‌رود که بعد از اعدام زنده می‌شود و یوسف حاضر است حرف‌هایی به این خبرنگار بزند. در دل ماجرای یوسف متوجه می‌شویم آنکه به‌صورت خواهر مجری در لندن اسید پاشیده از همکاران و رقبای یوسف، به‌نام پیمان است. دو مسأله اصلی کتاب را اگر بخواهیم پر رنگ‌تر ببینیم؛ جنگ و کار خبرنگاری است که بسیار اصولی بدون پیرایش خاص پرداخته شد. جنگی که تبعاتش برای خانواده ایما تا به حال ادامه‌دار بوده و حرفه پر دردسر خبرنگاری و روزنامه نگاری که از سایت‌ها و شبکه‌های فارسی زبان سر در آورده است. نگاه بدون داوری زهرا عبدی و خوانش و جهان‌بینی غیر جانبدارانه‌اش، توانسته خواننده را درگیر پرسش‌های فراوانی کند که این مسأله را باید هنر نویسنده به حساب آورد که حتی پس از اتمام کتاب هم دست از سر خواننده بر نمی‌دارد؛ خواننده‌ای که هم مانند مؤلف پرسش‌های زیادی در سر دارد و آن را در تاریکی معلق روز و شبش رها می‌نماید. کتابی که می‌تواند از دریچه سایر شخصیت‌هایش نیز، روایت وبه اثری چندگانه تبدیل شود.